گروه پژوهشی اندیشه و قلم برگزارکرد: بررسی علل وقوع جنگ تحمیلی ۱۲ روزه و واقعیات میدانی و پیامدهای آن برای کشور

باهدف ارایه ارزیابی دقیق از پیامدهای جنگ ۱۲ روزه علیه ایران و بدست اوردن تصوری منطبق با واقعیات از رخدادهای پیش رو گروه پژوهشی اندیشه و قلم روز چهارشنبه میزبان ۴ نفر از کارشناسان ارشد مسایل امنیتی و سیاسی و بین المللی و جامعه شناسی بود. در این جلسه در ابتدا برخی زمینه های تاریخی و سیاسی و بین المللی وقوع جنگ علیه ایران در ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ در چارچوبی منسجم و با استتناد به اطلاعات و مستندات و وقایع بیان شد و سپس با استماع گزارشی از واقعیات میدانی این جنگ در انتها درباره پیامدهای محتمل و سناریوهای احتمالی نظرات کارشناسی مطرح شد.
گفتنی است گروه پژوهشی اندیشه و قلم بنا بر وظایف ذاتی خود از روز نخست تجاوز ٰرژیم صهیونیستی ضمن رصد رخدادها و تحولات میدانی در تلاش بود با استفاده از نظریه های روند پژوهی و اینده نگرانه تخمین و براورد نزدیک به واقعیتی از این جنگ در سطح ملی و منطقه ای و بین المللی داشته باشد .از روزهای پس از اتش بس موقت نیز تجزیه و تحلیل و تبیین این رخداد مهم در دستور کار پژوهشگران ارشد این موسسه قرار گرفته است که به تدریج خلاصه انها در سایت و صفحات و کانالهای موسسه در فضای مجازی منتشر می شود. اما مشروح این گزارش ها و تحلیل ها اولا به دلایل وجود اطلاعات طبقه بندی شده حداقل در این زمان قابل انتشار نیست ثانیا جزو حقوق مادی موسسه محسوب می شود.
بهر حال پیشنهادهای کاربردی و راهبردی این مطالعات و تحقیقات می تواند در قالب جلسات کارشناسی و خبرگی در اختیار بهره برداران صاحب صلاحیت و ذی نفع بویژه افراد و نهادهای تصمیم ساز و تصمیم گیر همچنین بخش خصوصی و افراد متقاضی گردد تا انشالله بتوانیم گامی هر چند کوچک در راستای کم کردن فاصله ((دانش و تصمیم)) در ایران برداریم و به اقتدار و امینت و صلح در کشور عزیزیمان ایران کمک کنیم.برای بهره گیری و مشاوره با موسسه علمی و پژوهشی اندیشه و قلم با ما در تماس باشید.

از انزوای امنیتی تا راهبری امنیتی؛ سلول های خفته ترور، پاندمی امنیت منطقه

 

دکتر امید ملکی سعید ابادی

عضو هیات علمی گروه پژوهشی اندیشه و قلم

حملات سالهای اخیر به زیرساخت‌های فیزیکی – انسانی هسته‌ای و نظامی ایران – که اغلب با کمک شبکه‌ای از عوامل داخلی و نفوذی با برنامه ریزی و هدایت اسرائیل انجام شد – تنها بخشی از تصویری بزرگ ‌تر است. وجود شواهد متعدد از لبنان، سوریه، عراق و حتی کشورهای حاشیه خلیج فارس نشان می‌دهد که اسرائیل ساختارهایی از «سلول‌های خفته» در سراسر منطقه فعال کرده است که در لحظه مقتضی فعال می‌شوند و به اهداف خود ضربات مهلک می زنند. سلول‌های خفته دیگر خواب نیستند، بیدار شده ‌اند و گام به گام نظم امنیتی منطقه را به گروگان گرفته‌اند. آنچه اسرائیل در ایران انجام داد، تمرینی بود برای ‌آنچه ممکن است فردا در کویت، قطر یا حتی ریاض تکرار شود.

اسرائیل امروز نوعی مهندسی «تروریسم اطلاعاتی فراملی» را صرفا علیه دشمنان رسمی ‌اش به کار نمی بندد بلکه ساختارهای امنیتی تمامی کشورهای منطقه را هدف این نفوذ بالقوه قرار داده است تا جایی که هیچ کشوری از تهدیدات سایه‌ گون رژیم مصون نمانده است آنجایی که با پیاده‌سازی عملیات‌هایی مانند ترور از طریق سلول‌های نفوذ، خرابکاری زیرساختی، و حملات سایبری، نشان داده است که مرزهای دشمنی برای او دیگر صرفا روی نقشه‌ ها ترسیم نمی‌شوند و او همه امنیت را نشانه می رود آنجایی که در منطقه عملیاتی، همزمان از آسمان (پهپاد)، زیر زمین (نفوذ اطلاعاتی)، و صفحه‌کلید (جنگ سایبری) حمله می‌کند.

به نظر می رسد برای پیشگیری از این «تهدید نامتقارن اما همگانی» ساختارهای امنیت منطقه ای باید بیش از پیش جدی گرفته شوند چرا که همان ابزاری که دیروز در لبنان به کارگرفته شد امروزعلیه ایران استفاده شده است و بدیهی است که فردا در بزنگاه بعدی علیه دیگر دولت‌های منطقه به کار گرفته خواهد شد تا جایی که کشورهایی مانند عمان، کویت، قطر و حتی عربستان سعودی که خود را از خطر دور می‌دانستند، اکنون دریافته‌اند که در برابر عملیات اطلاعاتی سلول های ترور خفته اسرائیل در درون مرزهای ملی شان – چه سایبری و چه فیزیکی – حتما آسیب پذیری قابل ملاحظه ای دارند.اگر دیروز نفوذ امنیتی یک گزینه بود، امروز واقعیت است، و فردا تبدیل به مهم ترین بحران امنیتی منطقه‌ای خواهد شد. به نظر می رسد در چنین شرایطی مهم ترین راه ماندگاری، «همزیستی امنیتی» است.

امنیت دیگر نه سرزمینی ا‌ست، نه صرفا نظامی بلکه ترکیبی است از حافظه اطلاعاتی، اعتماد سیاسی و مشارکت منطقه‌ ای و در جهانی که قدرت ‌ها از ابزارهای امنیتی برای شکل ‌دهی به نظم منطقه‌ای استفاده می‌کنند، مهم ترین راه حفظ ثبات، کنار گذاشتن رقابت ‌های بی‌ نتیجه و آغاز گفتگوهای امنیتی است.

در شرایط فعلی با جنگ سرد جدیدی که در منطقه شکل گرفته (اما این‌بار نه میان ارتش ‌ها، بلکه میان شبکه ‌های اطلاعاتی، الگوریتم ‌ها و سلول‌ های بی ‌نام و پنهان ترور) به نظر زمان آن رسیده است تا کشورهای خاورمیانه بالاخره گامی در مسیر بلوغ امنیتی در زیست بوم جدید پیچیده امنیتی خود بردارند وگر نه، باید منتظر تهدیداتی باشند که دیگر نه انتخابی بلکه حتمی‌اند. این امر درباره ایران صادق تر از بقیه کشورهای قدرتمند منطقه است و به نظر وقت آن رسیده است که ایران، از کنش‌گری تنها، به کنش‌گری جمعی در قالب یک ائتلاف امنیتی ارتقا یابد. ائتلافی نه با شعار، بلکه با داده، تحلیل و واکنش سریع. امروز زمان آن رسیده است که ایران یاد بگیرد به ‌جای فقط مقاومت ابتکار طراحی امنیتی را نیز لازم دارد و منطقه نی بالاخره بیاموزد که به ‌جای فقط ترس اعتماد هم می‌تواند سلاح بقا باشد.

اگرچه سابقه بی‌اعتمادی میان ایران و برخی همسایگان دارای ریشه هایی تاریحی و عمیق هست، اما تهدید مشترکی که امروز همه را نشانه گرفته (نفوذ امنیتی، جاسوسی سازمان ‌یافته و خرابکاری های اطلاعاتی اسرائیل) تهدیدی است که مرز نمی‌شناسد تا جایی که می توان به وضوح نشان داد که از آنجایی که در خاورمیانه امنیت دیگر «کالایی انفرادی» نیست پس یا همه با هم امن خواهند بود، یا هیچ‌کس در امان نخواهد ماند. در چنین شرایطی ایران می‌تواند پیشنهاد تشکیل یک «مرکز اطلاعاتی منطقه‌ای» را مطرح کند. این مرکز جایی برای تبادل سریع داده‌های امنیتی، آموزش مقابله با نفوذ اطلاعاتی، و طراحی پروتکل‌های دفاع سایبری مشترک، همچنین همکاری برای رصد شبکه‌های نفوذ، تحلیل عملیات خرابکارانه و پاسخ هماهنگ.

