حدس و گمان درباره جنگ مجدد ایران و اسراییل: از تحلیل های کارشناسی تا پیش گویی و اخترشناسی

منبع : روزنامه النهار چاپ بیروت

امیر دبیری مهر

 

با وجود گذشت ۵ ماه از جنگ ۱۲ روزه ایران و اسراییل

تحلیل گران و ناظران تحولات خاورمیانه ٬ همچنان به دنبال شواهدی می گردند که نشان دهد ایا جنگ جدیدی  بین دو کشور پیش رو هست یا نه ؟

این موضوع انقدر درایران مهم و مورد توجه است که شاید مهمترین پرسش از کارشناسان سیاسی و روابط بین الملل در این روزها این است ایا مجددا جنگ خواهد شد ؟  و علاقمندان برای پیدا کردن پاسخ این سوال به همه منابع معتبر و نامعتبر مراجعه می شود مانند رصد اخبار و تحلیل های متخصصین تحولات  سیاستی و امنیتی و سیاسی  تا پیش گویی فال گیران  و ستاره شناسان !

برای مثال هفته گذشته وقتی رسانه های ایران اعلام کردند ایت الله خامنه ای پنج شنبه شب پیامی ویدیویی منتشر خواهد کرد دوباره این شایعه قوت گرفت که شاید خبری در راه است و زمانی که رهبری در سخنان خود٬  ایران را پیروز قطعی جنگ ۱۲ روزه در برابر اسراییل و امریکا خواند و از مردم خواست در برابر دشمن ٬ متحد و یکپارچه باشند افکار عمومی احتمال اغاز جنگ جدید را بالا ارزیابی کرد و افزایش قیمت طلا و دلار در تهران  ان را تایید کرد.

به گفته تحلیل گران مجموعه‌ای از روندها و اتفاقات در روزهای اخیر نشان می دهد «ساعت صفر» برای آغاز مرحله دوم جنگ ایران و اسراییل نزدیک است به گونه ای که حتی برخی اکانت های غیر رسمی در فضای مجازی از ۲۹ اذر برابر با ۲۰ دسامبر بعنوان تاریخ احتمالی تقابل جدید خبرداده اند!

 

  • تحرکات و نوسان‌های قابل‌توجه در بازارهای جهانی مانند افزایش قیمت طلا
  • تسریع واشنگتن در تحویل موشک‌های نقطه‌زن با قدرت نفوذ بالا به اسرائیل
  • افزایش فشارهای سیاسی و دیپلماتیک بر دولت جوزف عون در لبنان برای خلع سلاح حزب‌الله: در همین راستا دولت اسرائیل صراحتاً بیروت را متهم می‌کند که در اجرای تعهداتش برای خلع سلاح حزب‌الله و استقرار ارتش لبنان در جنوب کشور ناکام مانده و هشدار می‌دهد در صورتی که مفاد قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت عملی نشود، دامنه حملات خود را تا شمال رود لیطانی گسترش خواهد داد. ساخت یک دیوار امنیتی جدید توسط ارتش اسرائیل در مجاورت مرزهای جنوب لبنان، نشانه‌ای روشن از عزم نتانیاهو برای توسعه میدان نبرد با حزب‌الله و جلوگیری از بازسازی زرادخانه موشکی و تسلیحاتی این گروه تلقی می‌شود. هم‌زمان، هیئتی از وزارت خزانه‌داری آمریکا اخیراً به بیروت سفر کرده و به دولت لبنان تنها ۶۰ روز مهلت داده است تا گام‌های مؤثری برای قطع منابع مالی حزب‌الله بردارد؛ ضرب‌الاجلی که سطحی بی‌سابقه از فشار واشنگتن بر ساختار اقتصادی و سیاسی لبنان را بازتاب می‌دهد.

 

 

  • تماس تلفنی تهدیدآمیز پیت هگست با وزیر دفاع عراق درباره گروه‌های شبه نظامی وابسته به ایران: هگزت به ثابت العباسی، وزیر دفاع عراق، هشدار داده که واشنگتن قصد دارد عملیاتی نظامی علیه یکی از کشورهای منطقه انجام دهد و تأکید کرده است که هرگونه واکنش یا پاسخ از سوی گروه‌های مسلح وابسته به ایران، با قدرت و شدت پاسخ داده خواهد شد.
  • تشدید تدابیر امنیتی و نظامی سپاه پاسداران در تنگه هرمز
  • رایزنی‌های فشرده اروپایی–آتلانتیک برای آمااده‌سازی طرحی فوری به‌منظور بازگرداندن بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به ایران؛
  • افزایش حساسیت و برخوردهای سخت‌گیرانه با فعالیت‌های هسته‌ای جدید ایران و صدور قطعنامه جدید اژانس بین المللی انرژی اتمی
  • بازگشایی و برجسته‌سازی دوباره پرونده رسوایی جنسی جفری اپستین در فضای رسانه‌ای و سیاسی امریکا از سوی لابی صهینویستی به منظور فشار بر ترامپ: در ایران، شماری از تحلیلگران بر این باورند که داغ نگه‌داشتن پرونده اپستین می‌تواند به‌عنوان اهرم فشاری از سوی نتانیاهو برای سوق دادن ترامپ به‌سوی جنگ عمل کند.
  • آغاز کارزار تازه اسرائیل؛ از عملیات روانی علیه ایران تا ترور فرماندهان مقاومت تا خرید سه هزار نوع مهمات به ارزش ده‌میلیارددلاری با هماهنگی «سنتکام» :

با وجودی که  ترامپ و نتانیاهو مدعی اند تاسیسات هسته‌ای ایران و بخشی از توان موشکی آن نابود شده  رسانه‌های همسو با لابی اسرائیل با برجسته‌سازی مجموعه‌ای از روایت‌های هدفمند، در پی القای این تصور است که تهدید ایران همچنان حل‌نشده و رو به گسترش است. در این چارچوب، محورهای اصلی تبلیغات عبارت‌اند از:

  • طرح مکرر موضوع «ابهام در پرونده هسته‌ای ایران»؛
  • برجسته کردن «سرنوشت نامعلوم ۴۰۸ کیلوگرم اورانیوم ۶۰ درصد غنی‌شده»؛
  • پرداختن به «نقش چین در تقویت توان موشکی ایران»
  • تمرکز بر «بازسازی سریع توان حزب‌الله» پس از ضربات جنگ‌های اخیر. این گزاره‌ها در قالب هشدارهای امنیتی و تهدیدآمیز مطرح می‌شوند تا افکار عمومی در آمریکا و غرب برای پذیرش ایده «حمله دوم به ایران» آماده شود.

اما تحلیل گران در ایران درباره  حمله  دوباره اسرائیل به ایران اتفاق نظر ندارند. در تازه‌ترین اظهارنظرها، حسن کاظمی قمی، سفیر پیشین ایران در افغانستان اعلام کرده که «احتمال حمله مجدد به ایران قوی است، زیرا شواهد نشان می‌دهد که طرف مقابل در حال ترمیم و آماده‌سازی برای عملیات جدید است.

فؤاد ایزدی کارشناس سیاسی نزدیک به حکومت احتمال حمله دوباره را جدی گرفته و گفته آمریکا  باید بداند در حمله بعدی، ۲ هزار نظامی‌اش کشته خواهند شد.

در نقطه مقابل، برخی چهره‌های سیاسی، چشم‌انداز حمله نظامی را بسیار دور می‌دانند. مثلا علی مطهری، نایب‌رئیس سابق مجلس اعلام کرده که «احتمال حمله دوباره اسرائیل به ایران کم است، چون چنین حمله‌ای سودی برای اسرائیل ندارد.

صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی نیز نوشته: «کسانی که امیدوار بودند با حمله اسرائیل، نظام سقوط کند، حالا که این اتفاق نیفتاده، القا می‌کنند اسرائیل برای عملیات بعدی آماده می‌شود. اما در واشنگتن و تل‌آویو خبری از حمله مجدد نیست و برعکس، احتمال سرگیری مذاکرات بیشتر شده است.

حسین علایی فرمانده سابق نیروی دریایی سپاه نیز احتمال جنگ تا سه ماه اینده را منتفی می داند.

به نظر می‌رسد که اظهاراتی از این جنس، بیش از آنکه صرفاتحلیل سیاسی و نظامی  باشند، حاوی پیام‌های بازدارنده برای بازیگران بین‌المللی باشد. با این حال، همین تحلیل‌ها وگزارش های رسانه ها و اخبار ضد و نقیض باعث شده فضای سیاسی و رسانه‌ای ایران وقوع جنگ مجدد را بعید نداند.

جابجایی پایتخت در ایران : ضرورتی که دولت قصد و قدرت اجرای ان را ندارد!

