بررسی راهبردی یک منطقه پرآشوب : ایالات متحده و جذابیت‌های خاورمیانه؟!

سید تقی کمالی

تحلیلگر روندهای جهانی

عضو پژوهشی مؤسسه مطالعات و بررسی‌های سیاسی و رسانه‌ای اندیشه و قلم

 

سفر ترامپ به خاورمیانه هم‌زمان با مذاکرات هسته‌ای ایران و ایالات متحده، درگیری نظامی رژیم صهیونیستی در غزه و منازعه میان پاکستان و هند و نقش میانجی این کشور در کنار سال‌ها حضور نظامی در عراق و افغانستان و قابلیت‌های ژئوپلیتیک منطقه این موضوع را به اذهان متبادر می‌کند که خاورمیانه همچنان جذابیت‌های گسترده‌ای برای غرب به خصوص ایالات متحده دارد. در این نوشتار می‌کوشیم به این موضوع بپردازیم که آیا این‌چنین است؟ بر این مبنا در ادامه با آگاهی از ظرفیت‌ها و قابلیت‌ها، مخاطرات و چالش‌های آن، به وجوه سازنده و مخرب این منطقه در جهان اشاره می‌کنیم.

خاورمیانه منطقه‌ای است با ظرفیت‌های راهبردی بسیار بالا اما به ‌دلیل مشکلات ساختاری در حکمرانی، اقتصاد و امنیت نقاط ضعف آن بر نقاط قوتش غالب است و به عبارتی دیگر منطقه‌ای با قابلیت بالای سازندگی جهانی است که در شرایط کنونی وجوه مخرب آن بیشتر از وجوه سازنده‌اش به چشم می‌آید. خاورمیانه با انبوهی از چالش‌ها که ترکیبی از فشارهای داخلی، تهدیدهای امنیتی، رقابت‌های بین‌المللی و ناکارآمدی ساختارهای حکمرانی را شامل می‌شود، مواجه است که آن را در وضعیت ناپایدار نگاه می‌دارد.

ما شاهد بحران‌های چندلایه اعتباری در خاورمیانه‌ هستیم اعم از انسانی، نهادی، ژئوپلیتیک و اجتماعی. خاورمیانه امروز بیش از آنکه یک بازیگر باشد، به یک مسئله بین‌المللی تبدیل شده که دیگران درباره آن تصمیم می‌گیرند. بااین‌حال، نمی‌توان از ظرفیت‌های فرهنگی، تمدنی و سرمایه انسانی آن غافل بود که در صورت اصلاحات ساختاری می‌تواند اعتبار آن را بهبود داده و تا حدودی احیا کند. خاورمیانه با بهره‌برداری مناسب از منابع و قابلیت‌های خود (با تأکید بر هم‌افزایی منطقه‌ای به عنوان یک چشم انداز) این امکان را خواهد داشت تا زمینه‌ساز توسعه پایدار شده و نقش مؤثری در اقتصاد جهانی ایفا کند. بااین‌حال نباید این نکات اصلی را در آسیب‌شناسی چندلایه‌ای موقعیت این منطقه نادیده انگاشت:

  • خاورمیانه دیگر مانند گذشته بازیگر اصلی در سیاست جهانی نیست بلکه بیشتر صحنه بازی قدرت‌های خارجی شده است.
  • تغییرات سریع و بی‌ثبات در دولت‌ها، آشوب‌های پی‌درپی و فقدان چشم‌انداز در توسعه بلندمدت و پایدار موجب بی‌ثباتی و پیش‌بینی‌ناپذیری نهادها، سیاست‌ها و آینده آن شده‌اند.
  • جوامع منطقه از انسجام، اعتماد اجتماعی، مشارکت مدنی و سرمایه اجتماعی کافی برخوردار نیستند.
  • نهادها در آن مسئول، شفاف و پاسخگو نبوده، به این دلیل که حاکمیت قانون در آن به نحو مطلوب برقرار نیست.

در این گزارش مسائل خاورمیانه را در مواردی با نگاه کلی‌تر به عنوان خاورمیانه و شمال آفریقا (منا) بررسی می‌کنیم.

 

قابلیت‌ها و ظرفیت‌های منطقه‌ای:

خاورمیانه همچنان یکی از بزرگ‌ترین دارندگان منابع انرژی در جهان محسوب می‌شود. این منطقه دارای ۴۷.۳  درصد از ذخایر اثبات‌شده نفت و ۴۰.۳ درصد از ذخایر اثبات‌شده گاز طبیعی جهان است. خاورمیانه با تولید ۳۰.۸ درصد از نفت و  ۱۷.۵ درصد از گاز طبیعی جهان نقش بی‌بدیلی در امنیت انرژی جهانی دارد. تحولات ژئوپلیتیک خاص در این منطقه می‌تواند تأثیرات قابل توجهی بر قیمت‌ها و عرضه جهانی انرژی داشته باشد.