بدون شک در آینده لازم است درباره ابعاد این پیشنهاد و تضمین کنندگی آن بیشتر گفتگو کرد چرا که موانع بسیاری بر سر راه این ایفای نقش جدید وجود خواهد داشت: از موقعیت «تنهایی استراتژیک ایران» گرفته تا بی‌اعتمادی تاریخی ساختاری به ایران در منطقه، برداشت ‌های متضاد کشورهای منطقه از مفهوم و ابعاد پیچیده «تهدید»، وابستگی اغلب کشورهای منطقه به ساختارهای امنیتی غربی، فقدان نهاد میانجی منطقه‌ای مستقل در خاورمیانه، رقابت های ژئوپلتیک جاری در منطقه و … اما سوالی که درباره این طراحی امنیتی جدید مطرح است و پاسخی همه جانبه از سوی همه صاحب نظران طلب می کند این است که با در نظر گرفتن همه موانع پیش گفته «ایرانی که نه عضو هیچ بلوک منطقه‌ای فعال است (مانند شورای همکاری خلیج فارس) و نه از اتحادهای امنیتی بین‌المللی بهره‌ مند است (مانند ناتو یا معاهدات دفاعی عربی) و نه در ساختارهای رسمی امنیتی منطقه‌ای نقش پذیرفته‌شده‌ای داشته است چگونه می تواند پیشنهاد دهنده، اجرا کننده و تضمین کننده امنیت منطقه ای از طریق ایجاد، حفظ و راهبری این مرکز اطلاعاتی منطقه ای باشد؟» من به سهم خود به عنوان یک دانش آموخته سیاست، همه صاحب نظران را به پاسخ یه این پرسش کلیدی فرا می خوانم.

واکنش ها در ایران به حمله امریکا به تاسیسات هسته ای ایران

منتشر شده در روزنامه النهار چاپ بیروت

امیر دبیری مهر

 

در دهمین روز تجاوز اسراییل به ایران بامداد یکشنبه امریکا با حمله هوایی به سه سایت هسته ای درایران عملا به نفع اسراییل وارد جنگ با ایران شد  . هر چند رسانه های امریکایی می گویند واشنگتن به تهران پیام داده این حملات ادامه نخواهد یافت . دونالد ترامپ رییس جمهورامریکا در اولین سخنرانی خود پس از این حمله تهدید کرد هر اقدام تلافی‌جویانه از جانب ایران علیه ایالات متحده آمریکا با نیرویی بسیار بیشتر پاسخ داده خواهد شد.

محمدرضا کاردان، معاون سازمان انرژی اتمی و رئیس مرکز نظام ایمنی هسته‌ای ایران اعلام کرده با وجود حمله امریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران ، به دلیل تمهیدات اندیشده شده قبلی و اقدامات انجام شده، هیچگونه آلودگی پرتوی و یا تشعشعات هسته‌ای در خارج از این سایت‌ها و تاسیسات مشاهده نشده است.

حسن عابدینی معاون سیاسی سازمان صداوسیما ساعتی پس از این حمله اعلام کرد جمهوری اسلامی ایران از مدتی پیش سه سایت هسته‌ای فردو، نطنز و اصفهان را تخلیه کرده بود و در واقع هیچگونه موادی در اینجاها وجود ندارد که اگر مورد هدف قرار بگیرد سبب تشعشع شود مضر باشد.

یک مقام ارشد ایرانی  نیز به رویترز گفته  بیشتر اورانیوم غنی‌شده با غلظت بالا در فردو قبل از حمله آمریکا به مکانی اعلام‌نشده منتقل و  تعداد پرسنل در فردو به حداقل کاهش یافته است .

مردم تهران نیز قرار شده امروز عصر در میدان انقلاب تهران تجمع اعتراض امیزی علیه حمله امریکا برگزار کنند.

برخی از کارشناسان ایرانی در شبکه های اجتماعی نوشتند  ورود امریکا از قبل قابل پیش بینی بود و این نشان می دهد اسراییل در حملات ۱۰ روزه خود موفق نبوده که امریکا مجبور به مداخله در جنگ شده است .

برخی دیگر از کارشناسان نیز می گویند احتمالا ایران به تجاوز امریکا پاسخی محدود مانند حمله به پایگاه عین الاسد بعد از ترور قاسم سلیمانی خواهد داد و عملا بعد از چند روز تهدید متقابل اتش بس اجرا خواهد شد . اما طرفداران سرسخت نظام جمهوری اسلامی نیز خواستار حمله ایران به پایگاههای نظامی امریکا در کشورهای منطقه خلیج فارس شدند  مجریان و تحلیل گران در صداوسیما هشدار دادند تا امریکا اماده بدرقه از تابوت سربازان امریکایی باشند.  اما باید منتظر ماند و موضع ایت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی را دریافت کرد.

در واکنش های های رسمی به حمله امریکا عباس عراقچی وزیر امور خارجه ایران که در استانبول است در کنفرانس خبری اعلام کرد با وجود حمله امریکا باب مذاکرات مثل همیشه باز است اما حق دفاع مشروع ایران با همه ابزارها و امکانات  محفوظ است .

 

در نخستین واکنش عملی به حمله امریکا سپاه پاسداران موج بیستم عملیات وعده صادق۳ را با استفاده از ترکیبی از انواع موشک‌های دور برد علیه فرودگاه های بن گورین / مرکز تحقیقات بیولوژیک رژیم صهیونیستی و پایگاه های پشتیبانی رژیم و لایه های مختلف مراکز کنترل و فرماندهی را اجرا کرد.سپاه همچنین در بیانیه ای خطاب به امریکا اعلام کرد منتظر پاسخ های پیشیمان کننده و فراتر از در ک و محاسبات خود باشید.

وزارت امور خارجه ایران نیز در بیانیه ای دولت جنگ‌طلب و قانون‌شکن آمریکا را مسبب و مسئول آثار و عواقب بسیار خطرناک مترتب بر این جنایت بزرگ دانست که نشان دهنده عمق خصومت و کینه هیات حاکمه آمریکا با مردم صلح‌دوست و استقلال‌طلب ایران اسلامی است

وزارت خارجه جمهوری اسلامی اعلام کرده ایران حق خود می‌داند که با تمام توان در برابر تجاوز نظامی آمریکا و جنایات ارتکابی توسط این رژیم یاغی ایستادگی و از امنیت و منافع ملی ایران دفاع کند.

وزارت خارجه ایران از از شورای امنیت سازمان ملل خواسته  با برگزاری جلسه اضطراری امریکا  را به‌خاطر نقض فاحش اصول و قواعد بین‌المللی مواخذه و پاسخگو کند به گفته وزرات خارجه ایران  جهان نباید فراموش کند که این آمریکا بود که در میانه یک روند دیپلماتیک با خیانت به دیپلماسی، از اقدام تجاوزکارانه رژیم نسل‌کش و قانون‌شکن اسرائیل حمایت کرد و اکنون خود در تکمیل قانون‌شکنی و جنایات رژیم صهیونیستی، جنگی خطرناک بر ضد ایران آغاز کرده است.

سارا فلاحی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی از برگزاری جلسه فوق‌العاده این کمیسیون با حضور مقامات ذی‌صلاح خبر داد که در ان پاسخ متقابل جمهوری اسلامی ایران به اقدام خصمانه رژیم آمریکا مورد بررسی قرار خواهد گرفت و تصمیم نهایی برای نحوه پاسخ اتخاذ می‌شود. او تأکید کرد جمهوری اسلامی ایران حتماً پاسخ‌های مکمل و چندلایه را در دستور کار قرار خواهد داد، از جمله بررسی خروج از معاهده NPT و بستن تنگه هرمز که می‌تواند پیام‌های روشنی برای طرف متجاوز داشته باشد.

امیر سعید ایروانی سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران  در نامه ای به دبیرکل سازمان ملل و رئیس شورای امنیت

خواستار برگزاری نشست اضطراری شورای امنیت بدون هیچ‌گونه تأخیر، به‌منظور رسیدگی به این اقدام آشکار و غیرقانونی تجاوزکارانه، محکوم نمودن آن به شدیدترین وجه ممکن، و اتخاذ تمامی تدابیر لازم در چارچوب مسئولیت‌های محوله به شورا بر اساس منشور ملل متحد می‌باشد، تا مرتکب این جنایات فجیع به‌طور کامل مورد مواخذه قرار گیرد و بدون مجازات نماند.

سیدحسین موسویان دیپلمات باسابقه ایرانی  و استاد دانشگاه پرینستون امریکا در در واکنش به حمله امریکا نوشت: پرزیدنت ترامپ با تصمیم خود برای حمله نظامی به ایران، شش حقیقت را آشکار کرد:

۱. اسرائیل نه تنها در عملیات ده‌روزه نظامی خود علیه ایران ناکام ماند، بلکه در آستانه شکست قرار داشت. اگر اسرائیل در وضعیت بحرانی نبود، ایالات متحده وارد عمل نمی‌شد.

 

‏۲. این نخستین بار است که دو کشور دارای سلاح هسته‌ای، حمله‌ای نظامی علیه کشوری فاقد سلاح هسته‌ای انجام می‌دهند. این موضوع نشان می‌دهد که معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (ان‌پی‌تی) برای آمریکا و اسرائیل هیچ ارزشی ندارد و صرفاً به عنوان ابزاری سیاسی مورد استفاده قرار گرفته است.

‏۳. حمله نظامی آمریکا به ایران نقض آشکار منشور سازمان ملل متحد است—موضوعی که دبیرکل سازمان ملل نیز رسماً آن را اعلام کرده است. بنابراین، ایالات متحده نشان داد که برای منشوری که خود از تدوین‌کنندگان اصلی‌اش بوده، هیچ احترامی قائل نیست.

 

‏۴. تیم امنیت ملی ترامپ یا نتوانسته عواقب چنین حمله‌ای را به‌درستی ارزیابی کند، یا قادر به منصرف کردن رئیس‌جمهور نبوده—و یا حتی ممکن است اکثریت آن‌ها با تصمیم حمله موافق بوده باشند. در هر صورت، این واقعه میزان نفوذ نتانیاهو بر کاخ سفید را بیش از پیش آشکار ساخت.

