تشدید مشاجره عقیدتی در ایران در باره حوادث تاریخی پس از رحلت پیامبر اسلام

منتشر شده در روزنامه النهار چاپ بیروت

امیر دبیری مهر

 

پس از اظهار نظر روحانی دگر اندیش و منتقدی به نام عبدالرحیم سلیمانی اردستانی ۶۶ ساله  درباره وقایع صدر اسلام بویژه درباره نحوه ی وفات حضرت فاطمه زهرا (س) دختر پیامبر اسلام و تشکیک او درباره آزار و اذیت نسبت به ایشان از جانب برخی أصحاب پیامبر در شبکه ماهواره ای کلمه با گرایشهای وهابی ٬ تعدادی از روحانیون ایرانی اعلام آمادگی کردند در مناظره‌ای به این شبهات پاسخ دهند اما همزمان برخی نیز ضمن تهدید و توهین به او خواستار خلع لباس و محاکمه و حتی صدور حکم ارتداد او شدند.

مخالفان این روحانی شیعه  می گویند او از خط قرمز اعتقادی انها عبور کرده و در لباس روحانی شیعه ودر فضای عمومی  سخنان و مواضع وهابیون را تکرارمی کند. برخی از مخالفان معتدل تر او نیز می گویند نباید این سخنان در فضای عمومی مطرح شود زیرا موجب خشم پیروان مذهب شیعه می شود.

بسیاری از شیعیان باور دارند دختر پیامبر اسلام بخاطر دفاع از حق امامت علی بن ابی طالب از سوی خلفای اول و دوم یعنی ابوبکر وعمر مورد ازار و توهین واقع شده  و حتی خانه او مورد حمله قرار گرفته و بر اثر همین حمله ایشان  که باردار هم بوده مجروح و بعد از چند روز به شهادت می رسد .

اما  سلیمانی می گوید اگر این روایت های تاریخی را بپذیریم عدالت امام علی زیر سوالم ی رود زیرا نمی توان پذیرفت شخصیت شجاعی مانند امام علی شاهد حمله به خانه و همسر خود باشد و سکوت کند  او معتقد است این داستانها توسط  روضه خوانهای  کم سواد شیعه ساخته شده و قابل استناد نیست . اما مخالفان او از جمله حامد کاشانی و ناصر رفیعی که از روحانیان نزدیک به حکومت هستند و حتی بسیاری از افراد و رسانه های اصلاح طلب  با انتقاد از او  می گویند روایات تاریخی در این خصوص غیر قابل انکار است و تشکیک عقلی در روایات تاریخی جایز نیست.

آیت الله سید محمدحسین فضل الله از مراجع تقلید شیعیان لبنان نیز ۲۵سال پیش در نماز جمعه بیروت گفته بود که شهادت حضرت زهرا(س) در اثر شکسته شدن پهلو را نه تصدیق می کند و نه تکذیب. او بعدها نیز گفت سند محکمی برای این موضوع پیدا نکرده .  این نظر علامه فضل الله که بین شیعیان لبنان محبوبیت و نفوذ بالایی داشت  در ایران با واکنش های شدیدی مواجه شد در حدی که برخی مرجعیت او را زیر سوال بردند.

بعد از اظهارات سلیمانی و تشدید  فضای تهدید و توهین به او  مناظره تلویزیونی دیگری بین او و حامد کاشانی روحانی نزدیک به حکومت در ۳۰ نوامبر برگزار  شد و شبکه‌های اجتماعی مانند  اینستاگرام و تلگرام تا توئیتر و یوتیوب پر شد از برش‌های صحبت‌های این دو چهره در این مناظره.

بسیاری در ایران از حامد کاشانی در این مناظره بخاطر  تسلط و انسجام فکری او تجلیل کردندو معتقدند سلیمانی اردستانی با وجود سابقه طولانی مدت تدریس در دانشگاه و تالیف چندین کتاب  نتوانست استدلال‌های خود را بر پایه اسناد قوی تاریخی بنا کند و بیشتر به استنتاج‌های عقلی تکیه کرد.

اما بعد از انجام این مناظره ان چیزی که باعث تعجب شد فیلمهایی بود که در فضای مجازی از فحاشی های بسیار شدید ناموسی برخی مداحان به این روحانی منتقد پخش شد.

فیلم دیگری نیز منتشر شده که نشان می داد افرادی با حضور در دفتر اردستانی خواستار عذرخواهی او و توقف شبهه پراکنی او علیه باورهای شیعیان شده و به درخواست‌های اردستانی برای مراجعه آنها به پلیس و طرح شکایت قانونی توجهی ندارند.

این برخوردهای و توهین ها انقدر شدید بود که کاشانی که در این روزها بخاطر مناظره با اردستانی مورد حمایت و تشویق اقشار مذهبی قرار گرفته در ویدیویی ضمن تقبیح این واکنش ها گفت :شیعیان باید مانند امامان شیعه با منطق و ادب و احترام با مخالفان خود برخورد کنند . او در عین حال تاکید کرد شیعیان نباید نسبت به توهین اعتقادات خود بی تفاوت باشند.

روزنامه اطلاعات چاپ تهران که همیشه خود را از مجادلات سیاسی کنار نگه می دارد و همچنین روزنامه جمهوری اسلامی که هر دو منتسب به ایت الله خامنه ای هستند  نیز در مقاله های جداگانه ای دارند  ضمن نقد شدید مواضع سلیمانی اردستانی بخاطر طرح این مباحث اختلاف برانگیز از فحاشی تندروها علیه او انتقاد کردند.

 

گفتنی است اردستانی  پیش از این نیز بار‌ها به دلیل دیدگاه‌های متفاوت خود، در کانون توجه قرار گرفته  دیدگاه‌هایی که نه تنها در حوزه تاریخ دینی، بلکه در عرصه سیاست خارجی و داخلی نیز با روایت‌های رسمی زاویه جدی دارد. همین مواضع و سابقه سیاسی و حتی بازداشت اردستانی  در سال ۲۰۰۹  و  برچسب «روحانی منتقد حکومت» به گسترش فضای انتقاد و توهین به او افزوده است .او در سال گفتگو با تلویزیون دیدار درباره شهادت امام حسین در واقعه کربلا نیز مطالبی بیان کرد که واکنشهایی را  برانگیخت ..

پیش بینی می شود  برخورد‌های مستقیم با سلیمانی اردستانی ادامه پیدا کرده و حتی به بازداشت و خلع لباس او منجر شود  در چند سال اخیر روحانیونی با نقدهای سیاسی بسیار کندتر از سلیمانی هدف جریان‌ فکری غالب و تندرو قرار گرفته و در بسیاری از موارد خلع لباس شده اند. برخی معتقدند با توجه به شرایط خاص ایران بعد از جنگ با اسراییل و تشدید فشارهای اقتصادی و ناترازی انرژی بویژه خشکسالی و کمبود اب و دیگر مشکلات اجتماعی ٬طرح مباحث اختلاف انگیز عقیدتی به صلاح کشور نیست و در مقابل برخی نیز معتقدند مبانی فکری و اعتقادی مسلمانان باید انقدر قوی و محکم باشد که از طرح شبهات نهراسند و حتی این مباحثات را برای شکوفایی فکر جامعه اسلامی لازم می دانند.