خاورمیانه با اتصال سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا دارای موقعیت راهبردی است. مسیرهای حیاتی مانند تنگه هرمز و کانال سوئز نقش کلیدی در تجارت جهانی انرژی ایفا می‌کنند. به ‌ویژه تنگه هرمز که به‌ عنوان یکی از مهم‌ترین گذرگاه‌های نفتی جهان شناخته می‌شود و حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد از مبادلات جهانی نفت از آن عبور می‌کند.

با توجه به چالش‌های مشترک مانند تغییر اقلیم و امنیت کشور‌های خاورمیانه فرصت‌های زیادی برای همکاری‌های اقتصادی و امنیتی میان خود دارند. سرمایه‌گذاری‌های مشترک در پروژه‌های انرژی پاک و زیرساخت‌های فناوری اطلاعات و ارتباطات نیز می‌تواند به تقویت همکاری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی منجر شود که البته این موضوع‌ها عواید گسترده‌ای برای ایالات متحده به بار آورده است. فروش محصولات پیشرفته فناورانه در زمینه‌های دفاعی، هوانوردی، انرژی و ارتباطات از این جمله است.

 

چالش‌ها و معضلات منطقه‌ای:

وابستگی به صادرات نفت و گاز، اقتصاد کشورهای منطقه را در برابر نوسانات بازار جهانی آسیب‌پذیر کرده است. این کشورها برای تأمین امنیت و توسعه اقتصادی به قدرت‌های خارجی مانند ایالات متحده و چین وابسته هستند. این وابستگی، استقلال تصمیم‌گیری را محدود می‌کند و در مواقع بحرانی به چالش‌های بیشتر منجر می‌شود.

بر اساس شاخص ادراک فساد ۲۰۲۴، منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا همچنان یکی از فاسدترین مناطق جهان شناخته می‌شود. میانگین نمره فساد در خاورمیانه و شمال آفریقا ۳۹ از ۱۰۰ بوده که پایین‌تر از میانگین جهانی است. حکومت‌های اقتدارگرا و نبود شفافیت مانع از اصلاحات مؤثر می‌شوند.

خاورمیانه آستانه منازعه بالایی دارد. درگیری‌های مزمن و موردی در مناطقی مانند غزه، یمن و سوریه ادامه دارد، بحران انسانی در غزه تشدید شده و آتش‌بس‌ها به طور مکرر نقض می‌شوند. به‌علاوه تنش‌ها و منازعاتی که پاکستان و هند با آن دست‌به‌گریبان هستند. درگیری‌های مسلحانه در کشورهای مختلف از جمله لیبی و سوریه همچنان مشاهده می‌شود و رقابت‌های منطقه‌ای میان کشورهایی مانند ایران، عربستان سعودی، ترکیه و رژیم صهیونیستی برای نفوذ بیشتر به بی‌ثباتی سیاسی و نظامی دامن می‌زند. تنش‌های مذهبی و قومی نیز منبع درگیری و بی‌ثباتی در کشورهای مختلف منطقه است. این مسائل نیز منجر به سودآوری کشورهایی مانند ایالات متحده بنابر انعقاد قراردادهای ده‌ها میلیارد دلاری با سرریز انواع تسلیحات نظامی شده است.

بسیاری از کشورهای خاورمیانه با چالش‌های اقتصادی و سیاسی روبه‌رو هستند. برای مثال، کشورمان، ایران با بحران شدید انرژی مواجه است که منجر به خاموشی‌های گسترده و تعطیلی صنایع می‌شود. این بحران‌ها ناشی از عواملی مانند سوءمدیریت و تحریم‌های بین‌المللی است. بحران شدید کم‌آبی موضوع جدی دیگری است که این منطقه گرفتار آن است. بر اساس برخی گزارش‌ها، ۸۳ درصد از جمعیت منطقه در معرض تنش آبی شدید قرار دارند. ایران، عراق و عربستان سعودی با بحران شدید آب مواجه هستند. کاهش منابع آبی و تغییر اقلیم منجر به ایجاد منازعه بین کشورهای منطقه می‌شود.