جابجایی پایتخت در ایران : ضرورتی که دولت قصد و قدرت اجرای ان را ندارد!

 

امیر دبیری مهر

 

اظهار نظر های مکرر مسعود پزشکیان رییس جمهور ایران درباره مشکلات فراوان شهر تهران و ضرورت انتقال پایتخت از تهران این سوال را در بین ایرانیان ایجاد کرده که ایا واقعا دولت ایران قصد انجام چنین کاری را دارد؟ یا صرفا با هدف جلوگیری از توسعه مشکلات  شهر تهران  این اظهارات بیان می شود؟

از سالهای دور هر از گاهی موضوع ضرورت انتقال پایتخت از تهران مطرح اما هر بار بعد از مدتی مساله منتفی شده  و انچه باقی مانده شهری  است که از نظرشاخص کیفیت زندگی در بین ۲۶۶ شهر جهان در رتبه ۲۶۴ قرار دارد که نشان دهنده کیفیت پایین زندگی در پایتخت ایران است .

امسال با کاهش ذخیره ۵ سد تامین کننده اب ۱۵  میلیون نفر ساکن تهران نگرانی مقامات جمهوری اسلامی از پیامدهای تمرکز جمعیتی در تهران بیشتر شده  که همزمان با افزایش تورم و گرانی و احتمالا بنزین می تواند زمینه های اعتراض های اجتماعی را فراهم کند.

جمعیت تهران در سال ۱۹۷۸ یعنی یک سال قبل از انقلاب اسلامی ۵ میلیون نفر بود اما در چهل و پنج سال اخیر این جمعیت سه برابر شده اما امکانات این شهر به همین اندازه افزایش نیافته است . مهاجرت وسیع مردم دیگر شهرها به تهران یک رویه ثابت در ۵۰ سال اخیر بوده و همین مساله باعث بروز مشکلات بزرگی در تهران شده است . طبق مطالعات انجام شده مهمترین مشکلات شهر تهران که با وجود همه اقدامات  دولت جمهوری اسلامی و شهرداری تهران در ۴۵ سال اخیر همچنان لاینحل مانده عبارتند از :

  • ترافیک سنگین و به رو به افزایش تهران که باعث خسارتهای مالی و جانی فراوانی به شهروندان می شود برای مثال در هر هفته ۱۰ نفر در تهران بخاطر تصادف رانندگی کشته می شوند و سالانه هفتاد میلیون دلار خسارت به اقتصاد کشور اسیب می زند.

شبکه حمل و نقل عمومی تهران مانند مترو و اتوبوس و تاکسی حداکثر امکان سرویس دهی به ۳ میلیون نفر از جمعیت ۱۵ میلیونی تهران را دارند و همین مساله باعث شده شهروندان از خودروها بویژه موتورهای شخصی برای تردد استفاده کنند. افزایش چشمگیر موتور سواری و عدم رعایت نظم و قانون در تهران به مرور این شهر را به دهلی نو پایتخت هندوستان شبیه کرده است .

 

  • الودگی شدید هوا در چهار فصل :

در تهران سالانه ۷هزار نفر بخاطر الودگی هوا می میرند و همین الودگی ۳ میلیارد دلار خسارت به اقتصاد ایجاد می کند . از ۳۶۵ روز تهران فقط بین ۵ تا ۱۰ روز هوای پاک دارد

 

۴ – اسیب های اجتماعی :طبق امار رسمی سهم تهران از  اسیب های اجتماعی کل ایران شامل فقرو نابرابری ، اعتیاد، حاشیه‌نشینی، سرقت   وخشونت و خودکشی

حدود هشتاد درصد است .

 

اما سوال اینجاست که که چرا شهری با این همه مشکلات و دافعه و تهدید  و در حالی که کمتر از یک درصد وسعت ایران را دارد حدود ۲۰ درصد از جمعیت ایران را در خود جای داده است ؟ و با وجود بودجه دو و نیم  میلیارددلاری شهرداری تهران گفته می شود دیگر شهر مناسبی برای پایتختی ایران نیست ؟

پاسخ این پرسشها را باید در سیاستهای تمرکز گرای دولت در ایران از قبل از انقلاب جستجو کرد که بعد از انقلاب نیز ادامه یافته است . بیشترین سرمایه گذاری ها و فرصت های اقتصادی و رفاهی در تهران متمرکز شده است وهمین مساله باعث شده ۲۱ درصد ثروت ایران در تهران تمرکز یابدکه برابر با امکانات و ثروت ۱۸ استان دیگر از ۳۱ استان ایران است .

همین تمرکز امکانات و فرصتها در تهران باعث مهاجرت وسیع جمعیت به تهران و افزایش رقابتها و شکاف طبقاتی و شکل گیری حاشیه نشینی می شود.شهری که حداکثر ظرفیت دو و نیم میلیون جمعیت دارد در حال حاضر پذیرای ۱۵ میلیون جمعیت است !

بنا براین می توان گفت هر بار که مقامات سیاسی درباره ضرورت انتقال پایتخت اظهار نظر می کنند هیچ برنامه منسجم و دقیق و مصوبی در این خصوص ندارند بلکه صرفا با مردم درد و دل و همدلی می کنند تا نشان دهند از مشکلات متراکم پایتخت مطلع هستند! وگرنه هر گونه جابجایی پایتخت و بهبود وضعیت رو به وخامت شهر تهران کاملا در اختیار حکومت و دولت و شهرداری است . تجربه ای که در بسیاری از کشور ها  مانند استرالیا و مالزی  و برزیل و پاکستان و المان و ترکیه و کانادا با موفقیت انجام شده  .

انتقال پایتخت از تهران کار ساده ای نیست و هزینه های هنگفتی دارد اما بطور تدریجی شدنی است ولی  بزرگترین مانع آن رویکرد سیاسی تمرکز گرای حکومت و البته مخالفت شبکه های قدرتمند سیاسی و اقتصادی است که از وجود این همه جمعیت و مشکلات اجتماعی در تهران سود می برند  و در برابر هر تصمیم و اقدام علمی و عقلانی و مفید برای انتقال پایتخت کارشکنی می کنند برای مثال می توان از صاحبان بزرگ املاک و مجتمع های مسکونی و تجاری و اداری در ایران  و مشاغل دیگری مانند دلالان و واسطه های خودرو و  برخی شرکت های بزرگ خدماتی نام برد که هر تصمیمی در خصوص انتقال پایتخت از تهران برای انها زیانبار است و در برابر ان ایستادگی می کنند.

نبود سرمایه گذاری خارجی بخاطر تحریم های بین المللی نیز مانع مهم دیگری در مسیر رفع مشکلات تهران است که در حال حاضر چشم انداز روشنی برای ان وجود ندارد.

 

 

 

عربستان میانجی جدید رابطه ایران وامریکا

 

امیر دبیری مهر

تا قبل از جنگ ۱۲ روزه اسراییل علیه ایران ٬ به مدت ۱۴ سال پادشاهی عمان نقش میانجی را بین ایران وامریکا بازی کرد  و پنج دور مذاکرات ایران و امریکا تا قبل از جنگ  نیز با وساطت دولت عمان و با حضور وزیر امور خارجه این کشور برگزار شد.

اما با حمله اسراییل به ایران وسپس مشارکت امریکا در این حمله و تخریب تاسیسات هسته ای ایران ٬ این مذاکرات با  میانجیگری عمان عملا پایان یافت .

دردور اول ریاست جمهوری ترامپ ٬ امریکا از امارات و ژاپن خواسته بود بعنوان واسطه با ایران درباره مسایل مورد اختلافی گفتگو کنند اما این ایده با مخالفت رهبر ایران مواجه و به نتیجه نرسید. ایت الله خامنه ای در دیدار با نخست وزیر ژاپن گفت ترامپ را لایق پاسخ دادن نمی داند و تهران پیشنهاد میانجیگری  امارات را نیز بخاطر عادی سازی رابطه امارات و اسراییل نپذیرفت و انور قرقاش مقام عالی رتبه اماراتی که حامل پیام ترامپ به تهران بود بدون دستیابی به نتیجه مشخص به کشورش برگشت.

اما در جریان جنگ ایران و اسراییل و تشدید درگیری ها و احتمال سرایت ان به دیگر کشورها  گفته شد عربستان سعودی و شخص محمد بن سلمان ولیعهد عربستان نقش موثری درکاهش شعله های جنگ و  توقف آن ایفا کرد. برخی اخبار تایید نشده و غیر رسمی حاکی است در همان روزها محمد بن سلمان در تماس با ترامپ از گسترش شعله های جنگ بین ایران و اسراییل درمنطقه ابراز نگرانی کرده و خواستار مداخله ترامپ برای توقف جنگ شده بود و این درخواست در ورود جدی ترامپ و توقف جنگ بین ایران و اسراییل نقش موثری ایفا کرد.حتی گفته می شود هشدار پاکستان در خصوص پرهیز ایران از گسترش درگیری نظامی همسو با سیاستهای ریاض بوده است .