‏۵. ایران آسیب‌های جبران‌ناپذیری متحمل شده، اما پیامدهای منفی این ماجرا فقط متوجه ایران نیست—بلکه به ضرر ایالات متحده نیز خواهد بود و صلح و امنیت منطقه‌ای را به خطر خواهد انداخت.

‏۶. حملات این دو کشور هسته‌ای علیه ایران نشان داد که معاهده ان‌پی‌تی نه تنها فاقد ارزش واقعی است، بلکه مضر نیز هست. کشورهایی مانند کره شمالی، هند، پاکستان و اسرائیل که این معاهده را نپذیرفته و سلاح هسته‌ای تولید کرده‌اند، از حملات نظامی توسط کشورهای دارای سلاح هسته‌ای در امان مانده‌اند.

بازتاب حمله امریکا به تاسیسات هسته ای ایران همچنان ادامه دارد.

 

وضعیت ایران هشت روز  پس از حمله اسراییل: انسجام داخلی و فعال شدن دیپلماسی

منتشر شده در روزنامه النهار العربی در بیروت

امیر دبیری مهر

هشت روز از تجاوز اسراییل به ایران و پاسخهای موشکی ایران به تل اویو و حیفا گذشت .جنگی که با حمله هوایی اسراییل به فرماندهان ارشد نظامی ایران در نیمه شب ۱۳ جوون اغاز شد وعملا پس از ۳۶ سال بعد از پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مجددا جنگی جدید به ایران تحمیل شد . با ادامه حملات اسراییل و کشته شدن دهها شهروند غیر نظامی موج وسیعی از خشم و نفرت نسبت به اسراییل در ایران شکل گرفت و مردم خواستار پاسخ کوبنده ایران به اسراییل شدند. مقامات ایرانی همواره هشدار داده بودند در صورت نیاز با توان موشکی خود سرزمین های اشغالی را مورد هدف قرار خواهد داد و این وعده از جمعه شب ۱۴ جوون اغاز شد و تا این لحظه هر شب ادامه پیدا کرده است و هدف اصلی موشکهای ایرانی تل اویو و حیفا بوده است . حملاتی که با وجود سانسور شدید در اسراییل گفته می شود ۷۸ کشته و ۳۲۰ نفر زخمی داشته است . در شبهای نخست موشکهای زیادی به سوی اسراییل پرتاب می شد که با وجود سامانه پدافندی اسراییل تعدادی ازانها به اهداف نظامی اسراییل برخورد می کرد اما در شبهای اخیر از تعداد موشکهای پرتابی ایرانی کاسته شده اما بطور دقیق تر به اهداف اصابت می کند . ترس و وحشت از مرگ و خرابی سرزمین های اشغالی را فراگرفته و تعداد زیادی از اسراییلی ها برای در امان ماندن از جنگ راهی قبرس شده اند. علت اسیب پذیری اسراییل کوچک بودن وسعت سرزمینی و جمعیت متراکم است .در اسراییل حدود ۱۰ میلیون جمعیت در ۲۲ هزار کیلومتر مربع زندگی می کنند. اما ایران سرزمینی است با ۶/۱ میلیون متر مربع مساحت و بالغ بر ۸۵ میلیون جمعیت و بطور طبیعی اسیب پذیری کمتری در برابر تجاوزات دشمن دارد. هرچند امار غیر رسمی از کشته شدن ۷۲۲ نفر و مجروح شدن ۲۵۴۶ نفر ایرانی در حملات اسراییل حکایت دارد. بعد از افزایش حملات هوایی به تهران در ۴ روز نخست و درخواست مقامات اسراییلی و بویژه دونالد ترامپ ریس جمهور امریکا  مبنی بر تخلیه تهران تعداد بسیاری زیادی از مردم تهران از شهر خارج شدند . اینترنت سه روز کاملا قطع شد و گشت های ایست و بازرسی در خیابانهای شهرهای بزرگ مستقر شدند . مقامات ایرانی اعلام کردند بسیاری از حملات اسراییل با جاسوسی عوامل داخلی به موفقیت دست پیدا کرده و هشدار دادند با این جاسوس ها با شدیدترین شکل برخورد خواهد شد.هک شدن شبکه بانکی در ایران بویژه بانک سپه که حقوق ماهانه  نیروهای مسلح از طریق این بانک پرداخت می شود نیز از جمله اقدامات تهاجمی اسراییل بود که نشان می دهد اسراییل یک حمله چند جانبه و ترکیبی و برنامه ریزی شده را علیه ایران اجرا می کند به گونه ای که حتی مقامات اسراییلی اعلام کردند این حمله می تواند به فروپاشی جمهوری اسلامی منجر شود. بویژه که اسراییل حتی تهدید کرده ایت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی را هدف قرار خواهد داد.

اما بعد از چند روز که به نظر می رسید اسراییل نقش تهاجمی و ایران نقش تدافعی در این جنگ را دارد ورق برگشته است . حملات سایبری اسراییل دفع شده و شبکه بانکی پایدار شده .. جمعیت سفر کرده از تهران به مرور به تهران بازگشتند و شهرها به وضعیت عادی خود باز می گردند. محدودیت های اینترنت کمتر شده است اما حملات موشکی ایران همچنان ادامه دارد . سامانه پدافندی ایران فعال تر شده و پهبادهای اسراییلی کمتر شدند. تعداد زیادی از عواملل نفوذی و جاسوس اسراییلی در مناطق مختلف ایران بازداشت شده اند.روز جمعه بعد ازنماز جمعه نیز تظاهرات ضد جنگی وسیعی در شهرهای مختلف ایران برگزار شد. همزمان دیپلماسی ایران نیز فعال شده  روز جمعه وزیر امورخارجه ایران با وزیران امور خارجه المان و انگلیس و فرانسه در ژنو مذاکره کردند هر چند اعلام شد ایران توقف غنی سازی را نپذیرفته اما قرار شده این دیدارها و مذاکرات همچنان درهفته جاری ادامه دارد و شنبه نیز در دراستانبول اجلاس ویژه سازمان همکاری های  اسلامی برگزار می شود. اینها نشان می دهد فعالیتهای دیپلماتیک ایران برای توقف جنگ افزایش یافته با این وجود عباس عراقچی اعلام کرده تا زمانی که حملات اسراییل ادامه یابد حاضر نیست با امریکا مذاکره کند بویژه که همچنان احتمال مشارکت نظامی امریکا برای هدف قراردادن تاسیسات زیر زمینی فوردو در قم وجود دارد . دونالد ترامپ تا این لحظه در جنگ اسراییل علیه ایران از اسراییل حمایت کرده اما هنوز در بعد نظامی رسما وارد جنگ با ایران نشده اما دو هفته به ایران مهلت داده تا غنی سازی را متوقف کند.

در جمع بندی می توان گفت ایران در داخل انسجام  و هماهنگی بیشتری در مقابله با اسراییل پیدا کرده و با ادامه درگیری با اسراییل به نظر می رسد دست برتر را خواهد داشت. دیپلماسی ایران نیز تلاش می کند مانع از ورود امریکا به این جنگ شود. زیرا دراین صورت جنگ ابعاد وسیع تری پیدا خواهد کرد. از جمله اینکه خلیج فارس هم میدان درگیری خواهد شد و نیروی دریایی ایران نیز رسما وارد جنگ خواهد شد. برخی نیروهای متحد ایران در عراق و یمن و لبنان نیز تهدید کرده اند در صورت ورود امریکا به جنگ همراه ایران علیه پایگاههای  امریکا وارد عمل خواهند شد. به نظر می رسد تحولات و اتفاقات چند روز اینده نشان خواهد داد که ایا اتش بس برقرار می شود یا جنگ ابعاد وسیع تری پیدا خواهد کرد؟

 

 

سناریوهای احتمالی درادامه جنگ اسراییل با ایران از حمله به تاسیسات هسته ای و موشکی تا نا ایجاد نا ارامی اجتماعی

منتشر شده در روزنامه عربی النهار چاپ بیروت

 

امیر دبیری مهر

پنج  روز از حمله اسراییل به ایران و پاسخ های موشکی ایران به تل اویو وحیفا می گذرد. درباره این تجاوز وحمله نظامی که با ترور تعدادی از فرماندهان ارشد نظامی ایران در پنج شنبه شب اغاز شد و با حملات هوایی و موشکی به اماکن نظامی و مسکونی تا دیشب ادامه یافته است دو دیدگاه کلی مطرح است که عبارت است از :

  • این حملات با هدف ضربه اساسی به توانایی های هسته ای و موشکی ایران و با حمایت همه جانبه امریکا انجام می شود و تا زمانی که از اثرگذاری این حملات اطمینان حاصل نشود ادامه خواهد یافت حتی اگر بهای ان تخریب مناطق مسکونی و کشته شدن غیر نظامیان فراوان باشد . این سناریو تا این لحظه اجرا شده و نتانیاهو نخست وزیر و دیگر مقامات اسراییلی هم بارها درموضع گیری های خود تاکیدکردند تا انهدام کامل توان هسته ای و موشکی ایران این حملات ادامه دارد. گفته می شود هدف بعدی حمله به سایت هسته ای زیر زمنی فردو است و حمله وسیع و مستمر به سایتهای موشکی و پدافندی ایران مقدمه اجرای این حملات است .گفته می شود اسراییل برای حمله به این سایت توان نظامی کافی ندارد و در صدد است که از همکاری امریکا و بمب افکن های فوق پیشرفته امریکایی استفاده کند.