 

 

اهمیت منطقه بنابر وجوه سازنده:

خاورمیانه به دلیل منابع انرژی، موقعیت ژئوپلیتیک، تنوع منازعات و تأثیرگذاری جهانی برای ایالات متحده، اروپا، آسیا و روسیه اهمیت راهبردی و حیاتی دارد و این حالت همچنان پابرجا است. درعین‌حال الگوی بازار انرژی به سمت آسیا تغییر یافته و کشورهای آسیایی به بازیگران کلیدی در تعامل با خاورمیانه تبدیل می‌شوند. این تغییر موجب گسترش تعاملات خاورمیانه با قدرت‌های شرقی مثل چین و هند خواهد شد.

مطالعات نشان می‌دهد که با افزایش یکپارچگی اقتصادی، خاورمیانه این قابلیت را دارد تا بر ظرفیت تولید ناخالص داخلی خود بیفزاید. در یکی از سناریوهای پیش رو کشورهایی مانند عربستان سعودی، امارات و مصر در صورت ایجاد یک اتحاد راهبردی می‌توانند به یکی از سریع‌ترین بلوک‌های تجاری در حال رشد جهان تبدیل شوند.

خاورمیانه همچنان یکی از بازیگران اصلی در صحنه انرژی جهانی است. علاوه بر منابع گسترده فسیلی، مسیر حیاتی برای انتقال انرژی در بازارهای جهانی و تأثیرات سیاسی – اقتصادی ناشی از آن موجب شده است که امنیت انرژی در سطح جهان به ‌طور قابل توجهی به ثبات و تعاملات این منطقه وابسته باشد.

کشورهای آسیایی مانند چین، هند، ژاپن و کره جنوبی به دنبال تعمیق روابط انرژی محور با خاورمیانه هستند. برای مثال، عربستان سعودی در سال ۲۰۲۳ یک سرمایه‌گذاری مشترک ۱۰ میلیارد دلاری با شرکت چینی سینوپک برای افزایش ظرفیت تولید پتروشیمی انجام داد.

همان‌طور که اشاره شد خاورمیانه به‌ عنوان پل ارتباطی بین آسیا، اروپا و آفریقا دارای مسیرهای تجاری راهبردی مانند تنگه هرمز و کانال سوئز است و پروژه‌ای مانند «جاده توسعه عراق» با هدف اتصال بندر فاو به ترکیه و اروپا نقش منطقه را در تجارت جهانی تقویت می‌کند و می‌تواند به طور مضاعف مبادلات تجاری را تسریع کند.

همچنین فشارهای داخلی و بین‌المللی برای اصلاحات سیاسی و اجتماعی در کشورهای خاورمیانه افزایش یافته است. به نظر می‌رسد رشد جامعه مدنی، افزایش دسترسی به فناوری اطلاعات و ارتباطات و تمایل جوانان به مشارکت در فرایندهای تصمیم‌گیری زمینه‌ساز تغییرات مثبت در منطقه خواهد بود.

 

اهمیت منطقه بنابر وجوه مخرب:

خاورمیانه صحنه بحران‌ها، منازعات، افراط‌گرایی و گسترش سلاح‌های کشتار جمعی است که باعث می‌شود این منطقه در محاسبات امنیتی جهان جایگاه ثابت داشته و به ‌عنوان یکی از مناطق پرتنش و تهدیدآمیز برای امنیت جهانی شناخته ‌شود. مجموعه‌ای از عوامل ساختاری، نظامی، سیاسی و اجتماعی این منطقه را به کانون بحران‌های بین‌المللی تبدیل کرده است. دخالت‌های قدرت‌های بزرگ و رقابت ژئوپلیتیک در آن برجسته است و صحنه رقابت بین قدرت‌های منطقه‌ای با قدرت‌های جهانی است.

مسائل بنیادین مانند تکثیر سلاح‌های کشتار جمعی، تروریسم، منازعات قومی و مذهبی و فشارهای جمعیت‌شناختی خاورمیانه را به محیط تنش‌زا تبدیل کرده‌اند. مسائل فراملی دیگر همچون مهاجرت، پناهندگان و قاچاق که منشأ یا مسیر آن‌ها در خاورمیانه است، این منطقه را در مرکز سیاست‌های جهانی نگاه می‌دارد.