بعد از پایان جنگ نیز عربستان تلاش کرده جلو ایجاد  تنش های مجدد در منطقه را بگیرد و برای این هدف روابط خود با ایران وامریکا را توسعه داده و با تهران و واشنگتن در تماس بوده است . بن سلمان قبل از سفر به واشنگتن نامه ای از مسعود پزشکیان رییس جمهور ایران دریافت کرده است . هر چند درباره مضمون این  نامه اطلاعات مهمی  در دست نیست اما می توان حدس زد این نامه درباره روابط ایران و امریکا و اتش بس در غزه باشد و درخواست ایران برای ایفای نقش فعال تر ریاض در برقراری صلح در خاورمیانه باشد.

برهمین اساس ترامپ دردیدار با بن سلمان در امریکا باوجودی که مجددا  از حملات آمریکا علیه تأسیسات هسته‌ای ایران دفاع کرده

اما مدعی شده تهران به دنبال یک راه‌حل دیپلماتیک با واشنگتن است. شاید منظور ترامپ  تبادل پیام های محرمانه بین تهران و واشنگتن درهفته های اخیر باشد.

ترامپ در این دیدار تصریح کرد : ایران واقعا می خواهد توافق کند. آنها به شدت خواستار دستیابی به توافق هستند. من کاملا استقبال می کنم. ما در حال گفتگو با آنها هستیم و فرآیند آن را شروع کرده ایم. خوب است که با ایران به توافق برسیم. می توانستیم قبل از جنگ این کار را انجام بدهیم اما نشد. اما ایرانی ها خیلی تمایل دارند آنها در حرف چیز دیگری می گویند اما خیلی مایلند که به یک توافق برسند.

اما مهمتر از سخنان ترامپ موضع بن سلمان است شاهزاده محمدبن سلمان  گفت که عربستان سعودی از توافق آمریکا و ایران حمایت خواهد کرد.

او به خبرنگاران گفت: «ما تمام تلاش خود را برای کمک به دستیابی به توافق بین ایالات متحده آمریکا و ایران انجام خواهیم داد و معتقدیم که برای آینده ایران خوب است که یک توافق خوب داشته باشیم که منطقه و جهان و ایالات متحده آمریکا را راضی کند.

همزمان با این اظهارات برخی دیپلماتها و صاحب نظران در ایران  نیز می بعد از جنگ ۱۲ روزه و حملات شدید موشکی ایران به اسراییل زمینه بهبود روابط تهران و کشورهای عربی خیلی بیشتر از گذشته فراهم شده زیرا  کشورهای عربی از اینکه ایران به اسراییل ضربات نظامی کوبنده ای وارد کرده خرسند هستند و همین فضا می تواند نقش انها بویژه عربستان را برای ایفای نقش میانجی با امریکا پر رنگ تر از گذشته کند.

در حال حاضر در ظاهر و در مواضع رسمی وعلنی ٬در مقامات ایرانی نسبت به امریکا هیچ نشانه ای از تمایل به توافق و گفتگو مشاهده نمی شود بویژه که اخیرا ترامپ مدعی شد فرمان حملات اسراییل به ایران در دستان او بوده و برهمین اساس وزیر امور خارجه ایران در نامه ای به دبیرکل سازمان ملل با استناد به همین سخنان درخواست پرداخت غرامت جنگ از جانب امریکا شده است .

اما انچه را که نمی توان انکار کرد این است که هر چند گاهی سیاست مداران در پشت تریبون های رسمی برای هم خط و نشان می کشند

اما ایران و امریکا و عربستان و دیگر کشور های عربی هیچ تمایلی به تشدید تنش های نظامی و امنیتی بویژه اغاز جنگ مجدد در خاورمیانه ندارند و این دیدار و سفرهای دیپلماتیک به همین منظور انجام می شود.

دیک چنی؛ چهره‌ای که سیاست انرژی آمریکا را در قرن جدید شکل داد

دیک چنی؛ چهره‌ای که سیاست انرژی آمریکا را در قرن جدید شکل داد

نویسنده : محمد رضا حاجی صفر تهرانی

دانشجوی دکترا و پژوهشگر حوزه انرژی موسسه مطالعات سیاسی و رسانه ای اندیشه و قلم 

ریچارد بروس چنی (۳۰ ژانویه ۱۹۴۱ – ۴ نوامبر ۲۰۲۵)، یکی از تأثیرگذارترین چهره‌های تاریخ سیاسی معاصر ایالات متحده بود؛ چهره‌ای که در حافظه سیاسی منطقه ما بیشتر با جنگ عراق، سیاست خارجی تهاجمی و رویکردهای ضدایرانی شناخته می‌شود. اما آنچه در تحلیل‌های رسانه‌ای کمتر دیده می‌شود، نقش بنیادی دیک چنی در شکل‌دادن به سیاست انرژی آمریکا در قرن ۲۱ است؛ نقشی که به‌زعم من، یکی از مهم‌ترین و پنهان‌مانده‌ترین ابعاد میراث اوست.

چنی تنها یک سیاستمدار محافظه‌کار نبود. پیش از کاخ سفید، مدیرعامل شرکت هالیبرتون بود؛ غولی زیرساختی در صنعت نفت که به‌خوبی ساختار بازار، آسیب‌پذیری‌های ژئوپلیتیک و پیوند نفت با امنیت ملی را در عمل می‌شناخت. این تجربه بی‌واسطه، از او یک بازیگر کم‌نظیر ساخت: کسی که انرژی را نه صرفاً سوخت اقتصاد، که ابزاری برای قدرت بین‌المللی آمریکا می‌دید.

در سال ۲۰۰۱، با تشکیل «گروه سیاست ملی انرژی» به ریاست او، این نگاه رسمی شد. چنی از همان آغاز اعلام کرد: انرژی برای آمریکا فقط منبع اقتصادی نیست؛ ستون فقرات نظم جهانی مطلوب واشنگتن است. این رویکرد در اسناد رسمی و سخنرانی‌های او تکرار شد؛ از جمله در عبارتی کلیدی:
«خلیج فارس برای جریان نفت حیاتی است و سبک زندگی آمریکایی به تضمین این جریان وابسته است.»

با این ذهنیت، سند «سیاست ملی انرژی» آمریکا در سال ۲۰۰۱ تدوین شد؛ سندی که ایالات متحده را میان دو گزینه قرار می‌داد: یا وابستگی فزاینده به واردات و پذیرش آسیب‌پذیری، یا مداخله مستقیم در محیط تولیدکنندگان انرژی و بازطراحی ژئوپلیتیک منطقه. چنی مسیر دوم را برگزید و به طراح اصلی گذار از سیاست «نفت آزاد» به «نفت برای آزادی» تبدیل شد؛ تغییری که انرژی را به ابزاری ژئوپلیتیک برای مهندسی نظم خاورمیانه بدل کرد.

این منطق، پشت بسیاری از اقدامات آمریکا در دهه اول قرن جدید قرار داشت. در سخنرانی ۲۶ اوت ۲۰۰۲، چنی در جمع کهنه‌سربازان جنگ هشدار داد که اگر صدام به سلاح‌های کشتار جمعی دست یابد و هم‌زمان کنترل بخشی بزرگ از ذخایر نفت جهان را در دست بگیرد، می‌تواند کل منطقه را بی‌ثبات کند. این هشدار، بیش از آنکه درباره سلاح باشد، درباره انرژی بود.

از نگاه چنی، ثبات قیمت نفت، کنترل مسیرهای انتقال، مهار چین و پیشگیری از ظهور بازیگران مخالف، همه وابسته به تسلط ژئوپلیتیکی بر منطقه‌ای مثل خاورمیانه بودند. انرژی و امنیت، در ذهن او یک چیز بودند. او این نگاه را بر پایه یک رئالیسم ژئوپلیتیکی صریح و بی‌پرده بنا کرده بود: قدرت، با کنترل منابع معنا پیدا می‌کند، و بی‌ثبات‌سازی یا مهندسی ژئوپلیتیک مناطق انرژی‌خیز، بخشی از ابزار اعمال قدرت است.

به همین دلیل، «دکترین بوش–چنی» بر سه اصل استوار شد:
۱. تضمین دسترسی به منابع انرژی،
۲. تغییر محیط ژئوپلیتیک منطقه،
۳. استفاده از انرژی برای تثبیت قدرت آمریکا.