امریکا در ساعات اولیه حمله نظامی اسراییل به ایران  مدعی بود دخالتی در حملات اسراییل ندارد اما از روز قبل تا کنون و با انتشار پست های دونالد ترامپ در شبکه های اجتماعی عملا وارد عمل شده و حتی می توان گفت فرماندهی اتاق عملیات جنگ علیه ایران را ببطور غیر رسمی بر عهده گرفته است . هر چند امریکا  هنوز بطور رسمی علیه ایران اعلان جنگ نکرده و به تهدید اولتیماتوم اکتفا کرده است . البته این موضع ترامپ که ایران باید بدون قید و شرط باید تسلیم خواسته های واشنگتن شود اهمیت زیادی دارد و نشان می دهد امریکا دقیقا در مسیری قرار گرفته که اسراییل انتظار داشته.

به نظر می رسد این سیاست امریکا در نهایت و در چند روز اینده  پای واشنگتن را بطور علنی به منازعه علیه ایران خواهد کشاند. در این صورت ایران هم بی تفاوت نخواهد بود و حملات موشکی اثرگذار و رعب اور خود علیه تل اویو و حیفا را به پایگاههای امریکایی در منطقه گسترش خواهد داد و در نتیجه تنش و جنگ در منطقه ابعاد جدیدی پیدا خواهدکرد.

  • اما دیدگاه دوم حملات نظامی را صرفا یک مقدمه برای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی می داند. گفتگوی اختصاصی نتانیاهو با شبکه ضد ایرانی ایران اینترنشنال وادعای نخست وزیر اسراییل مبنی بر اینکه اسراییل و مردم ایران در یک جبهه مشترک قرار دارند! و دشمن اصلی جمهوری اسلامی است نشان می دهد طرح ایده ال اسراییل فراتر از یک جنگ نظامی برای ضربه به تاسیسات هسته ای است و انها در ادامه به دنبال ایجاد اشوب داخلی با اعتراضات اجتماعی و اعتصابات با استفاده از نارضایتی ها ی موجود علیه حکومت هستند. برای نمونه رضا پهلوی که رابطه نزدیکی با نتانیاهو دارد سه شنبه شب در پیامی ویدیویی بطور اشکار از مردم ایران خواست علیه جمهوری اسلامی انقلاب کنند.

اما این سناریو با چند مانع جدی روبروست که عبارتنداز :

اول اینکه با کشته شدن بیش از ۲۰۰ ایرانی در حملات اسراییل در ۵ روز گذشته که اکثرا غیر نظامی هستند فضای ضد اسراییلی در ایران تقویت شده و حتی مخالفین و منتقدین جمهوری اسلامی نیز بر محور مفهوم ایران و ایرانی و ملیت وحدت پیدا کرده و از ضرورت دفاع از میهن دربرابر تهاجم دشمن سخن می گویند ونگران اسیب دیدن مردم و زیر ساختهای اساسی کشور هستند و خواستار اتش بس هستند. از این رو هر گونه اعتراض و اعتصاب در شرایط کنونی همراهی با دشمن خارجی تحلیل و تفسیر می شود.

دوم اینکه اگر قرار باشد اعتراض و اعتصابی در ایران شکل بگیرد کانون ان مثل همیشه تهران خواهد بود اما با حملات هوایی اسراییل به نقاط مختلف تهران در پنج روز اخیر تعدادی بسیار زیادی از مردم تهران برای حفظ جان خود از شهر خارج شده و به دیگر شهرها سفرکرده اند و عملا تهران به شهری خلوت و نیمه تعطیل تبدیل شده است و امکان اعتراض یا اعتصاب در ان از بین رفته است  این واقعیت نشان می دهد استعداد اشوب داخلی در ایران در حال حاضر حتی از نظر جمعیتی بسیار پایین است.

وسوم اینکه هرچند حجم عملیات نظامی و تروریستی اسراییل علیه ایران بسیار زیاد و تا حدی برای جمهوری اسلامی غافلگیرکننده بوده اما این بدین معنا نیست که نهادهای امنیتی و انتظامی و قضایی و نیروهای ضد شورش در ایران غیرفعال شدند .بویژه که شواهد عینی نشان می دهد برخی عوامل مرتبط با موساد برای موفقیت طرح های اسراییل در ایران فعال هستند و حتی بسیاری بر این باورند ترور فرماندهان ارشد نظامی در چند روز اخیر بدون نفوذ جاسوس های اسراییلی در ساختار سیاسی و امنیتی و نظامی کشور ممکن نبود. در همین راستا دو روز پیش شورای عالی امنیت ملی ایران در بیانیه ای بطور مشخص تهدید کرد طبق قوانین جاری در ایران با هر گونه اقدامی که همکاری با صهیونیستها تلقی شود با شدید ترین شکل برخورد خواهد شد . رییس قوه قضاییه و رییس پلیس ایران نیز در روزهای اخیر مکررا همین تهدید را تکرار کرده اند.

بنابر این به نظر می رسد دست کم در کوتاه مدت زمینه اعتراض و اغتشاش واشوب داخلی همسو با تجاور نظامی خارجی در ایران وجود ندارد و در صورت شکل گیری نیز با همراهی مردم مواجه نخواهد شد و شانس موفقیت نخواهد داشت . این پیش بینی تا جایی اعتبار دارد که نهادهای مسوول نظم و امنیت در ایران سنجیده عمل کرده و مرتکب خطای محاسباتی نشوند.

پیامهای ترور مقامات ارشد نظامی ایران

منبع : روزنامه النهار چاپ بیروت

امیر دبیری مهر

در حمله پنج شنبه شب اسراییل به ایران هدف اصلی تخریب تاسیسات اتمی ایران و ترور فرماندهان ارشد نظامی ایران بودند  که با گذشت حدود ۴۸ ساعت از این حمله باید بررسی بررسی کنیم و ببینیم ایا تل اویو به اهداف خود رسید یا خیر؟

مقامات صهیونیست می گویند هدف اصلی انها از حمله به ایران ضربه به تاسیسات هسته ای و موشکی ایران بوده  و به همین خاطر در ترورهای شبانه خود تعدادی از دانشمندان و استاد فیزیک هسته ای ایران را نیز در این ترورها کشتند اما اسراییلی ها می گویند چون اطمینان داشتند ایران به حمله اسراییل پاسخ خواهد داد ترور فرماندهان ارشد نظامی ایران را نیز در دستور کار قرار دادند و در این حمله بی سابقه  تعدادی از ارشد ترین مقامات نظامی ایران مانند رییس ستاد کل نیروهای مسلح ایران / فرمانده کل سپاه/ فرمانده نیروی هوا فضای سپاه /فرمانده قرار گاه پدافندی و … را ترور کردند تا عملا جلو پاسخ ایران را بگیرند تا اتاق جنگ جمهوری اسلامی دچار سرگردانی و ضعف فرماندهی شود.

اسراییلی ها همچنین با کشتن فرماندهان نظامی و سپاه پاسداران در قالب نقطه زنی می خواستند  حساب مردم و حکومت ایران را در این حمله از هم جدا کرده  و خود را کنار مردم ایران و صرفا دشمن حکومت ایران نشان دهند!  مطلبی که بنیامین نتاننیاهو نخست وزیر اسراییل وسخنگوی فارسی زبان ارتش اسراییل نیز در ۴۸ ساعت اخیر چند بار بر آن تاکید کرده است .

هر چند در ساعات اولیه دولت و مردم ایران از چنین حمله غافلگیری کننده ای و تعداد وسطح کشته شدگان نظامی متعجب بودند اما اتفاقات ساعات بعدی در ۲ روز اخیر رخدادهایی را رقم زد که نشان داد اهداف اسراییل از ترور فرماندهان نظامی ایران به شرح زیر به اهداف خود نرسیده و ناکام مانده است

ایت الله خامنه ای در نخستین اقدام و کمتر از ۵ ساعت بعد از حمله اسراییل جانشین همه فرماندهان نظامی ایران را منصوب کرد و انسجام اتاق جنگ ایران در کمتر از ۱۰ ساعت بازگشت و به ترتیب سرلشگر موسوی /سرلشگر پاکپور/ سرلشگر شادمانی جایگزین باقری و سلامی و رشید شدند و سرلشگر حاتمی وزیر دفاع سابق ایران نیز به فرماندهی ارتش جمهوری اسلامی منصوب شد. همین جایگزینی سریع فرماندهانن ارشد نظامی باعث شد که همزمان با پیام ویدیویی شب گذشته ایت الله خامنه ای فرمانده کل نیروهای مسلح ایران حملات  موشکی ایران به تل اویو اغاز شد  و خسارات زیادی به مناطقی از پایتخت اسراییل وارد کرد . همزمان نیز پدافند هوایی ایران نیز که در ساعات اولیه حمله اسراییل در پنج شنبه شب انطور که انتظار می رفت کارامد نبود در جمعه شب سازماندهی پیدا کرد و تعداد زیادی از پهبادهای اسراییلی مورد هدف قرار داد و عملا اسراییل نتوانست در دومین شب حمله ایران عملیات موفقی انجام دهد و مردم ایران نسبت به شب قبل از آن شب ارامی را سپری کردند.