رشد سریع جمعیت و مهاجرت‌های داخلی و خارجی فشار زیادی بر زیرساخت‌های شهری و منابع طبیعی وارد کرده و  محدودیت‌های سیاسی و اقتصادی باعث شده است تا بسیاری از نخبگان و متخصصان جوان منطقه را ترک کنند. درگیری‌های مسلحانه و فروپاشی دولت‌ها در کشورهایی مانند سوریه، یمن، لیبی، سودان و افغانستان به موج‌های بزرگ مهاجرت و پناهندگی انجامیده است. این مهاجرت‌ها فشار زیادی بر کشورهای میزبان و جامعه بین‌الملل وارد می‌کند.

 

اهمیت خاورمیانه برای جهان غیرآمریکایی

اتحادیه اروپا با توجه به تحولات ژئوپلیتیک به دنبال تنوع‌بخشی به منابع انرژی خود است. در سال ۲۰۲۳، آمریکا و نروژ بزرگترین تأمین‌کننده و صادرکننده نفت به ترتیب با ارزش ۵۷.۰۲ و ۵۲.۰۹ میلیارد دلار (با جایگاه اول و دوم) و عربستان سعودی و عراق به ترتیب با ارزش ۲۲.۰۶ و ۱۹.۸۷ میلیارد دلار (با جایگاه پنجم و هشتم) در میان تأمین‌کنندگان اصلی نفت برای این اتحادیه قرار داشتند.

سرمایه‌گذاری کشورهای حاشیه خلیج فارس به‌ ویژه امارات متحده عربی، عربستان سعودی و قطر در پروژه‌های کلان اروپا طی سال‌های اخیر به‌ طور چشم‌گیری افزایش یافته است. تا سال ۲۰۲۳، حجم این سرمایه‌گذاری‌ها از مرز ۴۰۰ میلیارد دلار عبور کرده که بخش عمده‌ای از آن از طریق صندوق‌های ثروت ملی این کشورها انجام شده است.

وابستگی شدید به نفت خاورمیانه از سوی چین و هند موضوع برجسته‌ای است. در سال ۲۰۲۴، چین به ‌عنوان بزرگ‌ترین واردکننده نفت خام در جهان به طور متوسط ۱۱.۱ میلیون بشکه در روز نفت وارد کرد. بیش از نیمی از این واردات از کشورهای خاورمیانه مانند عراق، عربستان سعودی و ایران تأمین شد. هند نیز در این سال به طور متوسط ۴.۸۴ میلیون بشکه در روز نفت وارد کرد که ۴۵ درصد آن از کشورهای خاورمیانه بوده است.

چین به ‌عنوان یکی از صادرکنندگان اصلی تسلیحات به کشورهای خاورمیانه شناخته می‌شود و در سال‌های اخیر سهم خود را در بازار تسلیحات منطقه افزایش داده است. گزارش مؤسسه تحقیقات صلح بین‌المللی استکهلم (سیپری) نشان می‌دهد که چین در دوره ۲۰۲۲ – ۲۰۱۸ حدود ۴۰  درصد از صادرات تسلیحات خود را به خاورمیانه فرستاده است.

 

چرا ایالات متحده بنابر منطق بین‌الملل‌گرایی خود از خاورمیانه دست نمی‌کشد؟

الف) ویژگی‌های منطقه‌ای برانگیزاننده

بیان کردیم که خاورمیانه از منظر ژئوپلیتیک و سیاست جهانی برای کشورهای اروپایی، چین و هند دارای اهمیت است اما ایالات متحده علی‌رغم استغنای کافی (به ویژه خودکفایی در منابع انرژی طی سال‌های اخیر) به جهت حفظ سلطه و قدرت هژمون عرصه را رها نخواهد کرد. ایالات متحده، خاورمیانه را حیاتی اما پرمخاطره، ضروری برای امنیت انرژی و ثبات رژیم صهیونیستی و دارای پتانسیل بالای تهدید از حیث تروریسم، افراط‌گرایی و سلاح‌های کشتار جمعی می‌داند. ایالات متحده در لوای مدیریت تهدیدات و حفظ ثبات منطقه منافع راهبردی، امنیتی و اقتصادی خود را حفظ کرده است. این حضور با توجه به تحولات اخیر منطقه‌ای و جهانی همچنان برای سیاست خارجی ایالات متحده اهمیت بالایی دارد. در اینجا به پنج محور کلیدی اهمیت خاورمیانه برای ایالات متحده اشاره می‌کنیم:

 

 

 

منطقه‌ای با اهمیت راهبردی بالا برای منافع ملی ایالات متحده

منافع کلیدی ایالات متحده علاوه بر دسترسی به منابع انرژی، عبارت‌اند از: بقای رژیم صهیونیستی، جلوگیری از ظهور قدرت رقیب، کنترل تکثیر سلاح‌های کشتار جمعی، ارتقای اصلاحات سیاسی و اقتصادی و کنترل تروریسم. سیاست‌های دولت ترامپ بنابر توجه ویژه او به جذب سرمایه چند صد میلیارد دلاری در مقاطع مختلف از منطقه با محوریت عربستان سعودی و ارتقای سطح مبادلات مالی، توسعه تجارت و سرمایه‌گذاری اقتصادی با میدان‌داری عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر این موضوع را پراهمیت‌تر کرده است.