حتی پس از خروج از قدرت، چنی همچنان این مسیر را پی گرفت. در کتاب خاطراتش، مصاحبه‌ها و نشست‌های اندیشکده‌ای، سه گزاره کلیدی را تکرار کرد:
وابستگی ساختاری آمریکا به خلیج فارس، لزوم تقویت تولید داخلی، و مهار چین در بازار جهانی انرژی.
او در سال ۲۰۱۳ صراحتاً گفت: «آمریکا نمی‌تواند حضور امنیتی‌اش را در خلیج فارس کاهش دهد؛ ثبات انرژی جهانی هنوز وابسته به این منطقه است.»
و مهم‌تر از همه، آن جمله کلیدی که خط فکری او را خلاصه می‌کند، این بود: «هر جا منابع انرژی وجود دارد، آمریکا باید حضور داشته باشد؛ و هر عقب‌نشینی، با پیشروی دیگران ه‌ویژه چین جبران خواهد شد.» این جمله، چکیده‌ جهان‌بینی چنی بود؛ جهانی که در آن انرژی، نه فقط محرک اقتصاد، بلکه تعیین‌کننده مرزهای قدرت، امنیت و نفوذ بود. نگاه چنی، ریشه در سنت واقع‌گرایانه‌ای دارد که سیاست را میدان رقابت دائمی برای کنترل منابع حیاتی می‌داند. میراث چنی، دو چهره دارد: از یک‌سو، تثبیت جایگاه انرژی در سیاست خارجی آمریکا و پیوند آن با امنیت ملی. مسیر نفوذ واشنگتن، از طریق تنوع‌بخشی منابع، تسلط بر زیرساخت‌های نفتی و حضور نظامی مداوم در منطقه شکل گرفت.
از سوی دیگر، میراثی مناقشه‌برانگیز در خاورمیانه بر جا گذاشت: بی‌ثباتی در عراق، شکاف‌های ژئوپلیتیکی تازه، کاهش اعتبار بین‌المللی آمریکا و حساسیت بیشتر تولیدکنندگان به نیت‌های واشنگتن.
با مرگ دیک چنی، شاید زمان آن باشد که روایت‌ها را از جنگ و درگیری فراتر ببریم و به جنبه‌ای کمتر دیده‌شده از او بنگریم:
او معمار اصلی نظم انرژی‌محور آمریکا بود؛ نظمی که همچنان بر سیاست خارجی، رقابت‌های منطقه‌ای و ژئوپلیتیک انرژی سایه انداخته است.
به‌عنوان پژوهشگر حوزه انرژی، معتقدم چنی نمونه‌ای از سیاستمدارانی بود که انرژی را از سطح کالای اقتصادی، به ابزاری برای بازطراحی نظم جهانی ارتقا داد. همین دیدگاه، قدرت راهبردی آمریکا را افزایش داد، اما هزینه‌های سنگینی هم بر خاورمیانه و نظم بین‌المللی تحمیل کرد. چه با او موافق باشیم و چه مخالف، فهم تحولات انرژی و ژئوپلیتیک دو دهه اخیر بدون در نظر گرفتن نقش او، تصویری ناقص و یک‌سویه خواهد بود.

کاهش ذخایر آبی در ایران و تهدید دولت مبنی بر جیره بندی و تخلیه تهران!

کاهش ذخایر آبی در ایران و تهدید دولت مبنی بر جیره بندی و تخلیه تهران!

 

امیر دبیری مهر

 

ایران یکی از کم بارش ترین سالهای آبی را در نیم قرن اخیر سپری می کند و همین مساله باعث کاهش ذخایر سدهای کشور بویژه ۵ سدی است که اب شرب تهران پایتخت را تامین می کنند. بسیاری از کارشناسان معتقدند بارش باران هیچ وقت در طول تاریخ در ایران زیاد نبوده و ایرانیان از ۲۵۰۰ سال پیش تمدن خود را با کم ابی برپا کرده اند اما اینکه امسال از بحران کم ابی گفته می شود دلایل دیگری وجود دارد که ۹ دلیل اصلی ان عبارتند از :

  • مدیریت نادرست منابع آبی بویژه آبهای زیرزمینی از سوی دولت و حفرهزاران چاه عمیق غیر قانونی که باعث تضعیف منابع اب زیرزمینی ایران شده است .
  • فرسودگی شبکه های لوله کشی قدیمی ۱۰۰ ساله در ایران که موجب هدر رفت مقادیر زیادی اب می شود.
  • عدم تفکیک شبکه لوله های آب شرب از اب غیر تصفیه شده در ایران که قیمت تمام شده آب را در ایران بسیار بالا برده و دولت مجبور است بابت ان یارانه هنگفتی پرداخت کند.
  • احداث کارخانه های صنعتی که مصرف اب زیادی دارند در مناطق خشک و فاقد منابع ابی که باعث شده این صنایع ابهای زیرزمینی را بیش از حد مصرف کنند.
  • فقدان سرمایه گذاری جدی درنوسازی و ارتقای صنعت اب در ایران در سالهای گذشته
  • مصرف بی رویه و سنتی ۹۰  درصد آب کشور در بخش کشاورزی بدون بکار گیری فناوری های جدید
  • دخالت غیر اصولی دولت در تغییر مسیرهای طبیعی رود خانه ها و سرچشمه های اب به دلایل سیاسی و اجتماعی و اسیب جدی به اکو سیستم اب رسانی در ایران که مشهور ترین ان خشک شدن دریاچه ارومیه و زاینده رود در اصفهان و دریاچه هامون در سیستان و بلوچستان است .
  • نبود الگو صحیح مصرف در شهرها و اسراف در مصرف اب در خانواده های ایرانی  بخاطر قیمت پایین اب و نبود نظارت بر مشترکین پر مصرف .گفتنی است استاندارد جهانی مصرف سرانه اب در روز۱۳۰ لیتر است اما این عدد در ایران به ۲۴۰ لیتر می رسد.
  • ساخت و سازهای بیش از حد و ظرفیت در شهرهای بزرگ بویژه تهران که مثلا باعث شده مصرف اب در سه منطقه شمالی تهران برابر ۲۰ منطقه دیگر تهران باشد .

 

بهر حال وضعیت کم ابی به گونه ای نگران کننده شده که مسعود پزشکیان رییس جمهور ایران در سخنانی هشدار داد اگر در دو هفته دیگر باران نیاید اب در تهران جیره بندی خواهد شد و اگر تا یک ماه دیگر باران نیاید تهران باید از جمعیت تخلیه شود! این سخنان رییس جمهور با انتقادات زیادی مواجه شده . بسیاری از شهروندان در شهرهای اصفهان ٬ بوشهر و اهواز و ابادان و شیراز و… با انتشار مطالب و ویدیو در شبکه های مجازی اعلام کردند در حال حاضر نیز فشار آب در بسیاری از مناطق بسیار کاهش یافته و حتی در برخی شهرها آب قطع است . در تابستان گذشته نیز کاهش فشار اب باعث شد اکثر مردم ایران منبع و پمپ های انتقال اب به طبقات بالای ساختمان خریداری کنند که هزینه هنگفتی را به مردم تحمیل کرد اما این تصور وجود داشت که با اغاز پاییز و شروع بارش مشکل کم ابی حل خواهد شد که هنوز چنین نشده است .

برخی از کارشناسان معتقدند دولت ایران بخاطر تحریم های بین المللی و مدیریت نادرست ٬ به میزان لازم در بخش اب و برق و انرژی در سه دهه اخیر سرمایه گذاری نکرده و بحرانهایی مانند کم ابی نتیجه این بی توجهی است و حالا دولت با متهم کردن مردم به مصرف به رویه و تهدید انها به جیره بندی می خواهد از مسوولیت خود شانه خالی کند.

نکته جالب اینجاست که مدیران بخش اب در کشور به اندازه رییس جمهور نگران نیستند و می گویند در صورت کاهش ۱۰ درصدی مصرف اب در کشور نیازی به جیره بندی اب نخواهد بود. از سوی دیگر  کارشناسان هوا شناسی  معتقدند در یک ماه اینده بارش های قابل توجهی در ایران رخ خواهد داد و مشکل ذخایر ابی موقتا رفع خواهد شد .

این اظهارنظرهای متناقض نیز موجب سردرگمی و نارضایتی مردم شده است .

سخنان وزیر نیروی ایران نیز درباره کم ابی خیلی مورد توجه قرار گرفت وقتی اعلام کرد در حملات اسراییل به ایران شبکه اب رسانی در تهران اسیب جدی دیده است . این سخنان همزمان با درخواست غرامت ایران از امریکا بخاطر همراهی با اسراییل در جنگ ۱۲ روزه به ایران توجه بسیاری را جلب کرد.