اما شنبه شب با انفجار انبار نفت در غرب تهران و افزایش حملات پهبادی اسراییل به تهران مجددا نگرانی از ادامه این درگیری ها در ایران بالا گرفته است . دور جدید حملات پهبادی اسراییل به تهران همزمان با دور دوم حملات موشکی ایران به حیفا انجام شده .. حملاتی که ظاهرا خسارات سنگینی به اسراییل وارد کرده و گفته می شود منجر به استعفای وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیست شده است . در ایران هزمان با خوشحالی بخش زیادی از مردم از پاسخ کوبنده و سخت ایران به اسراییل که در تلویزیون دولتی هم بازتاب وسیعی پیدا می کند برخی از مردم نیز از حملات شبانه پهبادی به ایران نگران هستند و حتی تصمیم دارندبرای دور شدن از اضطراب های ناشی از وضعیت جنگی  بطور موقت به شهرهای امن تر سفر کنند. برخی از مردم هم بی تفاوت به شرایط جنگی به زندگی عادی خود مشغول هستند. شهر تهران نیز در روزها وضعیت کاملا عادی دارند و فقط پمپ های بنزین و نانوایی شلوغ تر از دیگر ایام است .بهر حال همه چیز در هاله ای از ابهام است و معلوم نیست این زد و خورد ایران و اسراییل ادامه می یابد یا در روزهای اینده اتش بس برقرار می شود؟

اما نکته مهم دیگری که به نظر می رسد مانند بومرنگ علیه اهداف اسراییل فعال شده خشم و نفرت مردم ایران از حمله پنج شنبه شب اسراییل به ایران است. هر چند بسیاری از ایرانیان از عملکرد و سیاستهای جمهوری اسلامی راضی نیستند اما حمله دشمن خارجی را تجاوز به خاک و حیثیت و غرور ملی خود می دانند . این خشم زمانی بیشتر شد که امروز تصاویری از کشته شدن افراد غیر نظامی بویژه زنان و کودکان در شبکه های اجتماعی منتشر شدکه در پی ان مردم ایران بیش از گذشته از حمله اسراییل و ضرورت مقابله با آن ابراز انزجار کردند. طبق امار رسمی در حملات اسراییل ۷۸ نفر ایرانی کشته شدند که اکثر انها غیر نظامی هستند و این نشان می دهد برخلاف ادعای صهیونیستها قربانی اصلی حملات نظامی مردم غیر نظامی هستند .

بسیاری از ایرانیان در ساعات گذشته با انتشار پست و مطلب و فیلم و عکس در شبکه های اجتماعی از همدیگر خواسته اند در شرایط جنگی کنونی باید اختلافات سیاسی و فکری را کنار بگذارند و علیه اسراییل متحد شوند.

 

 

 

بررسی راهبردی یک منطقه پرآشوب : ایالات متحده و جذابیت‌های خاورمیانه؟!

سید تقی کمالی

تحلیلگر روندهای جهانی

عضو پژوهشی مؤسسه مطالعات و بررسی‌های سیاسی و رسانه‌ای اندیشه و قلم

 

سفر ترامپ به خاورمیانه هم‌زمان با مذاکرات هسته‌ای ایران و ایالات متحده، درگیری نظامی رژیم صهیونیستی در غزه و منازعه میان پاکستان و هند و نقش میانجی این کشور در کنار سال‌ها حضور نظامی در عراق و افغانستان و قابلیت‌های ژئوپلیتیک منطقه این موضوع را به اذهان متبادر می‌کند که خاورمیانه همچنان جذابیت‌های گسترده‌ای برای غرب به خصوص ایالات متحده دارد. در این نوشتار می‌کوشیم به این موضوع بپردازیم که آیا این‌چنین است؟ بر این مبنا در ادامه با آگاهی از ظرفیت‌ها و قابلیت‌ها، مخاطرات و چالش‌های آن، به وجوه سازنده و مخرب این منطقه در جهان اشاره می‌کنیم.

خاورمیانه منطقه‌ای است با ظرفیت‌های راهبردی بسیار بالا اما به ‌دلیل مشکلات ساختاری در حکمرانی، اقتصاد و امنیت نقاط ضعف آن بر نقاط قوتش غالب است و به عبارتی دیگر منطقه‌ای با قابلیت بالای سازندگی جهانی است که در شرایط کنونی وجوه مخرب آن بیشتر از وجوه سازنده‌اش به چشم می‌آید. خاورمیانه با انبوهی از چالش‌ها که ترکیبی از فشارهای داخلی، تهدیدهای امنیتی، رقابت‌های بین‌المللی و ناکارآمدی ساختارهای حکمرانی را شامل می‌شود، مواجه است که آن را در وضعیت ناپایدار نگاه می‌دارد.

ما شاهد بحران‌های چندلایه اعتباری در خاورمیانه‌ هستیم اعم از انسانی، نهادی، ژئوپلیتیک و اجتماعی. خاورمیانه امروز بیش از آنکه یک بازیگر باشد، به یک مسئله بین‌المللی تبدیل شده که دیگران درباره آن تصمیم می‌گیرند. بااین‌حال، نمی‌توان از ظرفیت‌های فرهنگی، تمدنی و سرمایه انسانی آن غافل بود که در صورت اصلاحات ساختاری می‌تواند اعتبار آن را بهبود داده و تا حدودی احیا کند. خاورمیانه با بهره‌برداری مناسب از منابع و قابلیت‌های خود (با تأکید بر هم‌افزایی منطقه‌ای به عنوان یک چشم انداز) این امکان را خواهد داشت تا زمینه‌ساز توسعه پایدار شده و نقش مؤثری در اقتصاد جهانی ایفا کند. بااین‌حال نباید این نکات اصلی را در آسیب‌شناسی چندلایه‌ای موقعیت این منطقه نادیده انگاشت:

  • خاورمیانه دیگر مانند گذشته بازیگر اصلی در سیاست جهانی نیست بلکه بیشتر صحنه بازی قدرت‌های خارجی شده است.
  • تغییرات سریع و بی‌ثبات در دولت‌ها، آشوب‌های پی‌درپی و فقدان چشم‌انداز در توسعه بلندمدت و پایدار موجب بی‌ثباتی و پیش‌بینی‌ناپذیری نهادها، سیاست‌ها و آینده آن شده‌اند.
  • جوامع منطقه از انسجام، اعتماد اجتماعی، مشارکت مدنی و سرمایه اجتماعی کافی برخوردار نیستند.
  • نهادها در آن مسئول، شفاف و پاسخگو نبوده، به این دلیل که حاکمیت قانون در آن به نحو مطلوب برقرار نیست.

در این گزارش مسائل خاورمیانه را در مواردی با نگاه کلی‌تر به عنوان خاورمیانه و شمال آفریقا (منا) بررسی می‌کنیم.

 

قابلیت‌ها و ظرفیت‌های منطقه‌ای:

خاورمیانه همچنان یکی از بزرگ‌ترین دارندگان منابع انرژی در جهان محسوب می‌شود. این منطقه دارای ۴۷.۳  درصد از ذخایر اثبات‌شده نفت و ۴۰.۳ درصد از ذخایر اثبات‌شده گاز طبیعی جهان است. خاورمیانه با تولید ۳۰.۸ درصد از نفت و  ۱۷.۵ درصد از گاز طبیعی جهان نقش بی‌بدیلی در امنیت انرژی جهانی دارد. تحولات ژئوپلیتیک خاص در این منطقه می‌تواند تأثیرات قابل توجهی بر قیمت‌ها و عرضه جهانی انرژی داشته باشد.

خاورمیانه با اتصال سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا دارای موقعیت راهبردی است. مسیرهای حیاتی مانند تنگه هرمز و کانال سوئز نقش کلیدی در تجارت جهانی انرژی ایفا می‌کنند. به ‌ویژه تنگه هرمز که به‌ عنوان یکی از مهم‌ترین گذرگاه‌های نفتی جهان شناخته می‌شود و حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد از مبادلات جهانی نفت از آن عبور می‌کند.

با توجه به چالش‌های مشترک مانند تغییر اقلیم و امنیت کشور‌های خاورمیانه فرصت‌های زیادی برای همکاری‌های اقتصادی و امنیتی میان خود دارند. سرمایه‌گذاری‌های مشترک در پروژه‌های انرژی پاک و زیرساخت‌های فناوری اطلاعات و ارتباطات نیز می‌تواند به تقویت همکاری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی منجر شود که البته این موضوع‌ها عواید گسترده‌ای برای ایالات متحده به بار آورده است. فروش محصولات پیشرفته فناورانه در زمینه‌های دفاعی، هوانوردی، انرژی و ارتباطات از این جمله است.

 

چالش‌ها و معضلات منطقه‌ای:

وابستگی به صادرات نفت و گاز، اقتصاد کشورهای منطقه را در برابر نوسانات بازار جهانی آسیب‌پذیر کرده است. این کشورها برای تأمین امنیت و توسعه اقتصادی به قدرت‌های خارجی مانند ایالات متحده و چین وابسته هستند. این وابستگی، استقلال تصمیم‌گیری را محدود می‌کند و در مواقع بحرانی به چالش‌های بیشتر منجر می‌شود.

بر اساس شاخص ادراک فساد ۲۰۲۴، منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا همچنان یکی از فاسدترین مناطق جهان شناخته می‌شود. میانگین نمره فساد در خاورمیانه و شمال آفریقا ۳۹ از ۱۰۰ بوده که پایین‌تر از میانگین جهانی است. حکومت‌های اقتدارگرا و نبود شفافیت مانع از اصلاحات مؤثر می‌شوند.