 

منطقه‌ای بی‌ثبات، پرتنش و مستعد درگیری‌های مزمن

ایالات متحده، خاورمیانه را منطقه‌ای می‌بیند که احتمال بروز درگیری نظامی در آن بالا است و از نگاه راهبردی «منطقه درگیری بزرگ» تلقی می‌شود. از سال ۱۹۷۹ تاکنون ایالات متحده در ۱۵ عملیات و مداخله نظامی در منطقه خاورمیانه شرکت داشته است که نشان‌دهنده حضور مستمر و گسترده نظامی ایالات متحده در خاورمیانه است. دلایل این مداخلات به طور عمده شامل حفاظت از منافع راهبردی، مقابله با تروریسم، حمایت از متحدان منطقه‌ای و کنترل منابع انرژی بوده است.

 

منطقه‌ای نیازمند مهار و مدیریت از طریق حضور نظامی و ائتلاف‌سازی

ایالات متحده معتقد است که منطقه‌ نیازمند مهار و مدیریت از طریق حضور نظامی و ائتلاف‌سازی است و برای حفظ منافع خود در خاورمیانه بر پایش امنیتی، استقرار نیرو و ائتلاف با دولت‌های محلی (هر چند غیردموکراتیک) تأکید دارد. در گذشته ایالات متحده بین انتخاب میان ثبات رژیم‌های غیردموکراتیک و پیشبرد دموکراسی غالباً ثبات را ترجیح داده است.

 

منطقه‌ای تهدیدزا از نظر تروریسم و اشاعه سلاح‌های کشتار جمعی

ایالات متحده، خاورمیانه را خاستگاه تروریسم جهانی و تهدیدی برای امنیت بین‌الملل تلقی می‌کند، به‌ ویژه در زمینه تکثیر سلاح‌های کشتار جمعی و تروریسم که یک مشکل امنیتی نهادینه در خاورمیانه به شمار می‌رود و تهدیدی دائمی برای ایالات متحده و متحدانش محسوب می‌شود. علی‌رغم سال‌ها مبارزه، علاوه بر فعالیت‌های تروریستی مستمر و متعدد همچنان عناصری از گروه‌های القاعده و داعش در این منطقه فعال هستند.

 

تردید در خصوص امکان موفقیت دموکراسی‌سازی در منطقه

ایالات متحده با تردید به فرایند دموکراتیک شدن در خاورمیانه می‌نگرد و نگران قدرت‌گیری گروه‌های اسلام‌گرا و ضد غربی در فرایند اصلاحات است و تأکید دارد که فرایند دموکراتیک شدن در خاورمیانه ممکن است عرصه را برای گروه‌های بنیادگرا یا ضدآمریکایی باز کند. بااین‌حال به نظر در یک فرایند بطئی و برنامه‌ریزی‌شده گرایش‌های همکاری و پذیرش موقعیت ایالات متحده در برخی گروه‌ها و جریان‌های سیاسی مانند اسلام‌گرایان نوظهور در سوریه در حال شکل‌گیری و گسترش است.

 

 

ب) روندهای تقویت‌کننده موقعیت ایالات متحده در خاورمیانه

چندین روند راهبردی در حال شکل‌گیری یا تداوم در خاورمیانه هستند که می‌توانند موقعیت ایالات متحده را در این منطقه تحکیم و تقویت کنند.  ایالات متحده با تکیه بر ترکیبی از قدرت سخت (نظامی و اطلاعاتی)، قدرت نرم (میانجی‌گری دیپلماتیک) و خلأ امنیتی درون ‌منطقه‌ای موقعیت خود را در خاورمیانه حفظ و در برخی حوزه‌ها تقویت می‌کند.