به نظر می رسد با توجه به تشدید گرانی کالاها و افزایش فشار اقتصادی بر مردم ایران و بازگشت تحریم های بین المللی علیه ایران بخاطر فعالیتهای هسته ای ایران برخی موضوعات مانند کم ابی و قطعی برق و گاز و الودگی هوا و … بیش از حد معمول ٬ زمینه های نارضایتی و اعتراض مردم را بر می انگیزد و دولت ایران باید تلاش کند به هر قیمتی شده زمینه های این نارضایتی و گسترش آن را بگیرد.

 

 

چهار مقاله پژوهشی درباره ارای سیاسی علامه نایینی

مقالات علمی و پژوهشی زیر نوشته اقای دکتر حسنی فر عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که در اختیار موسسه پژوهشی اندیشه و قلم قرار گرفته است. از همراهی ایشان تشکر می شود. نسخه پی دی اف مقالات در زیر قابل دانلود و مطالعه است .

۱۶۸۳۱۰۸۴۴۹-۹۷۳۰-۲۲-۲

 

۲۰۱۳۰۵۰۸۱۵۲۲۴۵-۹۷۳۷-۲۳ (۱)

 

۱۵۷۵۲۶۳۲۶۱-۱۰۲۵۱-۸۹-۳-۶ (۱)

 

۲۰۱۳۰۷۰۳۱۵۴۹۱۳-۹۸۳۱-۲

گفتگو درباره کتاب ایران رویایی و رویای ایرانی

آرمان امروز» در گفت وگو با امیر دبیری‌مهر، پژوهشگر علوم سیاسی بررسی می‌کند:

آرمان امروز- رها معیری:
امیر دبیری‌مهر، پژوهشگر علوم سیاسی و روزنامه‌نگار، در تازه‌ترین اثر خود با عنوان «رویای ایرانی یا ایران رویایی»، تجربه زیسته چهار دهه سیاست در جمهوری اسلامی را از منظر پیوند میان توسعه سیاسی و فرهنگ گفت‌وگوی عقلانی و انتقادی بازخوانی کرده است. او معتقد است که ایران برای عبور از چرخه بحران‌های مزمن و ورود به مسیر توسعه، چاره‌ای جز بازسازی نهادهای دموکراتیک و نهادینه‌سازی فرهنگ گفت‌وگو ندارد؛ گفت‌وگویی که نه تعارف سیاسی است و نه مناظره‌ای برای پیروزی، بلکه فرآیندی عقلانی در خدمت اقناع، اجماع‌سازی و تصمیم جمعی.
دبیری‌مهر در این کتاب، با اتکا به تجربیات رسانه‌ای و مطالعات دانشگاهی خود، کوشیده است نظریه‌های توسعه سیاسی را با واقعیت‌های عینی تاریخ معاصر ایران پیوند دهد. او شش بحران بنیادین ـ از بحران مشروعیت سیاسی و رانتیر بودن اقتصاد تا فقدان رسانه‌های مستقل و ضعف تخصص در مدیریت ـ را موانع اصلی توسعه سیاسی می‌داند و ریشه مشترک آنها را در غیبت گفت‌وگوی نقادانه میان سه لایه نخبگان قدرت، ثروت و اندیشه جست‌وجو می‌کند. به باور او، هر جا توسعه رخ داده، گفت‌وگو بوده؛ هر جا گفت‌وگو حذف شده، بحران بازتولید شده است.
این کتاب نه تنها نقدی بر رویکردهای اقتدارگرایانه در حل مسائل ایران است، بلکه تلاشی برای ارائه راه‌حل نیز هست؛ راه‌حلی که از دل شش شاخص گفت‌وگوی عقلانی و شش شاخص گفت‌وگوی انتقادی بیرون آمده و مخاطب آن نه فقط دولت، بلکه کل جامعه نخبگانی کشور است. «رویای ایرانی» در واقع دعوتی است به بازاندیشی در راه رفته و پرسشی جدی درباره آینده: بدون گفت‌وگو، رؤیای توسعه تا چه اندازه دست‌یافتنی است؟
دغدغه دولت توسعه گرا
امیر دبیری مهر، نویسنده کتاب «رویای ایرانی یا ایران رویایی» هدف خود را از انتشار این کتاب چنین به خبرنگار «آرمان امروز» می گوید: «آن چیزی که دغدغه و مطالعات، پژوهش و فکرم است، در یک چشم‌انداز کلان توسعه ایران و رهیافت آن، دولت در واقع توسعه‌گرای ملی است. یعنی هرچند برای جامعه سهم مؤثری در فرایند توسعه قائل هستم، اما در مسیر توسعه تقدم را برای دولت قائل می دانم، دولتی که هم ملی باشد، یعنی بر مدار منافع ملی عمل کند، برآمده از خواسته ملت و هم توسعه‌گرا باشد؛ یعنی دغدغه اصلی آن دولت و حکومت، امر توسعه در ابعاد مختلف باشد. به این تقدم، در همه نوشته‌ها و دیدگاه‌ها و سخنرانی‌ها و مصاحبه‌ها و… قائل هستم که در کشوری با مختصات ایران، با سوابق تاریخی، با تجاربی که اندوخته، دولت توسعه‌گرای ملی یا دولت ملیِ توسعه‌گرا، اجتناب‌ناپذیر است. در این مسیر و در ابعاد توسعه، بحث توسعه سیاسی هم امری بسیار مهم است، چون اتفاقاً زمینه‌ساز و ساختارساز توسعه سیاسیِ دولت و حکومت است. در این کتاب، دغدغه توسعه و به طور خاص توسعه سیاسی دارم. اما رویکرد ویژه این کتاب، تأکید بر «دیالوگ عقلانی و انتقادی» است؛ دیالوگی که هم دولت و حکومت باید به آن مقید و متعهد و مسئول باشد و هم جامعه را به این سمت سوق بدهد و جامعه در این حوزه توانمند و تقویت بشود.
وی با اشاره به اینکه این دیالوگ قرار است در چه سطحی صورت بگیرد و بین چه گروه‌هایی؟ می افزاید: «در متن کتاب که اگر مراجعه کنید، به دقت و به تفصیل توضیح داده‌ام، بین نخبگان سیاسی، نخبگان فکری و نخبگان اقتصادی. نخبگان سیاسی صاحب قدرت‌اند، نخبگان فکری صاحب علم و دانش و اندیشه‌اند، و نخبگان اقتصادی صاحب ثروت‌اند. این دیالوگ عقلانی و انتقادی، یا خردمندانه و منتقدانه، باید بین این‌ها شکل بگیرد تا در واقع مسیر توسعه سیاسی هموار بشود.»
ایران رویایی، چه نوع ایرانی است؟
اما دبیری مهر به دو موضوع «رویای ایران» یا «ایران رویایی» در عنوان کتابش اشاره دارد، اما وی در رابطه با مولفه های «ایران رویایی» از دید خود می گوید: ایران رویایی از دید من، ایرانِ توسعه‌یافته است؛ ایرانی که فقر در آن نباشد، تولید ثروت صورت بگیرد، رونق و شکوفایی همه‌جانبه در آن موج بزند، عزت و احترام و کرامت انسان‌ها به شکل ساختاری، نه در شعار، رعایت شود. آزادی‌های شهروندان مطابق با قانون اساسی به رسمیت شناخته شود و از آن پاسداری صورت بگیرد؛ این‌قدر کشور قدرتمند شود که از امنیت پایدار وجود داشته باشد و در نهایت ملت بر امور مسلط باشند و حکومت صرفاً یک تنظیم‌گر و پاسبان قانون، آن‌هم قانون برآمده از رأی ملت، باشد. این طبیعتاً ایران رویایی از نظر من است و معتقدم این یک معیاری برای تشخیص راه درست از راه نادرست، سیاستِ غلط از سیاست درست و بقیه ارزیابی‌ها از اوضاع و احوال کشور است. اما اینکه چرا اسم کتاب رو گذاشتم «رویای ایرانی» یا «ایران رویایی»، اینجا لفاظی صورت نگرفته و بازی با کلمات هم صورت نگرفته. «رویای ایرانی» از یک ذهنیت روایت می‌کند؛ نیتِ ایرانی درباره کشورش، درباره ایران و ایرانی. توجه می‌کنید؟ آنچه که دائم در ذهن دغدغه‌مندان توسعه، روشنفکران، متفکران، دلسوزان، پژوهشگران، سیاستمداران کارآمد و غیره درباره ایران می‌گذره، «رویای ایرانی» است. این روزها متعلق به امروز هم نیست، از دیرباز وجود داشته. شاید شاه عباس هم این دغدفه را داشته، شاید ناصرالدین شاه هم از این نوع طرز تفکر برخوردار بوده، امیرکبیر و کسانی که دغدغه پیشرفت و قدرت ایران را داشتند؛ مثل کریم‌خان و نادرشاه، حالا هر فرد به سهم خود؛ بعد از انقلاب هم مثلاً آقای هاشمی رفسنجانی و برخی از سیاستمداران دیگر داشته‌اند. اینها در واقع رویای یک ایرانِ قدرتمند رو داشتند. اما وقتی می‌گیم ایران رویایی، از یک عینیتِ قابل تحقق و قابل دستیابی داریم صحبت می‌کنیم. و من معتقدم که توسعه بین این دو مفهوم در حال رفت و برگشت است؛ یعنی ما به همان میزان، نتیجه می‌خواهیم این‌طور بگیریم، به همان میزان که به عمل برای توسعه، اقدام برای توسعه نیاز داریم، به اندیشه و فکر و گفتگو و دیالوگ و ذهنیت و نظریه‌پردازی برای توسعه ایران هم نیاز داریم. و هیچ‌کدام، یعنی ذهن و عین و گفتار و عمل و اندیشه و سیاست، نباید سیاست عملی را، قربانی دیگری کنیم. توسعه ایران در این فضای بین ذهنیت و عینیت قابل دستیابی است.
این فعال سیاسی و اجتماعی در پاسخ به این سوال که برای رسیدن از «رویای ایران» به «ایران رویایی»، باید چه اقداماتی به خصوص در حوزه اجتماعی و سیاسی انجام شود؟ می گوید: من معتقدم جامعه ما در درون خود یا بیرون خود، به‌شدت به گفت‌وگو از نوع عقلانی و انتقادی نیاز دارد. ما، پیش‌درآمد و پیشگفتار هرگونه حرکتی به سمت ایرانِ رویایی، دیالوگ عقلانی و انتقادی است؛ گشوده‌شدن به سوی خودمان، دیگری و جهان.
ما (یعنی ما که می‌گویم، ایران و ایرانی اعم از جامعه و حکومت را عرض می‌کنم) راه ما به رهایی، از طریق دیالوگ عقلانی و انتقادی می‌گذرد. شرح این بحث، آن چیزی‌ست که ماحصل این کتاب
شده است.