۱۱ نظریه برای فهم روش‌های فریب افکار عمومی از سوی صاحبان قدرت و ثروت اعم پوزیسیون و اپوزیسیون

۱. نظریه برجسته‌سازی (Agenda Setting Theory) مفهوم اصلی: رسانه‌ها تعیین می‌کنند مردم به چه موضوعاتی فکر کنند؛ نه اینکه «چگونه» درباره آن فکر کنند. کاربرد در فضاسازی منفی: انتخاب گزینشی اخبار منفی، تکرار، برجسته‌کردن یک مشکل و حذف دستاوردها. مثال: تمرکز رسانه بر «یک حادثه کوچک» تا اینکه آن را به «بحران ملی» تبدیل کند. ۲. نظریه چارچوب‌گذاری (Framing Theory) مفهوم اصلی: رسانه‌ها با نوع روایت، کلمات، تصاویر و چیدمان اطلاعات تعیین می‌کنند مردم چگونه درباره یک موضوع فکر کنند. کاربرد در فضاسازی منفی: • انتخاب تیترهای هراس‌زا • روایت تک‌بعدی و سوگیرانه • استفاده از واژه‌هایی با بار ارزشی منفی • القای مقصر بودن یک نهاد/فرد ۳. نظریه مارپیچ سکوت (Spiral of Silence) مفهوم اصلی: افراد وقتی احساس کنند نظرشان در اقلیت است، سکوت می‌کنند؛ در نتیجه، صدای اقلیتِ پرصداتر غالب می‌شود. کاربرد در فضاسازی منفی: با ایجاد تصور «اکثریت مخالف»، رسانه‌ها فضای ناامیدی را غالب می‌کنند و مخالفان روایت منفی را به سکوت می‌کشانند. ۴. نظریه کاشت (Cultivation Theory) مفهوم اصلی: مصرف مداوم پیام‌های رسانه‌ای، جهان‌بینی افراد را در بلندمدت شکل می‌دهد (به‌ویژه تلویزیون و شبکه‌های اجتماعی). کاربرد در فضاسازی منفی: تکرار مستمر تصاویر و اخبار منفی باعث شکل‌گیری احساس «جهان خطرناک» یا «کشور در بحران دائمی» می‌شود. ۵. نظریه وحشت‌افکنی یا ایجاد هراس (Fear Appeal Theory) مفهوم اصلی: ایجاد ترس برای تأثیرگذاری بر رفتار مخاطب. کاربرد: رسانه‌ها با برجسته‌سازی خسارات، تصاویر تکان‌دهنده و آمار اغراق‌آمیز، حس تهدید را تشدید می‌کنند. ۶. نظریه پنجره اُوِرتون (Overton Window) مفهوم اصلی: رسانه‌ها با تغییر تدریجی مرزهای «قابل‌قبول» در جامعه، می‌توانند یک موضوع حاشیه‌ای را به بحران عمومی تبدیل کنند. کاربرد: از طریق گفت‌وگوهای مکرر، مطرح‌کردن موضوعات حاشیه‌ای، و کشاندن آن به گفتمان عمومی. ۷. نظریه قاب‌سازی اخلاقی (Moral Panic Theory) مفهوم: بر اساس «وحشت اخلاقی» استنلی کوهن؛ رسانه‌ها با ارائه یک گروه/رفتار به‌عنوان تهدیدکننده ارزش‌های اجتماعی، بحران مصنوعی می‌سازند. ۸. نظریه انتشار اطلاعات نادرست (Disinformation Theory) مفهوم: اطلاعات غلط، ناقص یا ساختگی می‌تواند فضای ذهنی منفی و بی‌اعتمادی را ایجاد یا تشدید کند. ۹. نظریه جریان دومرحله‌ای ارتباطات (Two-Step Flow) مفهوم: پیام‌ها ابتدا بر «رهبران افکار» اثر می‌گذارند، سپس از آنها به عموم منتقل می‌شود. کاربرد: استفاده از اینفلوئنسرها/سلبریتی‌ها برای طبیعی‌سازی یا تقویت فضای منفی. ۱۰. نظریه چارچوب‌بندی بحران (Crisis Framing Theory) مفهوم: نحوه روایت یک بحران می‌تواند آن را «عمیق‌تر»، «بی‌اعتمادکننده‌تر» یا «تهدیدآمیزتر» کند. ۱۱. نظریه جنگ روانی (Psychological Warfare Theory) مفهوم: استفاده سازمان‌یافته از پیام‌های رسانه‌ای برای تضعیف روحیه، اعتماد عمومی و مشروعیت نهادها. جمع‌بندی کوتاه: «فضاسازی منفی» بیشتر با گزینش پیام‌ها، نحوه روایت، تکرار، القا و سکوت‌سازی ساخته می‌شود. مهم‌ترین نظریه‌های پشتیبان آن عبارت‌اند از: برجسته‌سازی – چارچوب‌گذاری – کاشت – مارپیچ سکوت – ترس‌آفرینی – پنجره اورتون – وحشت اخلاقی – دوسطحی بودن جریان ارتباطات – جنگ روانی – اطلاعات نادرست https://t.me/andishehvaghalam

روایتهای متفاوت از ارتباط ایران و جبهه مقاومت از جمله در لبنان

منتشر شده در روزنامه النهار چاپ بیروت

امیر دبیری مهر

 

درباره ارتباط جمهوری اسلامی ایران و نیروها و گروههای مسلح ضد صهیونیستی در کشورهای لبنان وعراق و فلسطین  و یمن روایت های متنوع و متفاوتی وجود دارد که برخی کاملا بی اساس و حاصل توهم و خود بزرگ بینی برخی در ایران و عملیات روانی رسانه های غربی است و  برخی روایتها نیز نزدیک به واقعیت است و شواهد بیرونی دارد.  اما در ایران هم  روایت های متفاوتی وجود دارد  که نه تنها در مردم بلکه در بین مقامات و مسوولان جمهوری اسلامی نیز درباره انها اتفاق نظر وجود ندارد. این روایتها تاریخی ۴۵ ساله دارد که  عبارتند از :

  • روایتی که معتقد است انقلاب اسلامی در ایران در سال ۱۹۷۹ برای بسیاری از گروهها وجنبش های اسلامی در خاورمیانه با هدف تقویت وانسجام بیشتر علیه دشمن صهیونیستی و استکبار جهانی الهام بخش بود و امیدواری انها را برای ازاد سازی فلسطین و تجاوز و اشغال دیگر سرزمین های اسلامی تقویت کرد .رابطه و حضور برخی از رجال ایرانی مانند امام موسی صدر و مصطفی چمران و..در جنوب لبنان و رابطه خوب و صمیمی یاسر عرفات رییس ساف با ایت الله خمینی رهبر انقلاب و مواضع ضد اسراییلی و ضد امریکایی مقامات جمهوری اسلامی از همان ابتدای پیروزی انقلاب ٬  در شکل گیری این روایت  نقش موثری ایفا کرد. اکثریت مردم ایران نیز با نگاه ظلم ستیزی از این روایت دفاع می کردند. بر اساس این روایت  انقلاب در ایران برای جنبش های اسلامی نقش الهام بخش ایفا می کرد . نتیجه ان هم شکل گیری تشکیلات حزب الله در جنوب لبنان و در سالهای بعد ایجاد انصارالله در یمن و برخی جنبش های غیر شیعی مبارز مانند جهاد اسلامی در غزه بود . حتی جهادیون افغان که علیه ارتش شوروی می جنگیدند نیز از ایران الهام گرفته بودند. (هر چند در اینده تبدیل به طالبان و القاعده شدند که با جمهوری اسلامی سازگار نبودند و نیستند)

 

  • روایت دوم زمانی شکل گرفت که ایران تصمیم گرفت هر طور که شده و به هر طریقی از این جنبش های حمایت کند و شاید مهمترین وجه ان کمکهای رسانه ای و تبلیغاتی و تشکیلاتی بود . این حجم از فعالیتها و حمایتها انقدر زیاد شد که حتی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی غیر از نیروهای زمینی و هوایی ودریایی که نیروهای انها باضد انقلاب داخل و صدام در جبهه های جنگ می جنگیدندنیروی چهارمی شکل گرفت به نام سپاه قدس . این سپاه در سالهای جنگ ایران و عراق به تجهیز کردهای مخالف صدام در عراق به رهبری جلال طالبانی و شیعیان مخالف صدام می پرداخت.از احمد شاه مسعود در جنگ با شوروی حمایت می کرد  و فعالیتهای ان به مرور به دیگر نقاط خاورمیانه بویژه در لبنان و فلسطین سرایت کرد. به گونه ای که در دو دهه گذشته رسانه های امریکایی سعی کردند با بزرگ نمایی از فعالیتهای سپاه قدس ٬ زمینه های اقدامات خود علیه این نیرو را فراهم کنند. پروژه ایران هراسی و معرفی کردن جنبش های مبارز و مسلح بعنوان نیروهای نیابتی ایران در این چارچوب قابل فهم است که در نهایت با ترور سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس به رویارویی مستقیم امریکا و اسراییل با ایران در خارج از مرزهای ایران منجر شد.