تا زمانی که الگوهای بومی امنیتی جایگزین شکل نگیرند یا رقبای جدی (مانند چین یا روسیه) نتوانند نقش مؤثری ایفا کنند، این روندها در خدمت استمرار نفوذ این کشور خواهند بود:

  • وابستگی دولت‌های منطقه به امنیت خارجی: بسیاری از کشورهای خاورمیانه فاقد توان دفاعی مستقل بوده و برای بقا و ثبات داخلی به حمایت نظامی و امنیتی ایالات متحده متکی‌ هستند.
  • ادامه تهدیدهای تروریستی و ضرورت مقابله با آن‌ها: ایالات متحده با معرفی خود به ‌عنوان رهبر مبارزه با تروریسم، توجیهی برای حضور مستمر نظامی در منطقه ایجاد کرده است.
  • نگرانی از تکثیر سلاح‌های کشتار جمعی: طی دوره های مختلف، توسعه برنامه‌های نظامی در برخی از کشورهای منطقه موجب تمرکز ایالات متحده بر مهار این تهدیدها و تقویت حضورش شده است.
  • پایگاه‌های نظامی و زیرساخت‌های امنیتی گسترده ایالات متحده در منطقه: شبکه‌ای از پایگاه‌ها، پیمان‌های نظامی و همکاری‌های دفاعی موجب تثبیت جایگاه عملیاتی ایالات متحده در منطقه شده است.
  • شکست الگوهای امنیتی بومی و منطقه‌ای: عدم توانایی کشورهای منطقه در ایجاد ساختارهای امنیتی مستقل موجب استمرار نیاز به مداخله و مدیریت بحران از سوی ایالات متحده شده است.
  • نقش کلیدی ایالات متحده در فرآیند صلح خاورمیانه: آمریکا با ایفای نقش میانجی (حتی به ‌صورت جانبدارانه) در موضوع فلسطین – رژیم صهیونیستی جایگاه خود را به‌ عنوان بازیگر ضروری تثبیت کرده است.
  • همگرایی منافع ایالات متحده با برخی از دولت‌های غیردموکراتیک منطقه: ایالات متحده در بسیاری مواقع از دولت‌های غیردموکراتیک حمایت می‌کند چون منافع امنیتی یا انرژی محور مشترک دارند (مانند مصر و عربستان سعودی).
  • برتری فناورانه ایالات متحده در تسلیحات و اطلاعات: قدرت نظامی و اطلاعاتی ایالات متحده در مقایسه با سایر بازیگران موجب وابستگی نظامی و فناورانه دولت‌های منطقه به این کشور شده است.