هالووین در ایران:  غربزدگی یا شادی طلبی نسل جوان

گزارش تحلیل اجتماعی منتشر شده در روزنامه النهار چاپ بیروت

به قلم امیر دبیری مهر

در ایران چند سالی است نسل جوان همراه با دیگر کشورها د جشن هایی مانند هالووین و ولنتاین شرکت می کنند و محدودیت ها و ممنوعیت ها و حتی تبلیغات رسمی حکومت علیه آنها   نتوانسته تاثیری در گسترش این مراسم داشته باشد.

بخش از جوانان بویژه نوجوانان ایرانی ساکن در شهرهای بزرگ مانند تهران و مشهد و أصفهان و شیراز در جشن های رسمی و مذهبی و ملی شرکت  نمی کنند و مایل هستند جشن های متفاوت غربی را برگزار کنند  مانند هالووین و ولنتاین و حتی برخی جشن کریسمس را نیز در ایران برپا می کنند. این در حالی است که حکومت ایران نه تنها این جشن ها را تایید نمی کند بلکه در مخالف با  ان موانع و ممنوعیت و محدودیت های زیادی ایجاد می کند.

جشن هالووین جشنی است  که  بیش از دو هزار سال پیش در ایرلند و اسکاتلند برگزار می‌شد. برگزار کنندگان   باور داشتند در این شب، فاصله  میان دنیای زندگان و مردگان کم می‌شود و ارواح به زمین بازمی‌گردند. آن‌ها برای در امان ماندن از ارواح، لباس‌های ترسناک می‌پوشیدند و آتش می‌افروختند .

اما در دوران مدرن، هالووین در ایران و دیگر کشوها ا دیگر صرفا جشنی مذهبی یا آیینی  نیست؛ بلکه به فرصتی برای سرگرمی، خلاقیت و برگزاری مهمانی‌ ها و شادمانی است .  .

درهالووین در  کشورهای غربی، کودکان در خانه‌ها را می‌زنند و از همسایگان شکلات و آب‌نبات می‌گیرند. بزرگسالان نیز با لباس‌های فانتزی و گریم چهره خود و برگزاری میهمانی  این شب را جشن می‌گیرند.

جامعه شناسان معتقدند در ایران نیز بسیاری از جوانان که در جشن هالویین شرکت می کنن دبه  معنا و مفهوم کلاسیک  این جشن و دیگر جشن های غربی  مشابه اعتنایی ندارند بلکه صرفا ان را بهانه ای برای شادی و دورهمی همراه با مردم جهان می دانند . با این تفاوت که  در ایران جوانان هر وقت متوجه شوند  حکومت و طبقات  اجتماعیسنت گرا  به موضوعی حساسیت منفی دارند به ان علاقمند تر می شوند و جشن هالووین نیز اینگونه است . به گفته جامعه شناسان بسیاری از جوانان ایرانی  هویت خود را تمایز واعتراض جستجو کرده و نمایش می دهند..

مقامات و نهادهای حکومتی و طبقه اجتماعی سنت گرای  حامی حکومت این مراسم را نشانه تهاجم فرهنگی غرب و فساد پرور می دانند و با تمام ابزارها و امکانات تبلیغاتی و اجرایی و حتی پلیسی با ان برخورد می کنند اما هر سال که می گذرد وقتی در خیابانهای تهران تردد می کنید نشانه های استقبال دختران و پسران ایرانی از این جشن ها بیشتر به چشم می خورد و این استقبال در فضای مجازی نیز بازتاب پیدا می کند.

مشاهدات امسال در تهران نشان می دهد بیشتر جشن های هالووین درخانه ها و ویلاها و بطور خصوصی برگزار شده  و حتی برخی در فضاهای بزرگتر برای شرکت علاقمندان مبلغی را نیز بعنوان ورودیه دریافت می کنند . عکس ها و ویدیوهای این جشن ها فقط در فضای مجازی بازتاب پیدا کرده است .

امسال نیز همزمان با ۳۱ اکتبر، جشن «هالووین» بهانه بسیاری از دورهمی‌های جوان‌های ایرانی  شد به شکلی که از چند روز قبل در فروشگاه‌های آنلاین هم ابزارهای مربوط به این جشن برای فروش دیده می‌شود و از لباس اسکلتی و پمپ خون تا خفاش تزئینی و انواع ماسک‌های ومپایر همه با قیمت‌های متنوع به فروش می‌رسد. با این حال برخی رستوران و کافه‌های سطح شهر برای آخر هفته هالووینی برنامه‌هایی دارند و عمدتا با حضور جوان‌ها تکمیل ظرفیت می‌شود. این استقابل با وجودی است که پلیس ایران و اتاق اصناف در اطلاعیه‌ های جداگانه ای تهدید کرده  بودند  که برگزاری هرگونه مراسم، جشن، تبلیغ یا فروش اقلام مرتبط با هالوین در واحدهای صنفی ممنوع است و تخلف منجر به  جریمه  حتی تعطیلی انها می‌شود.

 

فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت ایران که اغلب سعی می کند موضعی علیه خواسته های مردم نگیرد  با اشاره به اینکه جشن هالووین در فرهنگ ایران جایگاهی ندارد گفت : ما کلی جشن‌های ملی داریم و می‌توانیم روی همان جشن‌ها متمرکز شویم.

بازتاب هالووین در فضای مجازی ایران

در ایران، هر چند جشن هالویین رسما برگزار نمی‌شود، اما در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی  حضور پر رنگی دارد و  موافقان و  مخالفان ان در فضای مجازی درباره این جشن اظهار نظرهای فراوانی  می کنند..

در حالی که بخشی از جامعه ایرانی برگزاری چنین مناسبت‌هایی را نوعی «تقلید فرهنگی» می‌دانند، عده‌ای دیگر از آن به عنوان فرصتی برای خلاقیت، سرگرمی و تجربه فضاهای متفاوت زندگی  یاد می‌کنند. بسیاری باور دارند، حضور پررنگ نمادهای هالووین در فضای مجازی، به‌ویژه در میان نسل جوان، نشان‌دهنده گرایش روزافزون به فرهنگ‌های جهانی و جشن‌های غیررسمی است و نباید ان را تهدید فرهنگی تلقی کرد. .