 

 

  • همانطور که در ساختن روایت دوم یعنی حمایت از نیروهای مقاومت افراد و مقامات و مسوولان جمهوری اسلامی نقش داشتند و امریکا و اسراییل با هداف تضعیف ایران ٬ آن را بزرگ نمایی و برجسته سازی کردند به تدریج روایت سومی افراطی و رادیکالی شکل گرفت که از سطح حمایت ایران از نیروهای نیابتی عبور کرد و اینگونه مطرح شده که جنبش های مقاومت اساسا وابسته به ایران هستند و برای منافع ایران در خارج از مرزهای اریان می جنگند. این روایت زمانی شکل گرفت که در ایران این انتقاد به حکومت شکل گرفت که چرا از منابع ملی برای اهداف فراملی استفاده می شود وچرا جموری اسلامی بجای تلش برای ابادانی ایران به جریانات مقاومت اسلامی کمک می کند؟ و افرادی در جمهوری اسلامی در پاسخ مدعی شدند این نیروهای نیابتی در واقع نیروهایی هستند که برای ایران اما هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای ایران می جنگند. این روایت در دوران ظهور داعش در عراق و سوریه قوت گرفت و در نتیجه حشد الشعبی در عراق با هدایت و کمک ایران شکل گرفت . نمونه دیگر حزب الله لبنان بود که گفته شد که این نیرو در واقع دست پر قدرت ایران در جوار اسراییل است تا هر زمانی که اسراییل خواست علیه ایران وارد عمل شود مانند آوار بر سر اسراییل خراب شود . در حالی که در واقعیت حزب الله یک تشکیلات سیاسی و نظامی لبنانی است که برای دفاع از سرزمین لبنان در برابر حملات اسراییل شکل گرفته و داشتن رابطه خوب با ایران به معنای وابستگی کامل ان به جمهوری اسلامی نبوده و  نیست . دستگاه رسانه ای و تبلیغاتی غرب در شکل دادن به این روایت نقش فعالی ایفا کرد و البته در داخل ایران هم برخی ان را نشان دهنده قدرت ایران دانسته و ان را ترویج کردند. نتیجه این فرایند مشروعیت بخشی به اقدامات نظامی تمام عیار امریکا واسراییل علیه این نیروها در دو سال اخیر تحت عنوان ضربه به ایران بود که در نهایت نیز به جنگ ۱۲ روزه علیه ایران ختم شد و هنوز هم سایه جنگ جدید از سر ایران کوتاه نشده است .

بعد از جنگ ۱۲ روزه اسراییل و امریکا علیه ایران این احتمال شکل گرفت  که رویکرد واقع بینانه ای  به نیروهای مقاومت  شکل گرفته و جایگزین رویکرد ارمان گرایانه شود.  اما همچنان روایت دوم و سوم در ایران پر رنگ است . نمونه بارز ان مصاحبه ای که در سایت ایت الله خامنه ای منتشر شده و در ان گفته شده  حزب الله لبنان ادامه نیروی مقاومت بسیج در ایران است و امروز هم  ۳۰ درصد اعضای ارتش لبنان اعضای حزب الله هستند. صبح در ارتش خدمت می کنند و عصر در حزب الله  و از این ادعا نتیجه گرفته که محبوبیت ایران حتی بعد از جنگ ۱۲ روزه در فضای بین المللی افزایش یافته . برهمین اساس هم استدلال کرده کسانی که در ایران خواهان مذاکره با امریکا هستتدمی خواهند چهره مقاومتی جمهوری اسلامی را تخریب کنند.

همین ادعا موجب شده رسانه های مخالف جمهوری اسلامی با استناد به این ادعا موج جدیدی از تبلیغات علیه ایران را اغاز کنند. به نظر می رسد تجربه های پر هزینه ۴۵ سال اخیر یک راه پیش روی ایران گذاشته و ان هم بازگشت به روایت اول یعنی احیای جنبه الهام بخشی ایران به نیروهای مقاومت باشد. برای این مهم نیز  ایران در حال حاضر بیشتر از هر زمان به افزایش قدرت ملی نیاز دارد و از مسیر توسعه همه جانبه و تعامل بهتر با جهان می گذرد.

حدس و گمان درباره جنگ مجدد ایران و اسراییل: از تحلیل های کارشناسی تا پیش گویی و اخترشناسی

منبع : روزنامه النهار چاپ بیروت

امیر دبیری مهر

 

با وجود گذشت ۵ ماه از جنگ ۱۲ روزه ایران و اسراییل

تحلیل گران و ناظران تحولات خاورمیانه ٬ همچنان به دنبال شواهدی می گردند که نشان دهد ایا جنگ جدیدی  بین دو کشور پیش رو هست یا نه ؟

این موضوع انقدر درایران مهم و مورد توجه است که شاید مهمترین پرسش از کارشناسان سیاسی و روابط بین الملل در این روزها این است ایا مجددا جنگ خواهد شد ؟  و علاقمندان برای پیدا کردن پاسخ این سوال به همه منابع معتبر و نامعتبر مراجعه می شود مانند رصد اخبار و تحلیل های متخصصین تحولات  سیاستی و امنیتی و سیاسی  تا پیش گویی فال گیران  و ستاره شناسان !

برای مثال هفته گذشته وقتی رسانه های ایران اعلام کردند ایت الله خامنه ای پنج شنبه شب پیامی ویدیویی منتشر خواهد کرد دوباره این شایعه قوت گرفت که شاید خبری در راه است و زمانی که رهبری در سخنان خود٬  ایران را پیروز قطعی جنگ ۱۲ روزه در برابر اسراییل و امریکا خواند و از مردم خواست در برابر دشمن ٬ متحد و یکپارچه باشند افکار عمومی احتمال اغاز جنگ جدید را بالا ارزیابی کرد و افزایش قیمت طلا و دلار در تهران  ان را تایید کرد.

به گفته تحلیل گران مجموعه‌ای از روندها و اتفاقات در روزهای اخیر نشان می دهد «ساعت صفر» برای آغاز مرحله دوم جنگ ایران و اسراییل نزدیک است به گونه ای که حتی برخی اکانت های غیر رسمی در فضای مجازی از ۲۹ اذر برابر با ۲۰ دسامبر بعنوان تاریخ احتمالی تقابل جدید خبرداده اند!

 

  • تحرکات و نوسان‌های قابل‌توجه در بازارهای جهانی مانند افزایش قیمت طلا
  • تسریع واشنگتن در تحویل موشک‌های نقطه‌زن با قدرت نفوذ بالا به اسرائیل
  • افزایش فشارهای سیاسی و دیپلماتیک بر دولت جوزف عون در لبنان برای خلع سلاح حزب‌الله: در همین راستا دولت اسرائیل صراحتاً بیروت را متهم می‌کند که در اجرای تعهداتش برای خلع سلاح حزب‌الله و استقرار ارتش لبنان در جنوب کشور ناکام مانده و هشدار می‌دهد در صورتی که مفاد قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت عملی نشود، دامنه حملات خود را تا شمال رود لیطانی گسترش خواهد داد. ساخت یک دیوار امنیتی جدید توسط ارتش اسرائیل در مجاورت مرزهای جنوب لبنان، نشانه‌ای روشن از عزم نتانیاهو برای توسعه میدان نبرد با حزب‌الله و جلوگیری از بازسازی زرادخانه موشکی و تسلیحاتی این گروه تلقی می‌شود. هم‌زمان، هیئتی از وزارت خزانه‌داری آمریکا اخیراً به بیروت سفر کرده و به دولت لبنان تنها ۶۰ روز مهلت داده است تا گام‌های مؤثری برای قطع منابع مالی حزب‌الله بردارد؛ ضرب‌الاجلی که سطحی بی‌سابقه از فشار واشنگتن بر ساختار اقتصادی و سیاسی لبنان را بازتاب می‌دهد.