سیاست ورزی هوشمندانه چگونه ممکن می شود؟ حل مسایل با رجوع به تجارب جهانی

سید تقی کمالی
پژوهشگر ارشد موسسه اندیشه و قلم و
تحلیلگر روندهای جهانی

در بازه‌های مختلف زمانی این موضوع از سوی دولتمردان کشورمان مطرح شده است که نیاز داریم از خارج کشور مدیر وارد کنیم یا اینکه از مشاوران خارجی برای حل مسائل داخلی کمک بگیریم. این را در دولت روحانی، محمدرضا نعمت‌زاده، وزیر صمت نیز این‌گونه مطرح کرد: «همان‌طور که در بخش‌های ورزشی مربی خارجی به کشور می‌آوریم در بخش صادرات نیز برای توسعه بازارهای صادراتی نیازمند ورود مدیران اقتصادی خارجی هستیم.»
مسعود پزشکیان نیز معتقد به حل مسائل کشور با اتکا به مشاوره بین‌المللی است، او مدتی قبل گفت: «قرار است از کارشناسان بین‌المللی با رتبه‌های بالای علمی را برای مشورت دعوت کنیم. در این باره با رهبری صحبت کرده‌ایم. باید بهترین باشیم و به جایگاهی برسیم که برازنده جامعه ما باشد.» بااین‌حال هنوز از روند اقدام و نتایج آن سخنی به میان نیامده است.
در دنیایی زندگی می‌کنیم که بخشی قابل توجهی از مسائل و چالش‌هایما متأثر از روندها، مسائل و تحولات جهانی است و یا اینکه همانند مسائل و چالش‌های ما را دیگر کشورها و جوامع داشته‌اند. اگر کسی جز این بیندیشد، خودفریبی است. جامعه انسانی مسیر مشترکی را طی می‌کنداگر عده‌ای توانسته‌اند بر مشکلی فائق آمده و طرحی نو دراندازند و زندگی آسوده‌تری داشته باشند چرا ما با اتکا به آن مسیر نتوانیم؟ بلکه با هزینه و زمان کمتر و حتی دستیابی به نتایج بهتر. هر مسئله‌ای نقاط مشترک و متناظری دارد که با ملاحظات هر بافتی می‌توان آن را شناخت، تحلیل و حل کرد. موارد اندکی وجود دارد که به عنوان یک مسئلهمنحصربه‌فرد یک کشور یا جامعه را درگیر کند.
با این نگاه جهانی، برخی کشورها مسئولیت‌های مهم و راهبردی را به مدیران برجسته و موفق حتی از دیگر کشورها محول کرده و برای جذب دراین مشاغل فراخوان منتشر می‌کنند تا به عدالت و شمولیت نیز نزدیکشود. به عنوان نمونه دولت بریتانیا در سال ۲۰۱۹ برای انتخاب رئیس بانک مرکزی اطلاعیه‌ای در وب‌سایت خود منتشر کرد و از افراد واجد شرایط برای ارسال رزومه و انگیزه‌نامه دعوت به عمل آورد. آنها در این زمینه از بخش خصوصی برای تسهیل فرایند اجرایی کمک گرفتند. موافقان این رویکرد معتقدند که موجب گسترش شفافیت، افزایش اعتماد عمومی، کاهش نفوذ سیاسی و ارتقای کارآمدی و استقلال سیاست‌های پولی می‌شود.
امارات متحده عربی در کنار ما از شرکت‌های مشاوره بین‌المللی مانند«مکنزی» و «دیلویت» به طور مستمر مشاوره دریافت می‌کند و آکادمی‌هاو مؤسسات پژوهشی آن به ویژه در زمینه آینده‌پژوهی و رویدادهای فناورانه آن مانند جیتکس محل ارتباط و تعامل متخصصان و کارشناسان خارجی است. رشد بازار مشاوره در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس – به عنوان یک بلوک سیاسی و اقتصادی شامل عربستان سعودی، قطر، امارات متحده عربی، بحرین، کویت و عمان – در سال ۲۰۲۳ به میزان۱۳.۲ درصد رسیده است که نشان‌ دهنده تقاضای بالا برای خدمات مشاوره‌ای در پروژه‌های کلان منطقه است.
ما در کشورمان با مسائل، چالش‌ها و معضل‌های متعدد، دامنه‌دار و پیچیده مواجهیم که سال‌ها از حل آنها عاجز مانده‌ایم. در مقاطعی هر چند در سطوحی محدود، گروه‌های مشاوره بین‌المللی را دعوت کرده و از آنها خواسته‌ایم مطالعات انجام داده و راهکار ارائه کنند. اگرچه هر یک از این موارد معدود تا اندازه‌ای به سرانجام رسیده اما به عمل و به‌کارگیری کامل منتهی نشده است. قطعاً شناخت مسئله یک بعد قضیه است، حل آن به ابتکار و توان مدیریتی در کنار بسترهای کارآمد نهادی احتیاج دارد.
کشورهایی مانند کره جنوبی، سنگاپور، چین و برخی از کشورهای اسکاندیناوی در حل مسائل توسعه‌ای، آموزش، بهداشت و حتی فساد اداری با رجوع به تجارب جهانی، ضمن اینکه آنها را با شرایط داخلی سازگار کردند، توانستند از آثار آن برای ارتقای سطح توسعه‌یافتگی خود بهره‌برداری کنند. همچنین تجربه انتقال فناوری و آگاهی و بهره‌برداری از تجارب سیاست‌گذاری عمومی در کشورهایی مانند هند یا برزیل نشان می‌دهد بومی‌سازی دانش جهانی با تقویت ظرفیت‌های داخلی (ظرفیت نهادی، مشارکت اجتماعی و دانش بومی) نتیجه‌بخش است.
در این راستا کشورها از مدل‌ها و روش‌های متنوعی استفاده می‌کنند. یادگیری تطبیقی با مطالعه منظم و مستمر تجربیات جهانی، تحلیل مقایسه‌ای سیاست‌ها به‌ منظور بهبود و بهینه‌سازی آنها، انتقال سیاست‌های مؤثر، کاربردی و سازنده و قرارگیری در شبکه‌ یادگیری با پیوستگی، تعامل و اشتراک‌گذاری دانش و تجربه از این جمله است.