خاورمیانه آستانه منازعه بالایی دارد. درگیری‌های مزمن و موردی در مناطقی مانند غزه، یمن و سوریه ادامه دارد، بحران انسانی در غزه تشدید شده و آتش‌بس‌ها به طور مکرر نقض می‌شوند. به‌علاوه تنش‌ها و منازعاتی که پاکستان و هند با آن دست‌به‌گریبان هستند. درگیری‌های مسلحانه در کشورهای مختلف از جمله لیبی و سوریه همچنان مشاهده می‌شود و رقابت‌های منطقه‌ای میان کشورهایی مانند ایران، عربستان سعودی، ترکیه و رژیم صهیونیستی برای نفوذ بیشتر به بی‌ثباتی سیاسی و نظامی دامن می‌زند. تنش‌های مذهبی و قومی نیز منبع درگیری و بی‌ثباتی در کشورهای مختلف منطقه است. این مسائل نیز منجر به سودآوری کشورهایی مانند ایالات متحده بنابر انعقاد قراردادهای ده‌ها میلیارد دلاری با سرریز انواع تسلیحات نظامی شده است.

بسیاری از کشورهای خاورمیانه با چالش‌های اقتصادی و سیاسی روبه‌رو هستند. برای مثال، کشورمان، ایران با بحران شدید انرژی مواجه است که منجر به خاموشی‌های گسترده و تعطیلی صنایع می‌شود. این بحران‌ها ناشی از عواملی مانند سوءمدیریت و تحریم‌های بین‌المللی است. بحران شدید کم‌آبی موضوع جدی دیگری است که این منطقه گرفتار آن است. بر اساس برخی گزارش‌ها، ۸۳ درصد از جمعیت منطقه در معرض تنش آبی شدید قرار دارند. ایران، عراق و عربستان سعودی با بحران شدید آب مواجه هستند. کاهش منابع آبی و تغییر اقلیم منجر به ایجاد منازعه بین کشورهای منطقه می‌شود.

 

 

اهمیت منطقه بنابر وجوه سازنده:

خاورمیانه به دلیل منابع انرژی، موقعیت ژئوپلیتیک، تنوع منازعات و تأثیرگذاری جهانی برای ایالات متحده، اروپا، آسیا و روسیه اهمیت راهبردی و حیاتی دارد و این حالت همچنان پابرجا است. درعین‌حال الگوی بازار انرژی به سمت آسیا تغییر یافته و کشورهای آسیایی به بازیگران کلیدی در تعامل با خاورمیانه تبدیل می‌شوند. این تغییر موجب گسترش تعاملات خاورمیانه با قدرت‌های شرقی مثل چین و هند خواهد شد.

مطالعات نشان می‌دهد که با افزایش یکپارچگی اقتصادی، خاورمیانه این قابلیت را دارد تا بر ظرفیت تولید ناخالص داخلی خود بیفزاید. در یکی از سناریوهای پیش رو کشورهایی مانند عربستان سعودی، امارات و مصر در صورت ایجاد یک اتحاد راهبردی می‌توانند به یکی از سریع‌ترین بلوک‌های تجاری در حال رشد جهان تبدیل شوند.

خاورمیانه همچنان یکی از بازیگران اصلی در صحنه انرژی جهانی است. علاوه بر منابع گسترده فسیلی، مسیر حیاتی برای انتقال انرژی در بازارهای جهانی و تأثیرات سیاسی – اقتصادی ناشی از آن موجب شده است که امنیت انرژی در سطح جهان به ‌طور قابل توجهی به ثبات و تعاملات این منطقه وابسته باشد.

کشورهای آسیایی مانند چین، هند، ژاپن و کره جنوبی به دنبال تعمیق روابط انرژی محور با خاورمیانه هستند. برای مثال، عربستان سعودی در سال ۲۰۲۳ یک سرمایه‌گذاری مشترک ۱۰ میلیارد دلاری با شرکت چینی سینوپک برای افزایش ظرفیت تولید پتروشیمی انجام داد.

همان‌طور که اشاره شد خاورمیانه به‌ عنوان پل ارتباطی بین آسیا، اروپا و آفریقا دارای مسیرهای تجاری راهبردی مانند تنگه هرمز و کانال سوئز است و پروژه‌ای مانند «جاده توسعه عراق» با هدف اتصال بندر فاو به ترکیه و اروپا نقش منطقه را در تجارت جهانی تقویت می‌کند و می‌تواند به طور مضاعف مبادلات تجاری را تسریع کند.

همچنین فشارهای داخلی و بین‌المللی برای اصلاحات سیاسی و اجتماعی در کشورهای خاورمیانه افزایش یافته است. به نظر می‌رسد رشد جامعه مدنی، افزایش دسترسی به فناوری اطلاعات و ارتباطات و تمایل جوانان به مشارکت در فرایندهای تصمیم‌گیری زمینه‌ساز تغییرات مثبت در منطقه خواهد بود.

 

اهمیت منطقه بنابر وجوه مخرب:

خاورمیانه صحنه بحران‌ها، منازعات، افراط‌گرایی و گسترش سلاح‌های کشتار جمعی است که باعث می‌شود این منطقه در محاسبات امنیتی جهان جایگاه ثابت داشته و به ‌عنوان یکی از مناطق پرتنش و تهدیدآمیز برای امنیت جهانی شناخته ‌شود. مجموعه‌ای از عوامل ساختاری، نظامی، سیاسی و اجتماعی این منطقه را به کانون بحران‌های بین‌المللی تبدیل کرده است. دخالت‌های قدرت‌های بزرگ و رقابت ژئوپلیتیک در آن برجسته است و صحنه رقابت بین قدرت‌های منطقه‌ای با قدرت‌های جهانی است.

مسائل بنیادین مانند تکثیر سلاح‌های کشتار جمعی، تروریسم، منازعات قومی و مذهبی و فشارهای جمعیت‌شناختی خاورمیانه را به محیط تنش‌زا تبدیل کرده‌اند. مسائل فراملی دیگر همچون مهاجرت، پناهندگان و قاچاق که منشأ یا مسیر آن‌ها در خاورمیانه است، این منطقه را در مرکز سیاست‌های جهانی نگاه می‌دارد.

رشد سریع جمعیت و مهاجرت‌های داخلی و خارجی فشار زیادی بر زیرساخت‌های شهری و منابع طبیعی وارد کرده و  محدودیت‌های سیاسی و اقتصادی باعث شده است تا بسیاری از نخبگان و متخصصان جوان منطقه را ترک کنند. درگیری‌های مسلحانه و فروپاشی دولت‌ها در کشورهایی مانند سوریه، یمن، لیبی، سودان و افغانستان به موج‌های بزرگ مهاجرت و پناهندگی انجامیده است. این مهاجرت‌ها فشار زیادی بر کشورهای میزبان و جامعه بین‌الملل وارد می‌کند.

 

اهمیت خاورمیانه برای جهان غیرآمریکایی

اتحادیه اروپا با توجه به تحولات ژئوپلیتیک به دنبال تنوع‌بخشی به منابع انرژی خود است. در سال ۲۰۲۳، آمریکا و نروژ بزرگترین تأمین‌کننده و صادرکننده نفت به ترتیب با ارزش ۵۷.۰۲ و ۵۲.۰۹ میلیارد دلار (با جایگاه اول و دوم) و عربستان سعودی و عراق به ترتیب با ارزش ۲۲.۰۶ و ۱۹.۸۷ میلیارد دلار (با جایگاه پنجم و هشتم) در میان تأمین‌کنندگان اصلی نفت برای این اتحادیه قرار داشتند.

سرمایه‌گذاری کشورهای حاشیه خلیج فارس به‌ ویژه امارات متحده عربی، عربستان سعودی و قطر در پروژه‌های کلان اروپا طی سال‌های اخیر به‌ طور چشم‌گیری افزایش یافته است. تا سال ۲۰۲۳، حجم این سرمایه‌گذاری‌ها از مرز ۴۰۰ میلیارد دلار عبور کرده که بخش عمده‌ای از آن از طریق صندوق‌های ثروت ملی این کشورها انجام شده است.

وابستگی شدید به نفت خاورمیانه از سوی چین و هند موضوع برجسته‌ای است. در سال ۲۰۲۴، چین به ‌عنوان بزرگ‌ترین واردکننده نفت خام در جهان به طور متوسط ۱۱.۱ میلیون بشکه در روز نفت وارد کرد. بیش از نیمی از این واردات از کشورهای خاورمیانه مانند عراق، عربستان سعودی و ایران تأمین شد. هند نیز در این سال به طور متوسط ۴.۸۴ میلیون بشکه در روز نفت وارد کرد که ۴۵ درصد آن از کشورهای خاورمیانه بوده است.

چین به ‌عنوان یکی از صادرکنندگان اصلی تسلیحات به کشورهای خاورمیانه شناخته می‌شود و در سال‌های اخیر سهم خود را در بازار تسلیحات منطقه افزایش داده است. گزارش مؤسسه تحقیقات صلح بین‌المللی استکهلم (سیپری) نشان می‌دهد که چین در دوره ۲۰۲۲ – ۲۰۱۸ حدود ۴۰  درصد از صادرات تسلیحات خود را به خاورمیانه فرستاده است.