 

 

  • تماس تلفنی تهدیدآمیز پیت هگست با وزیر دفاع عراق درباره گروه‌های شبه نظامی وابسته به ایران: هگزت به ثابت العباسی، وزیر دفاع عراق، هشدار داده که واشنگتن قصد دارد عملیاتی نظامی علیه یکی از کشورهای منطقه انجام دهد و تأکید کرده است که هرگونه واکنش یا پاسخ از سوی گروه‌های مسلح وابسته به ایران، با قدرت و شدت پاسخ داده خواهد شد.
  • تشدید تدابیر امنیتی و نظامی سپاه پاسداران در تنگه هرمز
  • رایزنی‌های فشرده اروپایی–آتلانتیک برای آمااده‌سازی طرحی فوری به‌منظور بازگرداندن بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به ایران؛
  • افزایش حساسیت و برخوردهای سخت‌گیرانه با فعالیت‌های هسته‌ای جدید ایران و صدور قطعنامه جدید اژانس بین المللی انرژی اتمی
  • بازگشایی و برجسته‌سازی دوباره پرونده رسوایی جنسی جفری اپستین در فضای رسانه‌ای و سیاسی امریکا از سوی لابی صهینویستی به منظور فشار بر ترامپ: در ایران، شماری از تحلیلگران بر این باورند که داغ نگه‌داشتن پرونده اپستین می‌تواند به‌عنوان اهرم فشاری از سوی نتانیاهو برای سوق دادن ترامپ به‌سوی جنگ عمل کند.
  • آغاز کارزار تازه اسرائیل؛ از عملیات روانی علیه ایران تا ترور فرماندهان مقاومت تا خرید سه هزار نوع مهمات به ارزش ده‌میلیارددلاری با هماهنگی «سنتکام» :

با وجودی که  ترامپ و نتانیاهو مدعی اند تاسیسات هسته‌ای ایران و بخشی از توان موشکی آن نابود شده  رسانه‌های همسو با لابی اسرائیل با برجسته‌سازی مجموعه‌ای از روایت‌های هدفمند، در پی القای این تصور است که تهدید ایران همچنان حل‌نشده و رو به گسترش است. در این چارچوب، محورهای اصلی تبلیغات عبارت‌اند از:

  • طرح مکرر موضوع «ابهام در پرونده هسته‌ای ایران»؛
  • برجسته کردن «سرنوشت نامعلوم ۴۰۸ کیلوگرم اورانیوم ۶۰ درصد غنی‌شده»؛
  • پرداختن به «نقش چین در تقویت توان موشکی ایران»
  • تمرکز بر «بازسازی سریع توان حزب‌الله» پس از ضربات جنگ‌های اخیر. این گزاره‌ها در قالب هشدارهای امنیتی و تهدیدآمیز مطرح می‌شوند تا افکار عمومی در آمریکا و غرب برای پذیرش ایده «حمله دوم به ایران» آماده شود.

اما تحلیل گران در ایران درباره  حمله  دوباره اسرائیل به ایران اتفاق نظر ندارند. در تازه‌ترین اظهارنظرها، حسن کاظمی قمی، سفیر پیشین ایران در افغانستان اعلام کرده که «احتمال حمله مجدد به ایران قوی است، زیرا شواهد نشان می‌دهد که طرف مقابل در حال ترمیم و آماده‌سازی برای عملیات جدید است.

فؤاد ایزدی کارشناس سیاسی نزدیک به حکومت احتمال حمله دوباره را جدی گرفته و گفته آمریکا  باید بداند در حمله بعدی، ۲ هزار نظامی‌اش کشته خواهند شد.

در نقطه مقابل، برخی چهره‌های سیاسی، چشم‌انداز حمله نظامی را بسیار دور می‌دانند. مثلا علی مطهری، نایب‌رئیس سابق مجلس اعلام کرده که «احتمال حمله دوباره اسرائیل به ایران کم است، چون چنین حمله‌ای سودی برای اسرائیل ندارد.

صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی نیز نوشته: «کسانی که امیدوار بودند با حمله اسرائیل، نظام سقوط کند، حالا که این اتفاق نیفتاده، القا می‌کنند اسرائیل برای عملیات بعدی آماده می‌شود. اما در واشنگتن و تل‌آویو خبری از حمله مجدد نیست و برعکس، احتمال سرگیری مذاکرات بیشتر شده است.

حسین علایی فرمانده سابق نیروی دریایی سپاه نیز احتمال جنگ تا سه ماه اینده را منتفی می داند.

به نظر می‌رسد که اظهاراتی از این جنس، بیش از آنکه صرفاتحلیل سیاسی و نظامی  باشند، حاوی پیام‌های بازدارنده برای بازیگران بین‌المللی باشد. با این حال، همین تحلیل‌ها وگزارش های رسانه ها و اخبار ضد و نقیض باعث شده فضای سیاسی و رسانه‌ای ایران وقوع جنگ مجدد را بعید نداند.

ترور فرمانده ایرانی تبار حزب الله لبنان : ایا این ترور بی پاسخ می ماند؟

ترور فرمانده ایرانی تبار حزب الله لبنان و واکنش ها در ایران

 

امیر دبیری مهر

النهار چاپ بیروت

ترور فرماندهان و نیروهای اثر گذار مقاومت اسلامی و نزدیک به تهران همچنان ادامه دارد و این بار اسراییل  هیثم علی طباطبایی ۵۷ ساله معروف به سید ابوعلی نفر دوم حزب الله لبنان را ترور کرد .او یکشنبه عصر در ضاحیه بیروت مورد هدف حمله هوایی ارتش اسراییل قرار گرفت و با شمار دیگری از اعضا و فرماندهان نظامی حزب الله و تعدادی از افراد غیر نظامی به شهادت رسیدند.

این بزرگترین حمله اسرائیل به لبنان از زمان آتش بس در سال گذشته از ۲۴ نوامبر ۲۰۲۴ تاکنون است. در جنگ قبلی اسرائیل و حزب الله لبنان ۲ دبیرکل حزب الله لبنان و فرماندهان ارشد نظامی این مجموعه از جمله عالی ترین مقام نظامی حزب الله یعنی “فواد شُکر” نیز به شهادت رسیدند.

در پی ترور ایمن فرمانده ارشد نظامی حزب الله ٬ علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران در واکنش به ترور هیثم علی طباطبایی اعلام کرد:

نتانیاهو آنقدرماجراجویی خود را ادامه می‌دهد تا همه دریابند راهی جز مقابله با این رژیم جعلی باقی نمانده است. این موضع گیری شدید الحن علی لاریجانی که سیاست مدار معتدلی در ایران محسوب می شود نشان می دهد ایران اقدام اسراییل را در ترور ابو علی بی پاسخ نخواهد گذاشت .

کیوان ساعدی فعال سیاسی و رسانه ای ٬ هدف قرار دادن طباطبایی را نشان دهنده وزن و قدرت یگان رضوان دانست که اسراییل بیش از از همه از توان عملیاتی اش هراس دارد و افزود : حزب الله معمولا این گونه حملات را بی پاسخ نمی گذارد و باید منتظر مرحله ای جدید از رویارویی حزب الله و اسراییل باشیم.

برخی دیگر از حامیان ایرانی حزب الله لبنان نیز در فضای مجازی با اشاره به اینکه نباید هدف قرار گرفتن فرماندهان حزب الله برای سیاست مداران تهران عادی شود زیرا در این صورت هدف قرارگرفتن مجدد تهران نیز عادی خواهد شد بطور ضمنی خواستار واکنش شدید ایران و حزب الله به حمله اخیر اسراییل به بیروت شده اند.

احمد زیدآبادی، روزنامه‌نگار و کارشناس مسایل اسراییل  نوشت: گویا حزب‌الله لبنان مصمم است سلاح خود را در شمال رودخانۀ لیطانی زمین نگذارد و در عین حال توان خود را بازسازی کند. در مقابل، دولت نتانیاهو نیز مصمم است به هر طریقی از جمله ترور رهبران این گروه، هم مانع بازسازی توان حزب‌الله شود و هم آن را وادار به زمین گذاشتن سلاح خو در سرتاسر خاک لبنان کند. با این حساب، رویارویی دو طرف ظاهراً وارد مرحلۀ نهایی خود شده است. در این میان موضع دولت لبنان، بسیار مهم است. دولت کنونی لبنان اما به خلاف اسلاف خود مصرانه خواهان خلع سلاح حزب‌الله است گرچه حملات اسرائیل را نیز محکوم می‌کند.

او در این مطلب اضافه کرد:

واقعیت این است که حزب‌الله وارد بحرانی‌ترین دورۀ حیات خود شده است. برای نخستین بار محیط منطقه‌ای و نظم سیاسی داخلی لبنان علیه سلاح آن صف‌آرایی کرده و این موضوع در میانۀ شدیدترین ضربات اسرائیل، معادلۀ کاملاً تازه‌ای را رقم زده است. مسئله این است که حزب‌الله برای حفظ سلاح خود در این مقطع، مجبور به رویارویی تمام‌عیار نظامی با اسرائیل است در حالی که هم بسیاری از زبده‌ترین رهبران سیاسی و فرماندهان نظامی خود را از دست داده و هم در دولت لبنان پشتش خالی شده است.