درعین‌حال باید گفت که رجوع به تجارب جهانی برای حل مسائل کشور هر چند یک رویکرد ضروری محسوب می‌شود اما به تنهایی ناکافی است و نیازمند تمهیدات مکمل است.
ما با چنین شیوه‌ای افق دید خودمان را گسترش می‌دهیم و از سعی و خطاهای پرهزینه جلوگیری می‌کنیم. تجارب جهانی به ما راه‌حل‌های به‌روز، مؤثر و آزمایش‌شده ارائه می‌دهند و حتی می‌توانیم آن را در بستر اجرا نیز محک زده و به آزمون بگذاریم و با اطمینان و انطباق آن را عملیاتی و پیاده‌سازی کنیم. وقتی از بهره‌برداریاز تجارب جهانی و استفاده از دانش و تخصص جهانی سخن می‌گوییم به معنای تقلید صرف بدون درنظرگرفتن زمینه‌های بومی – از جمله شرایط فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و نهادی – نیست. سیاست‌گذاری مقایسه‌ایو مطالعات و بررسی‌های تطبیقی از سوی متخصصان و کارشناسان داخلی نیز انجام می‌پذیرد و رهاوردهای مفیدی را پیش روی سیاست‌مداران و دولتمردان قرار می‌دهد. مهم این است که از چنین رویه‌ایتبعیت کرده و در نهایت آن را به اجرا گذاشت، نتایج را ارزیابی کنیم و به بهبود مستمر آن اهتمام داشته باشیم.
در همین مدت که کشور وزیر اقتصاد ندارد عده‌ای به مزاح می‌گویند نبود وزیر مشکلی ایجاد نکرده گویی این ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده است که با یک اشارت قیمت طلا و ارز را در کشور ما جابه‌جا می‌کند!
ریچارد رز، دانشمند مطرح علوم سیاسی در این باره معتقد است: «زمانی که مسائل «خارجی – داخلی» می‌شوند، موفقیت یک برنامه ملی دیگر به تصمیم سیاست‌گذاران ملی (داخلی) وابسته نیست بلکه به آنچه خارجی‌هاتصمیم می‌گیرند نیز بستگی دارد.»
او همچنین می‌گوید: «دیر یا زود برنامه‌ای که یک روز، خود راه‌حلی برای یک مشکل بود، به یک مشکل تبدیل می شود. زمانی که کارها شروع به خراب‌شدن می‌کند، سیاست‌گذاران تحت فشار قرار می‌گیرند تا تمهیداتیجدید برای رفع نارضایتی و انتقادهای رسانه‌ای و نظرسنجی‌هایی که دولت را از عدم محبوبیت یا حتی شکست انتخاباتی می‌ترساند، بیندیشند.»
بنابر این دیدگاه باید گفت که هر سازمان و کشوری برای پابرجا ماندن به اتخاذ سیاست‌های متناسب، به‌روز و مؤثر و تدابیر گشایشگر نیازمند است. پس چه‌بهتر که برنامه‌های مطالعات و برنامه‌ریزی ما مطابق با رویه‌های جهانی باشد و ارتباطات، همکاری و مشارکت خودمان با سازمان‌ها و سامانه‌های بین‌المللی از جمله سازمان ملل متحد، نهادهای وابسته به آن، مؤسسات پژوهشی و مشاوره مدیریت و مراکز مطالعات تخصصی وابسته به دانشگاه‌های برتر را گسترش دهیم.
در دنیای متحول امروزی سیاست‌ورزی هوشمندانه به‌عنوان شیوه‌ای که در آن سیاست‌مدار می‌تواند تصمیمات خود را با درنظرگرفتن پیچیدگی‌ها و تحولات محیطی اتخاذ کند، اهمیت ویژه‌ای دارد. سیاست‌ورزی هوشمندانه تنها به توانمندی در استفاده از قدرت در شرایط مختلف محدود نمی‌شود بلکه به معنای شناخت دقیق موقعیت‌ها، فرصت‌ها و تهدیدها و بهره‌برداری از آنها در راستای تحقق اهداف خاص است.
ما نیاز به همه‌جانبه‌نگری در سیاست‌ها، مشارکت فراگیر اجتماعی و گسترش شفافیت داریم. سیاستی که اتخاذ می‌شود باید به درستی اجرا شده و مورد نظارت و ارزیابی دقیق قرار گیرد و فرایند، گردش کار و نتایج آن برای آگاهی‌رسانی عمومی منتشر شود. یک سیاست سازنده در اتاق‌های دربسته، بی‌اعتنا به واقعیت‌‌های جامعه نگاشته نمی‌شود و بدون تحلیل و واکاوی ابعاد و چگونگی اجرا به ثمر نمی‌نشیند. هیچگاه نباید تجربه شکست‌خورده «سند چشم‌انداز ایران ۱۴۰۴» که گردهم آوری عباراتی آرمان‌خواهانه، به دور از واقعیت‌های بیرونی، غیرمنعطف و بدون بازنگری و اصلاح بود را دوباره تکرار کنیم.