در عین حال برخی معتقدند در شرایطی که اقتصاد ایران در رکود بسر می برد این جشنها می تواند به رونق اقتصادی ایران هم کمک کند زیرا به مناسبت ان  صنعت مد، سرگرمی و بازی و پوشاک می تواند رونق پیدا کند و  شرکت‌های فیلمسازی، برندهای لوازم آرایشی، طراحان لباس و حتی تولیدکنندگان شکلات از این مناسبت برای تبلیغ محصولات خود می توانند بهره ببرند.اما مخالفان جشن های غربی می گویند وقتی حکومت ایران میلیاردها دلار صرف ترویج فرهنگ و سبک زندگی مطلوب خود می کند نباید اجازه داد با ورود سبک زندگی غربی تلاشهای رسمی خنثی شود.

 

 

تشدید منازعات سیاسی درایران درباره روسیه

تشدید منازعات سیاسی درایران درباره روسیه

:  انتقاد قالیباف از مواضع ضد روسی روحانی و ظریف

 

نوشته امیر دبیری مهر

منبع : روزنامه النهار

انتقاد محمد باقر قالیباف رییس مجلس ایران از مواضع ضد روسی حسن روحانی و محمد جواد ظریف واکنش های زیادی را در فضای سیاسی و رسانه ای ایران برانگیخته است .

قالیباف در جلسه علنی یکشنبه مجلس  در سخنانی علیه حسن روحانی رییس جمهور اسبق و محمد جواد ظریف  وزیر امور خارجه اسبق ایران مدعی شد  درشرایطی که مسیر همکاری های راهبردی ایران  با کشور روسیه در حال پیشرفت است به این مسیر لطمه وارد شده

قالیباف به این دو مقام سابق جمهوری اسلامی هشدار داد دستاوردهای ملی کشور که با حمایت چین وروسیه  به ثمر نشسته را  قربانی  مصالح جناحی نکنند. منظور قالیباف از دستاوردها ٬مخالفت پکن و مسکو با برگشت تحریمهای سازمان ملل پس از پایان دوران ۱۰ ساله برجام است و اشاره او به سخنان اخیر روحانی و ظریف است .

حسن روحانی  رئیس‌جمهوری پیشین ایران اخیرا از مشارکت روسیه و چین در رای به تحریم‌ها علیه تهران انتقاد کرده و گفته بود: روسیه و چین به شش قطعنامه‌ای که بین سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ علیه ایران تصویب شدبود   رای مثبت داده بودند .

 

محمد جواد ظریف نیز سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه را به مانع تراشی در مسیر شکل‌گیری برجام متهم  کرده بود .وی همچنین

گفته بود که مسکو در باره ایران دو «خط قرمز» دارد: نخست آن‌ که ایران نباید هیچ وقت با دنیا روابط آرام داشته باشد، و دوم این‌ که  نباید با دنیا به درگیری برسد.

همین سخنان رییس مجلس ایران را به انتقاد شدیداز مقامات سابق جمهوری اسلامی  برانگیخت اما واکنش ها به سخنان قالیباف در دو سطح بود . برخی آن را نشانه نفوذ وسیع روسیه در حکومت  ایران دانستند در حدی که نباید انتقاد از سیاست های مسکو حتی از جانب مقامات سابق ایران مطرح شود و برخی نیز ان را صرفا بهانه ای می دانند که  رقابتهای سیاسی برای جابجایی قدرت و جانشینی رهبری در ایران را تشدید کرده .

در سطح اول احمد زیدآبادی روزنامه نگار سرشناس ایرانی در واکنش به اظهارات قالیباف نوشت :

چگونه دو نفر که در حال حاضر هیچ سمت رسمی ندارند، صرفاً با اظهارنظر خود به “مسیر همکاری راهبردی با روسیه لطمه زدند”؟ در حالی که هیج کجای عالم اظهارنظر مقام‌های سابق و اسبق کمترین لطمه‌ای به همکاری دولت‌ها با دولت‌های دیگر وارد نمی‌کند!

زیدابادی با طرح این سوال که آیا روس‌ها سکوت شهروندان ایرانی در برابر سیاست‌های کرملین را شرط همکاری با جمهوری اسلامی دانسته‌اند؟ افزود: اگر اینطور باشد که خیلی معنای زشت و زننده و غیرشرافتمندانه‌ای دارد و این به معنای   رابطۀ استعماری و تحت‌الحمایگی است!

 

برخی از مخالفان جمهوری اسلامی در خارج از کشور نیز دررسانه های خود مدعی شدند احتمالا روسیه که قول داده سامانه های پدافندی در اختیار ایران بگذارد از تهران خواسته مانع از گسترش انتقادها از سیاستهای مسکو شود.

 

سایت میانه رو اما پرطرفدار عصرایران نیز درواکنش به سخنان قالیباف نوشت:

آیا مسوولان روسی از انتقادات روحانی و ظریف شده ناراحت شده اند؟ و بعد از این ناراحتی دست به اقداماتی علیه روابط تهران – مسکو زده اند؟ آیا گلایه مسوولان روسی به قالیباف رسیده ؟اگر این اتفاق رخ داده واقعا جای تاسف و تاثر بسیار است.

این سایت در ادامه نوشت : آیا مسوولان روسیه فکر می کنند ایران مثل برخی کشورهای منطقه، کاملا بسته است ؟ ایا فکر می کنند ایران، سوریه بشار اسد است که هیچ کس، هیچ انتقاد و موضع گیری متفاوتی ندارد؟ در سوریه بشار اسد، روسیه یکی از مقدسات بود و هیچ کس در هیچ جایگاه فعلی یا سابق نمی توانست کمتر از گل به روسیه بگوید. آیا مقامات مسکو انتظار دارند در مقابل حمایت از ایران در شورای امنیت، در فضای داخلی ایران، هیچ کس هیچ انتقادی از روسیه مطرح نکند؟

عبد الله رمضان زاده سخنگوی اسبق دولت ایران  نیز تلویحا قالیباف را روسوفیل یعنی طرفدار سرسخت روسیه خوانده که به نظراو نباید از روسیه انتقاد کرد تا مبادا  پوتین ناراحت شود!

برخی از کاربران فضای مجازی هم با انتشار دیالوگی از یک سریال معروف  محبوب ایرانی به نام امیرکبیردرباره وابستگی مقامات دوران قاجار به انگلیس و روسیه  مخالفت خود را با وابستگی مقامات ایرانی به روسیه نشان دادند. انها می گویند همانطور که وابستگی حکومت به غرب قابل قبول نیست وابستگی به شرق هم مغایر با استقلال ملی است .

اما  برخی دیگر از منتقدین و تحلیل گران سخنان  قالیباف را مساله ای فراتر از مساله روسیه می دانند و همزمانی ان با حملات شدید برخی نمایندگان تندرو مجلس و چهره های سیاسی به روحانی و ظریف را نشانه جدی شدن رقابت های سیاسی برای جابجایی قدرت و جانشینی رهبری پس از ایت الله خامنه ای می دانند.

اشاره انها به سخنان تند امیر حسین ثابتی نماینده جوان و رادیکال مجلس علیه حسن روحانی است که پس از سخنان قالیباف در جلسه علنی مجلس مطرح شد او با  حمله شدید به روحانی رییس جمهور اسبق ایران خواستار محاکمه و زندانی شدن او شد .

حمید اصفی تحلیل گر سیاسی در این باره نوشته آنچه در ظاهر یک مجادله پارلمانی است، در واقع آغاز جنگ بر سر جانشینی رهبری سوم در ایران است. این نزاع فقط دعوای سیاست خارجی نیست؛ دعوا بر سر هویت آینده نظام است. در آرایش جدید قدرت، هر جناح تلاش می‌کند جای خود را در دوران پس از رهبر، تثبیت کند .

به نظراین روزنامه نگار  قالیباف در این میدان، نقش نماینده نظم آینده را بازی می‌کند؛ مدیری از درون سپاه و نظام که می‌خواهد خود را گزینه‌ای میانه میان نظامیان و روحانیت معرفی کند .

به گفته او انتخاب روحانی به عنوان هدف حملات تندروها  تصادفی نیست زیرا  روحانی هنوز در ذهن بخش‌هایی از حاکمیت، نماد عقلانیت دیپلماتیک و تمایل به گفت‌وگو با غرب است. حمله به او یعنی هشدار به هر صدایی که از تفاهم، مذاکره یا واقع‌گرایی حرف بزند و حذف روحانی یعنی پاک‌سازی مسیر برای حاکمیت در دوران جانشینی.