آیا حزب‌الله پس از ترور هیثم علی طباطبایی فرماندۀ ارشد خود، با اسرائیل وارد جنگ می‌شود؟ یا به ادامۀ همین جنگ یک‌طرفه و کم‌شدتی که نیروهایش را هدف گرفته است، رضایت می‌دهد؟ یا اینکه توافق آتش‌بس تازه‌ای برای زمین گذاشتن سلاح را می‌پذیرد؟ هر سه انتخاب، برایش بسیار پرهزینه است

 

مخالفین جمهوری اسلامی در فضای مجازی از شهادت هیثم علی طباطبایی ابراز خشنودی کردند و او را بازوی قدرتمند مقاومت معرفی کردند که روابط بسیار نزدیکی با ایران و نیروی قدس سپاه داشته است .

برخی نیز در شبکه های اجتماعی حضور نیافتن ایت الله خامنه ای در سومین شب مراسم سالگرد شهادت  حضرت زهرا(س) در دفترش را مرتبط با شهادت هیثم علی دانسته اندهر چند نتانیاهو در پیام ویدیوی خود درباره ترور هیثم علی هیچ اشاره ای به ارتباط او با ایران نکرد.

وزارت امورخارجه جمهوری اسلامی ایران نیز بلافاصله با انتشار بیانیه‌ای،  حمله به مناطق مسکونی در بیروت و ترور هیثم علی طباطبایی را به شدت محکوم کرد.

در این بیانیه حمله  رژیم متجاوز صهیونیستی به منطقه مسکونی در ضاحیه بیروت نقض فاحش آتش‌بس نوامبر ۲۰۲۴ و تعرضی وحشیانه علیه تمامیت سرزمینی و حاکمیت ملی لبنان خوانده شده که  در ان ده‌ها نفر از شهروندان عادی لبنانی از جمله زنان و کودکان معصوم به شهادت رسیدند ..وزارت خارجه ایران بی‌عملی و سکوت سازمان ملل متحد و شورای امنیت این سازمان در قبال تجاوزهای مستمر و جنایات بی‌شمار رژیم اسرائیل علیه مردم لبنان را تاسف‌بار و غیرقابل توجیه دانسته و خواستار اقدام جدی از سوی جامعه بین‌المللی برای مقابله با تروریسم سازمان‌یافته و جنگ‌افروزی رژیم صهیونیستی علیه لبنان و دیگر کشورهای منطقه شده است .

 

هیثم علی طباطبایی همیشه هدف ترور ارتش اسراییل بوده و  ۱ سال پیش از یک نقشه  ترور جان سالم به در برد او فرمانده یگان رضوان یا همان نیروی زمینی حزب الله بود و  در سوریه و یمن نیز فعالیتهای اثر گذاری علیه اسراییل انجام داده بود از جمله او فرمانده  «طرح حمله ضد اسراییلی به الجلیل» در شمال فلسطین درسال گذشته بود که ضربه سختی به اسراییل محسوب می شد.

هیثم علی طباطبایی متولد ۱۹۶۸ در بیروت و از پدری ایرانی و مادری لبنانی بود و بعنوان یک شهروند ایرانی – لبنانی در جنوب لبنان بزرگ شد و در جوانی به حزب‌الله پیوست. در زمان ظهور داعش در سوریه وقتی حزب‌الله برای کمک به دولت سوریه  وارد عمل شد، طباطبایی اختیارات ویژه و جدیدی در سوریه گرفت و مسئول ساخت زیرساخت نظامی حزب‌الله در جولان (نزدیک مرز اسرائیل) شد .

او در ژانویه ۲۰۱۵ در حمله هوایی اسرائیل در منطقه قنیطره (جنوب سوریه) هدف اصلی ترور بود ولی زنده ماند. در همان حمله یک افسر ارشد ایرانی و جهاد مغنیه (از فرماندهان اولیه پرونده جولان) شهید شدند.

سال ۲۰۱۶ برای مأموریت نظامی به یمن نزد انصارالله فرستاده شد. برخی می گویند ان زمان  حزب‌الله خواسته بود  او  از منطقه دور بماند تا مجددا ترور نشود. هیثم علی در یمن با هماهنگی نیروی قدس سپاه و در قالب واحد ۳۸۰۰ حزب الله که به اموزش نیروهای برون مرزی حزب الله اختصاص دارد به ‌نظامیان یمنی اموزش تخصصی داد .

در همان سال یعنی سال  ۲۰۱۶ وارد لیست تروریست‌های جهانی وزارت خزانه‌داری آمریکا (OFAC-SDGT) شد و سال ۲۰۱۸ آمریکا ۵ میلیون دلار جایزه برای لو دادن او  تعیین کرد.

در ژانویه ۲۰۲۲ شایعه شد که در حمله ائتلاف عربی در صنعا کشته شده که دروغ بود. بعد از مأموریت یمن به لبنان برگشت و از ۲۰۱۹–۲۰۲۰ به بعد به عنوان فرمانده یگان رضوان شناخته شد.

او همچنین نقش کلیدی در پشتیبانی حزب‌الله از مقاومت اسلامی در فلسطین و در نوار غزه داشت تا اینکه بعد از توافق اتش بس حزب الله و اسراییل در سال گذشته او فرماندهی نظامی حزب الله را به عهده گرفت.

 

 

 

 

.

 

 

جابجایی پایتخت در ایران : ضرورتی که دولت قصد و قدرت اجرای ان را ندارد!

جابجایی پایتخت در ایران : ضرورتی که دولت قصد و قدرت اجرای ان را ندارد!

 

امیر دبیری مهر

 

اظهار نظر های مکرر مسعود پزشکیان رییس جمهور ایران درباره مشکلات فراوان شهر تهران و ضرورت انتقال پایتخت از تهران این سوال را در بین ایرانیان ایجاد کرده که ایا واقعا دولت ایران قصد انجام چنین کاری را دارد؟ یا صرفا با هدف جلوگیری از توسعه مشکلات  شهر تهران  این اظهارات بیان می شود؟

از سالهای دور هر از گاهی موضوع ضرورت انتقال پایتخت از تهران مطرح اما هر بار بعد از مدتی مساله منتفی شده  و انچه باقی مانده شهری  است که از نظرشاخص کیفیت زندگی در بین ۲۶۶ شهر جهان در رتبه ۲۶۴ قرار دارد که نشان دهنده کیفیت پایین زندگی در پایتخت ایران است .

امسال با کاهش ذخیره ۵ سد تامین کننده اب ۱۵  میلیون نفر ساکن تهران نگرانی مقامات جمهوری اسلامی از پیامدهای تمرکز جمعیتی در تهران بیشتر شده  که همزمان با افزایش تورم و گرانی و احتمالا بنزین می تواند زمینه های اعتراض های اجتماعی را فراهم کند.

جمعیت تهران در سال ۱۹۷۸ یعنی یک سال قبل از انقلاب اسلامی ۵ میلیون نفر بود اما در چهل و پنج سال اخیر این جمعیت سه برابر شده اما امکانات این شهر به همین اندازه افزایش نیافته است . مهاجرت وسیع مردم دیگر شهرها به تهران یک رویه ثابت در ۵۰ سال اخیر بوده و همین مساله باعث بروز مشکلات بزرگی در تهران شده است . طبق مطالعات انجام شده مهمترین مشکلات شهر تهران که با وجود همه اقدامات  دولت جمهوری اسلامی و شهرداری تهران در ۴۵ سال اخیر همچنان لاینحل مانده عبارتند از :

  • ترافیک سنگین و به رو به افزایش تهران که باعث خسارتهای مالی و جانی فراوانی به شهروندان می شود برای مثال در هر هفته ۱۰ نفر در تهران بخاطر تصادف رانندگی کشته می شوند و سالانه هفتاد میلیون دلار خسارت به اقتصاد کشور اسیب می زند.