 

چرا ایالات متحده بنابر منطق بین‌الملل‌گرایی خود از خاورمیانه دست نمی‌کشد؟

الف) ویژگی‌های منطقه‌ای برانگیزاننده

بیان کردیم که خاورمیانه از منظر ژئوپلیتیک و سیاست جهانی برای کشورهای اروپایی، چین و هند دارای اهمیت است اما ایالات متحده علی‌رغم استغنای کافی (به ویژه خودکفایی در منابع انرژی طی سال‌های اخیر) به جهت حفظ سلطه و قدرت هژمون عرصه را رها نخواهد کرد. ایالات متحده، خاورمیانه را حیاتی اما پرمخاطره، ضروری برای امنیت انرژی و ثبات رژیم صهیونیستی و دارای پتانسیل بالای تهدید از حیث تروریسم، افراط‌گرایی و سلاح‌های کشتار جمعی می‌داند. ایالات متحده در لوای مدیریت تهدیدات و حفظ ثبات منطقه منافع راهبردی، امنیتی و اقتصادی خود را حفظ کرده است. این حضور با توجه به تحولات اخیر منطقه‌ای و جهانی همچنان برای سیاست خارجی ایالات متحده اهمیت بالایی دارد. در اینجا به پنج محور کلیدی اهمیت خاورمیانه برای ایالات متحده اشاره می‌کنیم:

 

 

 

منطقه‌ای با اهمیت راهبردی بالا برای منافع ملی ایالات متحده

منافع کلیدی ایالات متحده علاوه بر دسترسی به منابع انرژی، عبارت‌اند از: بقای رژیم صهیونیستی، جلوگیری از ظهور قدرت رقیب، کنترل تکثیر سلاح‌های کشتار جمعی، ارتقای اصلاحات سیاسی و اقتصادی و کنترل تروریسم. سیاست‌های دولت ترامپ بنابر توجه ویژه او به جذب سرمایه چند صد میلیارد دلاری در مقاطع مختلف از منطقه با محوریت عربستان سعودی و ارتقای سطح مبادلات مالی، توسعه تجارت و سرمایه‌گذاری اقتصادی با میدان‌داری عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر این موضوع را پراهمیت‌تر کرده است.

 

منطقه‌ای بی‌ثبات، پرتنش و مستعد درگیری‌های مزمن

ایالات متحده، خاورمیانه را منطقه‌ای می‌بیند که احتمال بروز درگیری نظامی در آن بالا است و از نگاه راهبردی «منطقه درگیری بزرگ» تلقی می‌شود. از سال ۱۹۷۹ تاکنون ایالات متحده در ۱۵ عملیات و مداخله نظامی در منطقه خاورمیانه شرکت داشته است که نشان‌دهنده حضور مستمر و گسترده نظامی ایالات متحده در خاورمیانه است. دلایل این مداخلات به طور عمده شامل حفاظت از منافع راهبردی، مقابله با تروریسم، حمایت از متحدان منطقه‌ای و کنترل منابع انرژی بوده است.

 

منطقه‌ای نیازمند مهار و مدیریت از طریق حضور نظامی و ائتلاف‌سازی

ایالات متحده معتقد است که منطقه‌ نیازمند مهار و مدیریت از طریق حضور نظامی و ائتلاف‌سازی است و برای حفظ منافع خود در خاورمیانه بر پایش امنیتی، استقرار نیرو و ائتلاف با دولت‌های محلی (هر چند غیردموکراتیک) تأکید دارد. در گذشته ایالات متحده بین انتخاب میان ثبات رژیم‌های غیردموکراتیک و پیشبرد دموکراسی غالباً ثبات را ترجیح داده است.

 

منطقه‌ای تهدیدزا از نظر تروریسم و اشاعه سلاح‌های کشتار جمعی

ایالات متحده، خاورمیانه را خاستگاه تروریسم جهانی و تهدیدی برای امنیت بین‌الملل تلقی می‌کند، به‌ ویژه در زمینه تکثیر سلاح‌های کشتار جمعی و تروریسم که یک مشکل امنیتی نهادینه در خاورمیانه به شمار می‌رود و تهدیدی دائمی برای ایالات متحده و متحدانش محسوب می‌شود. علی‌رغم سال‌ها مبارزه، علاوه بر فعالیت‌های تروریستی مستمر و متعدد همچنان عناصری از گروه‌های القاعده و داعش در این منطقه فعال هستند.

 

تردید در خصوص امکان موفقیت دموکراسی‌سازی در منطقه

ایالات متحده با تردید به فرایند دموکراتیک شدن در خاورمیانه می‌نگرد و نگران قدرت‌گیری گروه‌های اسلام‌گرا و ضد غربی در فرایند اصلاحات است و تأکید دارد که فرایند دموکراتیک شدن در خاورمیانه ممکن است عرصه را برای گروه‌های بنیادگرا یا ضدآمریکایی باز کند. بااین‌حال به نظر در یک فرایند بطئی و برنامه‌ریزی‌شده گرایش‌های همکاری و پذیرش موقعیت ایالات متحده در برخی گروه‌ها و جریان‌های سیاسی مانند اسلام‌گرایان نوظهور در سوریه در حال شکل‌گیری و گسترش است.

 

 

ب) روندهای تقویت‌کننده موقعیت ایالات متحده در خاورمیانه

چندین روند راهبردی در حال شکل‌گیری یا تداوم در خاورمیانه هستند که می‌توانند موقعیت ایالات متحده را در این منطقه تحکیم و تقویت کنند.  ایالات متحده با تکیه بر ترکیبی از قدرت سخت (نظامی و اطلاعاتی)، قدرت نرم (میانجی‌گری دیپلماتیک) و خلأ امنیتی درون ‌منطقه‌ای موقعیت خود را در خاورمیانه حفظ و در برخی حوزه‌ها تقویت می‌کند.

تا زمانی که الگوهای بومی امنیتی جایگزین شکل نگیرند یا رقبای جدی (مانند چین یا روسیه) نتوانند نقش مؤثری ایفا کنند، این روندها در خدمت استمرار نفوذ این کشور خواهند بود:

  • وابستگی دولت‌های منطقه به امنیت خارجی: بسیاری از کشورهای خاورمیانه فاقد توان دفاعی مستقل بوده و برای بقا و ثبات داخلی به حمایت نظامی و امنیتی ایالات متحده متکی‌ هستند.
  • ادامه تهدیدهای تروریستی و ضرورت مقابله با آن‌ها: ایالات متحده با معرفی خود به ‌عنوان رهبر مبارزه با تروریسم، توجیهی برای حضور مستمر نظامی در منطقه ایجاد کرده است.
  • نگرانی از تکثیر سلاح‌های کشتار جمعی: طی دوره های مختلف، توسعه برنامه‌های نظامی در برخی از کشورهای منطقه موجب تمرکز ایالات متحده بر مهار این تهدیدها و تقویت حضورش شده است.
  • پایگاه‌های نظامی و زیرساخت‌های امنیتی گسترده ایالات متحده در منطقه: شبکه‌ای از پایگاه‌ها، پیمان‌های نظامی و همکاری‌های دفاعی موجب تثبیت جایگاه عملیاتی ایالات متحده در منطقه شده است.
  • شکست الگوهای امنیتی بومی و منطقه‌ای: عدم توانایی کشورهای منطقه در ایجاد ساختارهای امنیتی مستقل موجب استمرار نیاز به مداخله و مدیریت بحران از سوی ایالات متحده شده است.
  • نقش کلیدی ایالات متحده در فرآیند صلح خاورمیانه: آمریکا با ایفای نقش میانجی (حتی به ‌صورت جانبدارانه) در موضوع فلسطین – رژیم صهیونیستی جایگاه خود را به‌ عنوان بازیگر ضروری تثبیت کرده است.
  • همگرایی منافع ایالات متحده با برخی از دولت‌های غیردموکراتیک منطقه: ایالات متحده در بسیاری مواقع از دولت‌های غیردموکراتیک حمایت می‌کند چون منافع امنیتی یا انرژی محور مشترک دارند (مانند مصر و عربستان سعودی).
  • برتری فناورانه ایالات متحده در تسلیحات و اطلاعات: قدرت نظامی و اطلاعاتی ایالات متحده در مقایسه با سایر بازیگران موجب وابستگی نظامی و فناورانه دولت‌های منطقه به این کشور شده است.