 

 

روابط ایران و روسیه : از تهدید یکجانبه در گذشته  تا همکاری  متقابل در امروز

منتشر شده در روزنامه النهار به قلم امیر دبیری مهر

 

اگر بخواهیم تاریخ روابط ایران و روسیه  در ۵۰۰ سال اخیررا تحلیل و ارزیابی کنیم می توانیم این  تاریخ پر فراز و نشیب را  در سه مقطع اصلی  دسته بندی کنیم که عبارتند از :

  • رابطه ایران با روسیه دوران تزاری که حدود ۴۰۰ سال به طول انجامید . این روابط در ابتدا و همزمان با دولت صفویه در ایران  مبتنی بر رقابت بود اما در دوره قاجار  مبتنی بر تهدید از جانب روسیه تزاری  شکل گرفت .
  • رابطه ایران با  شوروی کمونیستی که مبتنی بر همکاری محدود اقتصادی وبیشتر تهدید از جانب ایدیولوژی کمونیستی دردوران جنگ سرد بود.
  • روابط در دوره روسیه پس از  فروپاشی از سال ۱۹۹۰ که روابط دو کشور از تهدید و رقابت به سطح همکاری های راهبردی ارتقا یافت.

 

نکته جالب اینجاست که  رابطه با روسیه در هر سه مقطع مذکور برای مردم ایران و خاطره جمعی ایرانیان  به دلایل ده گانه زیرتداعی کننده خاطرات تلخی است :

  • رقابت روسیه با دولت عثمانی از دوره پطر کبیربه بعد علیه ایران و وقوع جنگهای مکرر ایران و روس برای اشغال سرزمین های تحت سلطه ایران در منطقه  قفقاز مانند  گرجستان و داغستان و ابخازیا
  • تحمیل دو قرارداد ننگین و ظالمانه گلستان و ترکمنچای در اوایل قرن نوزدهم در دوره قاجاربعد از دو جنگ  که منجر به جدایی شهرهای مهمی از ایران شد .
  • دخالت مداوم در امور داخلی ایران و گرفتن امتیازات گوناگون اقتصادی شبه استعماری در رقابت با بریتانیا در قرن نوزدهم
  • مخالفت روسیه تزاری با انقلاب مشروطه در ایران و مطالبات مدرن مردم ایران از جمله ازادی و پارلمان و نوسازی کشور که نقطه اوج کارشکنی روسیه اشغال تبریز و بندر انزلی توسط قوای نظامی روس و قتل تعدادی از مشروطه خواهان بود.  به توپ بستن مجلس ایران در تهران در دوره محمد علی شاه قاجار در ذهن ایرانیان سمبل دشمنی روسها با مردم ایران شناخته می شود.
  • باوجودی که بعد از انقلاب بلشوویکی روسیه در ۱۹۱۷ و طبق پیمان مودت همه قراردادهای روسیه تزاری با ایران لغو شد اما شوروی در جنگ جهانی دوم شمال ایران را اشغال کرد و از دست نشانده های خود در برخی از مناطق شمالی و غربی ایران بویژه در اذربایجان و کردستان  علیه استقلال و تمامیت ارضی ایران حمایت کرد.
  • تشکیل و حمایت از حزب توده در ایران در سالهای پس از جنگ جهانی دوم تا سال ۱۹۸۴ -که این حزب در ایران منحلو اعضای ان دستگیر و محاکمه شدند –  یکی دیگر از سیاست های شوروی سابق علیه ایران ارزیابی می شود که علت بسیاری از ناکامی ها و شکست های ملی خوانده می شود از جمله می توان به  نقش حزب توده در زمینه سازی کودتا علیه دولت ملی دکتر مصدق در سال ۱۹۵۳ اشاره کرد.
  • حمایت همه جانبه شوروی ازصدام در جنگ ۸ ساله عراق علیه ایران که طولانی ترین جنگ قرن بیستم بود و دران یک میلیون نفرازجمله ۲۰۰ هزار ایرانی کشته شدند.
  • بد قولی روسیه در همکاری های نظامی و هسته ای بویژه درفروش سامانه های پدافندی به ایران و ساخت نیروگاه اتمی بوشهر که بعد از چند دهه هنوز اتمام نیافته است .
  • استفاده روسیه از کارت ایران در پرونده هسته ای برای امتیاز گرفتن از اروپا وامریکا
  • عدم همکاری نظامی با ایران در جریان جنگ ۱۲ روزه اسراییل علیه ایران که نشان داد روی کمک روسیه حساب کردن خطای راهبردی است .

مطالعه این فرایند ها و تحولات  در روابط ایران وروسیه نشان می دهد که بعد از فروپاشی شوروی کمونیستی و تشکیل فدراسیون روسیه روابط ایران و روسیه تا به امروز از سطح تهدید و رقابت  به همکاری  تبدیل شده٬ هر چند برخی معتقدند هزینه  این همکاری بسیار زیاد و بیشتر از فواید ان بوده و نتیجه ان  افزایش تنش بین ایران  با  امریکا و اروپا بوده . نکته ای که محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه اسبق ایران اخیرا به ان اشاره کرد اینکه خط قرمز روسها در رابطه با ایران جلوگیری از بهبود رابطه ایران با غرب است .به گفته ظریف در عین حال روسها از تشدید تنش در روابط ایران و غرب نیز استقبال نمی کنند و به قول ما ایرانی های مسکو مایل است اختلافات ایران و غرب مانند استخوان لای زخم باقی بماند و حل نشود اما به جنگ و تنش هم منجر نشود تا مسکو بتواند از این اب گل الود ماهی بگیرد و منافع بیشتری بدست اورد.

بر همین اساس در ۳۰ سال اخیر که در روسیه پوتین و در ایران ایت الله خامنه ای نقش اصلی  را در سیاست گذاری های کلان دارد  همکاری های نظامی و امنیتی و اقتصادی ایران و روسیه تحت تاثیر وجود دشمن مشترک یعنی امریکا گسترش بی سابقه ای یافته  و نقطه اوج ان را می توان در امضای سند جامع همکاری های راهبردی ۲۵ ساله ایران و روسیه دانست .

تاکید چند باره ایت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی بر رویکرد شرق محوری در سیاست خارجی نقش اساسی در بهبود رابطه با روسیه ایفا کرده است . در واقع شرق محوری بدین معناست که ایران باید همکاری با کشورهای روسیه و چین را مبنای تعاملات بین المللی و همکاری های اقتصادی و نظامی و سیاسی خود قرار دهد و نباید روی رابطه با غرب سرمایه گذاری کند زیرا به نظر رهبر ایران امریکا و کشورهای اروپایی قابل اعتماد نیستند ضمن اینکه جهان بینی و سبک زندگی انها با الگوهای ایده ال جمهوری اسلامی در تضاد است  و بهبود رابطه با غرب موجب استحاله فرهنگی و فروپاشی نظام اسلامی از درون می شود. البته این نگاه با انتقاداتی  در ایران مواجه است که معتقدند تضاد فرهنگی و اعتقادی ایران با چین کمونیست و روسیه بسیار بیشتر از کشورهای غربی است .

اما بهر حال  سیاست شرق محوری جمهوری اسلامی کاملا همسو با سیاست روسیه و شخص ولادیمیر پوتین است و به همین علت پوتین در سالهای اخیر چند بار به تهران سفر کرده و با ایت الله خامنه ای دیدار کرده و رهبران دو کشور دایم در قالب ارسال پیام و نامه های محرمانه با هم در تماس هستند که اخرین ان تقدیم نامه رهبرایران به پوتین در هفته گذشته بود که علی لاریجانی ان را به مسکو برد.

گفته می شود پوتین برای کمک نظامی به ایران قولهایی داده و هم زمان نتانیاهو را نیز از حمله مجدد به ایران نهی کرده و همین اتفاق منجر به افزایش اعتماد به نفس مقامات ایرانی و تشدید رویکرد ضد امریکایی در ایران در ماههای بعد از جنگ ۱۲ روزه شده است .

روابط دولت جمهوری اسلامی با روسیه در سالهای اخیر انقدر خوب و صمیمانه شده است که برخی از مردم و کارشناسان می گویند ایران برای نشان دادن

خصومت با امریکا عملا به مجری سیاست های درخواستی پوتین تبدیل شده  و این رویکرد با سیاست نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی در زمان رهبری ایت الله خمینی در تضاد است .

منتقدین می گویند ایران در رابطه با روسیه با هدف ایستادگی در برابر استکبار و سرمایه داری غربی حاضر است به شرق یعنی روسیه و چین باج یا امتیاز سیاسی و اقتصادی بدهد که این رویکرد با منافع ملی سازگار نیست.

البته سیاست بهبود و تقویت رابطه با روسیه در ایران در سطح کارشناسان  طرفدارانی دارد کسانی که معتقدند سیاست عاقلانه این است که ایران در قالب موازنه مثبت و همزمان به گسترش روابط خود با غرب و شرق بپردازد و هیچ کدام را قربانی دیگری نکند و در فضای رقابتی برای تامین منافع ملی  از طرفین امتیاز بیشتری بگیرد و در این فضا رابطه با روسیه برای ایران از اهمیت زیادی برخوردار است .