شبکه حمل و نقل عمومی تهران مانند مترو و اتوبوس و تاکسی حداکثر امکان سرویس دهی به ۳ میلیون نفر از جمعیت ۱۵ میلیونی تهران را دارند و همین مساله باعث شده شهروندان از خودروها بویژه موتورهای شخصی برای تردد استفاده کنند. افزایش چشمگیر موتور سواری و عدم رعایت نظم و قانون در تهران به مرور این شهر را به دهلی نو پایتخت هندوستان شبیه کرده است .

 

  • الودگی شدید هوا در چهار فصل :

در تهران سالانه ۷هزار نفر بخاطر الودگی هوا می میرند و همین الودگی ۳ میلیارد دلار خسارت به اقتصاد ایجاد می کند . از ۳۶۵ روز تهران فقط بین ۵ تا ۱۰ روز هوای پاک دارد

 

۴ – اسیب های اجتماعی :طبق امار رسمی سهم تهران از  اسیب های اجتماعی کل ایران شامل فقرو نابرابری ، اعتیاد، حاشیه‌نشینی، سرقت   وخشونت و خودکشی

حدود هشتاد درصد است .

 

اما سوال اینجاست که که چرا شهری با این همه مشکلات و دافعه و تهدید  و در حالی که کمتر از یک درصد وسعت ایران را دارد حدود ۲۰ درصد از جمعیت ایران را در خود جای داده است ؟ و با وجود بودجه دو و نیم  میلیارددلاری شهرداری تهران گفته می شود دیگر شهر مناسبی برای پایتختی ایران نیست ؟

پاسخ این پرسشها را باید در سیاستهای تمرکز گرای دولت در ایران از قبل از انقلاب جستجو کرد که بعد از انقلاب نیز ادامه یافته است . بیشترین سرمایه گذاری ها و فرصت های اقتصادی و رفاهی در تهران متمرکز شده است وهمین مساله باعث شده ۲۱ درصد ثروت ایران در تهران تمرکز یابدکه برابر با امکانات و ثروت ۱۸ استان دیگر از ۳۱ استان ایران است .

همین تمرکز امکانات و فرصتها در تهران باعث مهاجرت وسیع جمعیت به تهران و افزایش رقابتها و شکاف طبقاتی و شکل گیری حاشیه نشینی می شود.شهری که حداکثر ظرفیت دو و نیم میلیون جمعیت دارد در حال حاضر پذیرای ۱۵ میلیون جمعیت است !

بنا براین می توان گفت هر بار که مقامات سیاسی درباره ضرورت انتقال پایتخت اظهار نظر می کنند هیچ برنامه منسجم و دقیق و مصوبی در این خصوص ندارند بلکه صرفا با مردم درد و دل و همدلی می کنند تا نشان دهند از مشکلات متراکم پایتخت مطلع هستند! وگرنه هر گونه جابجایی پایتخت و بهبود وضعیت رو به وخامت شهر تهران کاملا در اختیار حکومت و دولت و شهرداری است . تجربه ای که در بسیاری از کشور ها  مانند استرالیا و مالزی  و برزیل و پاکستان و المان و ترکیه و کانادا با موفقیت انجام شده  .

انتقال پایتخت از تهران کار ساده ای نیست و هزینه های هنگفتی دارد اما بطور تدریجی شدنی است ولی  بزرگترین مانع آن رویکرد سیاسی تمرکز گرای حکومت و البته مخالفت شبکه های قدرتمند سیاسی و اقتصادی است که از وجود این همه جمعیت و مشکلات اجتماعی در تهران سود می برند  و در برابر هر تصمیم و اقدام علمی و عقلانی و مفید برای انتقال پایتخت کارشکنی می کنند برای مثال می توان از صاحبان بزرگ املاک و مجتمع های مسکونی و تجاری و اداری در ایران  و مشاغل دیگری مانند دلالان و واسطه های خودرو و  برخی شرکت های بزرگ خدماتی نام برد که هر تصمیمی در خصوص انتقال پایتخت از تهران برای انها زیانبار است و در برابر ان ایستادگی می کنند.

نبود سرمایه گذاری خارجی بخاطر تحریم های بین المللی نیز مانع مهم دیگری در مسیر رفع مشکلات تهران است که در حال حاضر چشم انداز روشنی برای ان وجود ندارد.

 

 

 

عربستان میانجی جدید رابطه ایران وامریکا

 

امیر دبیری مهر

تا قبل از جنگ ۱۲ روزه اسراییل علیه ایران ٬ به مدت ۱۴ سال پادشاهی عمان نقش میانجی را بین ایران وامریکا بازی کرد  و پنج دور مذاکرات ایران و امریکا تا قبل از جنگ  نیز با وساطت دولت عمان و با حضور وزیر امور خارجه این کشور برگزار شد.

اما با حمله اسراییل به ایران وسپس مشارکت امریکا در این حمله و تخریب تاسیسات هسته ای ایران ٬ این مذاکرات با  میانجیگری عمان عملا پایان یافت .

دردور اول ریاست جمهوری ترامپ ٬ امریکا از امارات و ژاپن خواسته بود بعنوان واسطه با ایران درباره مسایل مورد اختلافی گفتگو کنند اما این ایده با مخالفت رهبر ایران مواجه و به نتیجه نرسید. ایت الله خامنه ای در دیدار با نخست وزیر ژاپن گفت ترامپ را لایق پاسخ دادن نمی داند و تهران پیشنهاد میانجیگری  امارات را نیز بخاطر عادی سازی رابطه امارات و اسراییل نپذیرفت و انور قرقاش مقام عالی رتبه اماراتی که حامل پیام ترامپ به تهران بود بدون دستیابی به نتیجه مشخص به کشورش برگشت.

اما در جریان جنگ ایران و اسراییل و تشدید درگیری ها و احتمال سرایت ان به دیگر کشورها  گفته شد عربستان سعودی و شخص محمد بن سلمان ولیعهد عربستان نقش موثری درکاهش شعله های جنگ و  توقف آن ایفا کرد. برخی اخبار تایید نشده و غیر رسمی حاکی است در همان روزها محمد بن سلمان در تماس با ترامپ از گسترش شعله های جنگ بین ایران و اسراییل درمنطقه ابراز نگرانی کرده و خواستار مداخله ترامپ برای توقف جنگ شده بود و این درخواست در ورود جدی ترامپ و توقف جنگ بین ایران و اسراییل نقش موثری ایفا کرد.حتی گفته می شود هشدار پاکستان در خصوص پرهیز ایران از گسترش درگیری نظامی همسو با سیاستهای ریاض بوده است .

بعد از پایان جنگ نیز عربستان تلاش کرده جلو ایجاد  تنش های مجدد در منطقه را بگیرد و برای این هدف روابط خود با ایران وامریکا را توسعه داده و با تهران و واشنگتن در تماس بوده است . بن سلمان قبل از سفر به واشنگتن نامه ای از مسعود پزشکیان رییس جمهور ایران دریافت کرده است . هر چند درباره مضمون این  نامه اطلاعات مهمی  در دست نیست اما می توان حدس زد این نامه درباره روابط ایران و امریکا و اتش بس در غزه باشد و درخواست ایران برای ایفای نقش فعال تر ریاض در برقراری صلح در خاورمیانه باشد.

برهمین اساس ترامپ دردیدار با بن سلمان در امریکا باوجودی که مجددا  از حملات آمریکا علیه تأسیسات هسته‌ای ایران دفاع کرده

اما مدعی شده تهران به دنبال یک راه‌حل دیپلماتیک با واشنگتن است. شاید منظور ترامپ  تبادل پیام های محرمانه بین تهران و واشنگتن درهفته های اخیر باشد.

ترامپ در این دیدار تصریح کرد : ایران واقعا می خواهد توافق کند. آنها به شدت خواستار دستیابی به توافق هستند. من کاملا استقبال می کنم. ما در حال گفتگو با آنها هستیم و فرآیند آن را شروع کرده ایم. خوب است که با ایران به توافق برسیم. می توانستیم قبل از جنگ این کار را انجام بدهیم اما نشد. اما ایرانی ها خیلی تمایل دارند آنها در حرف چیز دیگری می گویند اما خیلی مایلند که به یک توافق برسند.

اما مهمتر از سخنان ترامپ موضع بن سلمان است شاهزاده محمدبن سلمان  گفت که عربستان سعودی از توافق آمریکا و ایران حمایت خواهد کرد.