سیاست ورزی هوشمندانه چگونه ممکن می شود؟ حل مسایل با رجوع به تجارب جهانی

سید تقی کمالی
پژوهشگر ارشد موسسه اندیشه و قلم و
تحلیلگر روندهای جهانی

در بازه‌های مختلف زمانی این موضوع از سوی دولتمردان کشورمان مطرح شده است که نیاز داریم از خارج کشور مدیر وارد کنیم یا اینکه از مشاوران خارجی برای حل مسائل داخلی کمک بگیریم. این را در دولت روحانی، محمدرضا نعمت‌زاده، وزیر صمت نیز این‌گونه مطرح کرد: «همان‌طور که در بخش‌های ورزشی مربی خارجی به کشور می‌آوریم در بخش صادرات نیز برای توسعه بازارهای صادراتی نیازمند ورود مدیران اقتصادی خارجی هستیم.»
مسعود پزشکیان نیز معتقد به حل مسائل کشور با اتکا به مشاوره بین‌المللی است، او مدتی قبل گفت: «قرار است از کارشناسان بین‌المللی با رتبه‌های بالای علمی را برای مشورت دعوت کنیم. در این باره با رهبری صحبت کرده‌ایم. باید بهترین باشیم و به جایگاهی برسیم که برازنده جامعه ما باشد.» بااین‌حال هنوز از روند اقدام و نتایج آن سخنی به میان نیامده است.
در دنیایی زندگی می‌کنیم که بخشی قابل توجهی از مسائل و چالش‌هایما متأثر از روندها، مسائل و تحولات جهانی است و یا اینکه همانند مسائل و چالش‌های ما را دیگر کشورها و جوامع داشته‌اند. اگر کسی جز این بیندیشد، خودفریبی است. جامعه انسانی مسیر مشترکی را طی می‌کنداگر عده‌ای توانسته‌اند بر مشکلی فائق آمده و طرحی نو دراندازند و زندگی آسوده‌تری داشته باشند چرا ما با اتکا به آن مسیر نتوانیم؟ بلکه با هزینه و زمان کمتر و حتی دستیابی به نتایج بهتر. هر مسئله‌ای نقاط مشترک و متناظری دارد که با ملاحظات هر بافتی می‌توان آن را شناخت، تحلیل و حل کرد. موارد اندکی وجود دارد که به عنوان یک مسئلهمنحصربه‌فرد یک کشور یا جامعه را درگیر کند.
با این نگاه جهانی، برخی کشورها مسئولیت‌های مهم و راهبردی را به مدیران برجسته و موفق حتی از دیگر کشورها محول کرده و برای جذب دراین مشاغل فراخوان منتشر می‌کنند تا به عدالت و شمولیت نیز نزدیکشود. به عنوان نمونه دولت بریتانیا در سال ۲۰۱۹ برای انتخاب رئیس بانک مرکزی اطلاعیه‌ای در وب‌سایت خود منتشر کرد و از افراد واجد شرایط برای ارسال رزومه و انگیزه‌نامه دعوت به عمل آورد. آنها در این زمینه از بخش خصوصی برای تسهیل فرایند اجرایی کمک گرفتند. موافقان این رویکرد معتقدند که موجب گسترش شفافیت، افزایش اعتماد عمومی، کاهش نفوذ سیاسی و ارتقای کارآمدی و استقلال سیاست‌های پولی می‌شود.
امارات متحده عربی در کنار ما از شرکت‌های مشاوره بین‌المللی مانند«مکنزی» و «دیلویت» به طور مستمر مشاوره دریافت می‌کند و آکادمی‌هاو مؤسسات پژوهشی آن به ویژه در زمینه آینده‌پژوهی و رویدادهای فناورانه آن مانند جیتکس محل ارتباط و تعامل متخصصان و کارشناسان خارجی است. رشد بازار مشاوره در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس – به عنوان یک بلوک سیاسی و اقتصادی شامل عربستان سعودی، قطر، امارات متحده عربی، بحرین، کویت و عمان – در سال ۲۰۲۳ به میزان۱۳.۲ درصد رسیده است که نشان‌ دهنده تقاضای بالا برای خدمات مشاوره‌ای در پروژه‌های کلان منطقه است.
ما در کشورمان با مسائل، چالش‌ها و معضل‌های متعدد، دامنه‌دار و پیچیده مواجهیم که سال‌ها از حل آنها عاجز مانده‌ایم. در مقاطعی هر چند در سطوحی محدود، گروه‌های مشاوره بین‌المللی را دعوت کرده و از آنها خواسته‌ایم مطالعات انجام داده و راهکار ارائه کنند. اگرچه هر یک از این موارد معدود تا اندازه‌ای به سرانجام رسیده اما به عمل و به‌کارگیری کامل منتهی نشده است. قطعاً شناخت مسئله یک بعد قضیه است، حل آن به ابتکار و توان مدیریتی در کنار بسترهای کارآمد نهادی احتیاج دارد.
کشورهایی مانند کره جنوبی، سنگاپور، چین و برخی از کشورهای اسکاندیناوی در حل مسائل توسعه‌ای، آموزش، بهداشت و حتی فساد اداری با رجوع به تجارب جهانی، ضمن اینکه آنها را با شرایط داخلی سازگار کردند، توانستند از آثار آن برای ارتقای سطح توسعه‌یافتگی خود بهره‌برداری کنند. همچنین تجربه انتقال فناوری و آگاهی و بهره‌برداری از تجارب سیاست‌گذاری عمومی در کشورهایی مانند هند یا برزیل نشان می‌دهد بومی‌سازی دانش جهانی با تقویت ظرفیت‌های داخلی (ظرفیت نهادی، مشارکت اجتماعی و دانش بومی) نتیجه‌بخش است.
در این راستا کشورها از مدل‌ها و روش‌های متنوعی استفاده می‌کنند. یادگیری تطبیقی با مطالعه منظم و مستمر تجربیات جهانی، تحلیل مقایسه‌ای سیاست‌ها به‌ منظور بهبود و بهینه‌سازی آنها، انتقال سیاست‌های مؤثر، کاربردی و سازنده و قرارگیری در شبکه‌ یادگیری با پیوستگی، تعامل و اشتراک‌گذاری دانش و تجربه از این جمله است.

درعین‌حال باید گفت که رجوع به تجارب جهانی برای حل مسائل کشور هر چند یک رویکرد ضروری محسوب می‌شود اما به تنهایی ناکافی است و نیازمند تمهیدات مکمل است.
ما با چنین شیوه‌ای افق دید خودمان را گسترش می‌دهیم و از سعی و خطاهای پرهزینه جلوگیری می‌کنیم. تجارب جهانی به ما راه‌حل‌های به‌روز، مؤثر و آزمایش‌شده ارائه می‌دهند و حتی می‌توانیم آن را در بستر اجرا نیز محک زده و به آزمون بگذاریم و با اطمینان و انطباق آن را عملیاتی و پیاده‌سازی کنیم. وقتی از بهره‌برداریاز تجارب جهانی و استفاده از دانش و تخصص جهانی سخن می‌گوییم به معنای تقلید صرف بدون درنظرگرفتن زمینه‌های بومی – از جمله شرایط فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و نهادی – نیست. سیاست‌گذاری مقایسه‌ایو مطالعات و بررسی‌های تطبیقی از سوی متخصصان و کارشناسان داخلی نیز انجام می‌پذیرد و رهاوردهای مفیدی را پیش روی سیاست‌مداران و دولتمردان قرار می‌دهد. مهم این است که از چنین رویه‌ایتبعیت کرده و در نهایت آن را به اجرا گذاشت، نتایج را ارزیابی کنیم و به بهبود مستمر آن اهتمام داشته باشیم.
در همین مدت که کشور وزیر اقتصاد ندارد عده‌ای به مزاح می‌گویند نبود وزیر مشکلی ایجاد نکرده گویی این ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده است که با یک اشارت قیمت طلا و ارز را در کشور ما جابه‌جا می‌کند!
ریچارد رز، دانشمند مطرح علوم سیاسی در این باره معتقد است: «زمانی که مسائل «خارجی – داخلی» می‌شوند، موفقیت یک برنامه ملی دیگر به تصمیم سیاست‌گذاران ملی (داخلی) وابسته نیست بلکه به آنچه خارجی‌هاتصمیم می‌گیرند نیز بستگی دارد.»
او همچنین می‌گوید: «دیر یا زود برنامه‌ای که یک روز، خود راه‌حلی برای یک مشکل بود، به یک مشکل تبدیل می شود. زمانی که کارها شروع به خراب‌شدن می‌کند، سیاست‌گذاران تحت فشار قرار می‌گیرند تا تمهیداتیجدید برای رفع نارضایتی و انتقادهای رسانه‌ای و نظرسنجی‌هایی که دولت را از عدم محبوبیت یا حتی شکست انتخاباتی می‌ترساند، بیندیشند.»
بنابر این دیدگاه باید گفت که هر سازمان و کشوری برای پابرجا ماندن به اتخاذ سیاست‌های متناسب، به‌روز و مؤثر و تدابیر گشایشگر نیازمند است. پس چه‌بهتر که برنامه‌های مطالعات و برنامه‌ریزی ما مطابق با رویه‌های جهانی باشد و ارتباطات، همکاری و مشارکت خودمان با سازمان‌ها و سامانه‌های بین‌المللی از جمله سازمان ملل متحد، نهادهای وابسته به آن، مؤسسات پژوهشی و مشاوره مدیریت و مراکز مطالعات تخصصی وابسته به دانشگاه‌های برتر را گسترش دهیم.
در دنیای متحول امروزی سیاست‌ورزی هوشمندانه به‌عنوان شیوه‌ای که در آن سیاست‌مدار می‌تواند تصمیمات خود را با درنظرگرفتن پیچیدگی‌ها و تحولات محیطی اتخاذ کند، اهمیت ویژه‌ای دارد. سیاست‌ورزی هوشمندانه تنها به توانمندی در استفاده از قدرت در شرایط مختلف محدود نمی‌شود بلکه به معنای شناخت دقیق موقعیت‌ها، فرصت‌ها و تهدیدها و بهره‌برداری از آنها در راستای تحقق اهداف خاص است.
ما نیاز به همه‌جانبه‌نگری در سیاست‌ها، مشارکت فراگیر اجتماعی و گسترش شفافیت داریم. سیاستی که اتخاذ می‌شود باید به درستی اجرا شده و مورد نظارت و ارزیابی دقیق قرار گیرد و فرایند، گردش کار و نتایج آن برای آگاهی‌رسانی عمومی منتشر شود. یک سیاست سازنده در اتاق‌های دربسته، بی‌اعتنا به واقعیت‌‌های جامعه نگاشته نمی‌شود و بدون تحلیل و واکاوی ابعاد و چگونگی اجرا به ثمر نمی‌نشیند. هیچگاه نباید تجربه شکست‌خورده «سند چشم‌انداز ایران ۱۴۰۴» که گردهم آوری عباراتی آرمان‌خواهانه، به دور از واقعیت‌های بیرونی، غیرمنعطف و بدون بازنگری و اصلاح بود را دوباره تکرار کنیم.