او به خبرنگاران گفت: «ما تمام تلاش خود را برای کمک به دستیابی به توافق بین ایالات متحده آمریکا و ایران انجام خواهیم داد و معتقدیم که برای آینده ایران خوب است که یک توافق خوب داشته باشیم که منطقه و جهان و ایالات متحده آمریکا را راضی کند.

همزمان با این اظهارات برخی دیپلماتها و صاحب نظران در ایران  نیز می بعد از جنگ ۱۲ روزه و حملات شدید موشکی ایران به اسراییل زمینه بهبود روابط تهران و کشورهای عربی خیلی بیشتر از گذشته فراهم شده زیرا  کشورهای عربی از اینکه ایران به اسراییل ضربات نظامی کوبنده ای وارد کرده خرسند هستند و همین فضا می تواند نقش انها بویژه عربستان را برای ایفای نقش میانجی با امریکا پر رنگ تر از گذشته کند.

در حال حاضر در ظاهر و در مواضع رسمی وعلنی ٬در مقامات ایرانی نسبت به امریکا هیچ نشانه ای از تمایل به توافق و گفتگو مشاهده نمی شود بویژه که اخیرا ترامپ مدعی شد فرمان حملات اسراییل به ایران در دستان او بوده و برهمین اساس وزیر امور خارجه ایران در نامه ای به دبیرکل سازمان ملل با استناد به همین سخنان درخواست پرداخت غرامت جنگ از جانب امریکا شده است .

اما انچه را که نمی توان انکار کرد این است که هر چند گاهی سیاست مداران در پشت تریبون های رسمی برای هم خط و نشان می کشند

اما ایران و امریکا و عربستان و دیگر کشور های عربی هیچ تمایلی به تشدید تنش های نظامی و امنیتی بویژه اغاز جنگ مجدد در خاورمیانه ندارند و این دیدار و سفرهای دیپلماتیک به همین منظور انجام می شود.

دیک چنی؛ چهره‌ای که سیاست انرژی آمریکا را در قرن جدید شکل داد

دیک چنی؛ چهره‌ای که سیاست انرژی آمریکا را در قرن جدید شکل داد

نویسنده : محمد رضا حاجی صفر تهرانی

دانشجوی دکترا و پژوهشگر حوزه انرژی موسسه مطالعات سیاسی و رسانه ای اندیشه و قلم 

ریچارد بروس چنی (۳۰ ژانویه ۱۹۴۱ – ۴ نوامبر ۲۰۲۵)، یکی از تأثیرگذارترین چهره‌های تاریخ سیاسی معاصر ایالات متحده بود؛ چهره‌ای که در حافظه سیاسی منطقه ما بیشتر با جنگ عراق، سیاست خارجی تهاجمی و رویکردهای ضدایرانی شناخته می‌شود. اما آنچه در تحلیل‌های رسانه‌ای کمتر دیده می‌شود، نقش بنیادی دیک چنی در شکل‌دادن به سیاست انرژی آمریکا در قرن ۲۱ است؛ نقشی که به‌زعم من، یکی از مهم‌ترین و پنهان‌مانده‌ترین ابعاد میراث اوست.

چنی تنها یک سیاستمدار محافظه‌کار نبود. پیش از کاخ سفید، مدیرعامل شرکت هالیبرتون بود؛ غولی زیرساختی در صنعت نفت که به‌خوبی ساختار بازار، آسیب‌پذیری‌های ژئوپلیتیک و پیوند نفت با امنیت ملی را در عمل می‌شناخت. این تجربه بی‌واسطه، از او یک بازیگر کم‌نظیر ساخت: کسی که انرژی را نه صرفاً سوخت اقتصاد، که ابزاری برای قدرت بین‌المللی آمریکا می‌دید.

در سال ۲۰۰۱، با تشکیل «گروه سیاست ملی انرژی» به ریاست او، این نگاه رسمی شد. چنی از همان آغاز اعلام کرد: انرژی برای آمریکا فقط منبع اقتصادی نیست؛ ستون فقرات نظم جهانی مطلوب واشنگتن است. این رویکرد در اسناد رسمی و سخنرانی‌های او تکرار شد؛ از جمله در عبارتی کلیدی:
«خلیج فارس برای جریان نفت حیاتی است و سبک زندگی آمریکایی به تضمین این جریان وابسته است.»

با این ذهنیت، سند «سیاست ملی انرژی» آمریکا در سال ۲۰۰۱ تدوین شد؛ سندی که ایالات متحده را میان دو گزینه قرار می‌داد: یا وابستگی فزاینده به واردات و پذیرش آسیب‌پذیری، یا مداخله مستقیم در محیط تولیدکنندگان انرژی و بازطراحی ژئوپلیتیک منطقه. چنی مسیر دوم را برگزید و به طراح اصلی گذار از سیاست «نفت آزاد» به «نفت برای آزادی» تبدیل شد؛ تغییری که انرژی را به ابزاری ژئوپلیتیک برای مهندسی نظم خاورمیانه بدل کرد.

این منطق، پشت بسیاری از اقدامات آمریکا در دهه اول قرن جدید قرار داشت. در سخنرانی ۲۶ اوت ۲۰۰۲، چنی در جمع کهنه‌سربازان جنگ هشدار داد که اگر صدام به سلاح‌های کشتار جمعی دست یابد و هم‌زمان کنترل بخشی بزرگ از ذخایر نفت جهان را در دست بگیرد، می‌تواند کل منطقه را بی‌ثبات کند. این هشدار، بیش از آنکه درباره سلاح باشد، درباره انرژی بود.

از نگاه چنی، ثبات قیمت نفت، کنترل مسیرهای انتقال، مهار چین و پیشگیری از ظهور بازیگران مخالف، همه وابسته به تسلط ژئوپلیتیکی بر منطقه‌ای مثل خاورمیانه بودند. انرژی و امنیت، در ذهن او یک چیز بودند. او این نگاه را بر پایه یک رئالیسم ژئوپلیتیکی صریح و بی‌پرده بنا کرده بود: قدرت، با کنترل منابع معنا پیدا می‌کند، و بی‌ثبات‌سازی یا مهندسی ژئوپلیتیک مناطق انرژی‌خیز، بخشی از ابزار اعمال قدرت است.

به همین دلیل، «دکترین بوش–چنی» بر سه اصل استوار شد:
۱. تضمین دسترسی به منابع انرژی،
۲. تغییر محیط ژئوپلیتیک منطقه،
۳. استفاده از انرژی برای تثبیت قدرت آمریکا.

حتی پس از خروج از قدرت، چنی همچنان این مسیر را پی گرفت. در کتاب خاطراتش، مصاحبه‌ها و نشست‌های اندیشکده‌ای، سه گزاره کلیدی را تکرار کرد:
وابستگی ساختاری آمریکا به خلیج فارس، لزوم تقویت تولید داخلی، و مهار چین در بازار جهانی انرژی.
او در سال ۲۰۱۳ صراحتاً گفت: «آمریکا نمی‌تواند حضور امنیتی‌اش را در خلیج فارس کاهش دهد؛ ثبات انرژی جهانی هنوز وابسته به این منطقه است.»
و مهم‌تر از همه، آن جمله کلیدی که خط فکری او را خلاصه می‌کند، این بود: «هر جا منابع انرژی وجود دارد، آمریکا باید حضور داشته باشد؛ و هر عقب‌نشینی، با پیشروی دیگران ه‌ویژه چین جبران خواهد شد.» این جمله، چکیده‌ جهان‌بینی چنی بود؛ جهانی که در آن انرژی، نه فقط محرک اقتصاد، بلکه تعیین‌کننده مرزهای قدرت، امنیت و نفوذ بود. نگاه چنی، ریشه در سنت واقع‌گرایانه‌ای دارد که سیاست را میدان رقابت دائمی برای کنترل منابع حیاتی می‌داند. میراث چنی، دو چهره دارد: از یک‌سو، تثبیت جایگاه انرژی در سیاست خارجی آمریکا و پیوند آن با امنیت ملی. مسیر نفوذ واشنگتن، از طریق تنوع‌بخشی منابع، تسلط بر زیرساخت‌های نفتی و حضور نظامی مداوم در منطقه شکل گرفت.
از سوی دیگر، میراثی مناقشه‌برانگیز در خاورمیانه بر جا گذاشت: بی‌ثباتی در عراق، شکاف‌های ژئوپلیتیکی تازه، کاهش اعتبار بین‌المللی آمریکا و حساسیت بیشتر تولیدکنندگان به نیت‌های واشنگتن.
با مرگ دیک چنی، شاید زمان آن باشد که روایت‌ها را از جنگ و درگیری فراتر ببریم و به جنبه‌ای کمتر دیده‌شده از او بنگریم:
او معمار اصلی نظم انرژی‌محور آمریکا بود؛ نظمی که همچنان بر سیاست خارجی، رقابت‌های منطقه‌ای و ژئوپلیتیک انرژی سایه انداخته است.
به‌عنوان پژوهشگر حوزه انرژی، معتقدم چنی نمونه‌ای از سیاستمدارانی بود که انرژی را از سطح کالای اقتصادی، به ابزاری برای بازطراحی نظم جهانی ارتقا داد. همین دیدگاه، قدرت راهبردی آمریکا را افزایش داد، اما هزینه‌های سنگینی هم بر خاورمیانه و نظم بین‌المللی تحمیل کرد. چه با او موافق باشیم و چه مخالف، فهم تحولات انرژی و ژئوپلیتیک دو دهه اخیر بدون در نظر گرفتن نقش او، تصویری ناقص و یک‌سویه خواهد بود.

کاهش ذخایر آبی در ایران و تهدید دولت مبنی بر جیره بندی و تخلیه تهران!

کاهش ذخایر آبی در ایران و تهدید دولت مبنی بر جیره بندی و تخلیه تهران!

 

امیر دبیری مهر

 

ایران یکی از کم بارش ترین سالهای آبی را در نیم قرن اخیر سپری می کند و همین مساله باعث کاهش ذخایر سدهای کشور بویژه ۵ سدی است که اب شرب تهران پایتخت را تامین می کنند. بسیاری از کارشناسان معتقدند بارش باران هیچ وقت در طول تاریخ در ایران زیاد نبوده و ایرانیان از ۲۵۰۰ سال پیش تمدن خود را با کم ابی برپا کرده اند اما اینکه امسال از بحران کم ابی گفته می شود دلایل دیگری وجود دارد که ۹ دلیل اصلی ان عبارتند از :

  • مدیریت نادرست منابع آبی بویژه آبهای زیرزمینی از سوی دولت و حفرهزاران چاه عمیق غیر قانونی که باعث تضعیف منابع اب زیرزمینی ایران شده است .
  • فرسودگی شبکه های لوله کشی قدیمی ۱۰۰ ساله در ایران که موجب هدر رفت مقادیر زیادی اب می شود.
  • عدم تفکیک شبکه لوله های آب شرب از اب غیر تصفیه شده در ایران که قیمت تمام شده آب را در ایران بسیار بالا برده و دولت مجبور است بابت ان یارانه هنگفتی پرداخت کند.
  • احداث کارخانه های صنعتی که مصرف اب زیادی دارند در مناطق خشک و فاقد منابع ابی که باعث شده این صنایع ابهای زیرزمینی را بیش از حد مصرف کنند.
  • فقدان سرمایه گذاری جدی درنوسازی و ارتقای صنعت اب در ایران در سالهای گذشته
  • مصرف بی رویه و سنتی ۹۰  درصد آب کشور در بخش کشاورزی بدون بکار گیری فناوری های جدید
  • دخالت غیر اصولی دولت در تغییر مسیرهای طبیعی رود خانه ها و سرچشمه های اب به دلایل سیاسی و اجتماعی و اسیب جدی به اکو سیستم اب رسانی در ایران که مشهور ترین ان خشک شدن دریاچه ارومیه و زاینده رود در اصفهان و دریاچه هامون در سیستان و بلوچستان است .
  • نبود الگو صحیح مصرف در شهرها و اسراف در مصرف اب در خانواده های ایرانی  بخاطر قیمت پایین اب و نبود نظارت بر مشترکین پر مصرف .گفتنی است استاندارد جهانی مصرف سرانه اب در روز۱۳۰ لیتر است اما این عدد در ایران به ۲۴۰ لیتر می رسد.
  • ساخت و سازهای بیش از حد و ظرفیت در شهرهای بزرگ بویژه تهران که مثلا باعث شده مصرف اب در سه منطقه شمالی تهران برابر ۲۰ منطقه دیگر تهران باشد .

 

بهر حال وضعیت کم ابی به گونه ای نگران کننده شده که مسعود پزشکیان رییس جمهور ایران در سخنانی هشدار داد اگر در دو هفته دیگر باران نیاید اب در تهران جیره بندی خواهد شد و اگر تا یک ماه دیگر باران نیاید تهران باید از جمعیت تخلیه شود! این سخنان رییس جمهور با انتقادات زیادی مواجه شده . بسیاری از شهروندان در شهرهای اصفهان ٬ بوشهر و اهواز و ابادان و شیراز و… با انتشار مطالب و ویدیو در شبکه های مجازی اعلام کردند در حال حاضر نیز فشار آب در بسیاری از مناطق بسیار کاهش یافته و حتی در برخی شهرها آب قطع است . در تابستان گذشته نیز کاهش فشار اب باعث شد اکثر مردم ایران منبع و پمپ های انتقال اب به طبقات بالای ساختمان خریداری کنند که هزینه هنگفتی را به مردم تحمیل کرد اما این تصور وجود داشت که با اغاز پاییز و شروع بارش مشکل کم ابی حل خواهد شد که هنوز چنین نشده است .

برخی از کارشناسان معتقدند دولت ایران بخاطر تحریم های بین المللی و مدیریت نادرست ٬ به میزان لازم در بخش اب و برق و انرژی در سه دهه اخیر سرمایه گذاری نکرده و بحرانهایی مانند کم ابی نتیجه این بی توجهی است و حالا دولت با متهم کردن مردم به مصرف به رویه و تهدید انها به جیره بندی می خواهد از مسوولیت خود شانه خالی کند.

نکته جالب اینجاست که مدیران بخش اب در کشور به اندازه رییس جمهور نگران نیستند و می گویند در صورت کاهش ۱۰ درصدی مصرف اب در کشور نیازی به جیره بندی اب نخواهد بود. از سوی دیگر  کارشناسان هوا شناسی  معتقدند در یک ماه اینده بارش های قابل توجهی در ایران رخ خواهد داد و مشکل ذخایر ابی موقتا رفع خواهد شد .

این اظهارنظرهای متناقض نیز موجب سردرگمی و نارضایتی مردم شده است .

سخنان وزیر نیروی ایران نیز درباره کم ابی خیلی مورد توجه قرار گرفت وقتی اعلام کرد در حملات اسراییل به ایران شبکه اب رسانی در تهران اسیب جدی دیده است . این سخنان همزمان با درخواست غرامت ایران از امریکا بخاطر همراهی با اسراییل در جنگ ۱۲ روزه به ایران توجه بسیاری را جلب کرد.

به نظر می رسد با توجه به تشدید گرانی کالاها و افزایش فشار اقتصادی بر مردم ایران و بازگشت تحریم های بین المللی علیه ایران بخاطر فعالیتهای هسته ای ایران برخی موضوعات مانند کم ابی و قطعی برق و گاز و الودگی هوا و … بیش از حد معمول ٬ زمینه های نارضایتی و اعتراض مردم را بر می انگیزد و دولت ایران باید تلاش کند به هر قیمتی شده زمینه های این نارضایتی و گسترش آن را بگیرد.

 

 

چهار مقاله پژوهشی درباره ارای سیاسی علامه نایینی

مقالات علمی و پژوهشی زیر نوشته اقای دکتر حسنی فر عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که در اختیار موسسه پژوهشی اندیشه و قلم قرار گرفته است. از همراهی ایشان تشکر می شود. نسخه پی دی اف مقالات در زیر قابل دانلود و مطالعه است .

۱۶۸۳۱۰۸۴۴۹-۹۷۳۰-۲۲-۲

 

۲۰۱۳۰۵۰۸۱۵۲۲۴۵-۹۷۳۷-۲۳ (۱)

 

۱۵۷۵۲۶۳۲۶۱-۱۰۲۵۱-۸۹-۳-۶ (۱)

 

۲۰۱۳۰۷۰۳۱۵۴۹۱۳-۹۸۳۱-۲