گفتگو درباره کتاب ایران رویایی و رویای ایرانی

آرمان امروز» در گفت وگو با امیر دبیری‌مهر، پژوهشگر علوم سیاسی بررسی می‌کند:

آرمان امروز- رها معیری:
امیر دبیری‌مهر، پژوهشگر علوم سیاسی و روزنامه‌نگار، در تازه‌ترین اثر خود با عنوان «رویای ایرانی یا ایران رویایی»، تجربه زیسته چهار دهه سیاست در جمهوری اسلامی را از منظر پیوند میان توسعه سیاسی و فرهنگ گفت‌وگوی عقلانی و انتقادی بازخوانی کرده است. او معتقد است که ایران برای عبور از چرخه بحران‌های مزمن و ورود به مسیر توسعه، چاره‌ای جز بازسازی نهادهای دموکراتیک و نهادینه‌سازی فرهنگ گفت‌وگو ندارد؛ گفت‌وگویی که نه تعارف سیاسی است و نه مناظره‌ای برای پیروزی، بلکه فرآیندی عقلانی در خدمت اقناع، اجماع‌سازی و تصمیم جمعی.
دبیری‌مهر در این کتاب، با اتکا به تجربیات رسانه‌ای و مطالعات دانشگاهی خود، کوشیده است نظریه‌های توسعه سیاسی را با واقعیت‌های عینی تاریخ معاصر ایران پیوند دهد. او شش بحران بنیادین ـ از بحران مشروعیت سیاسی و رانتیر بودن اقتصاد تا فقدان رسانه‌های مستقل و ضعف تخصص در مدیریت ـ را موانع اصلی توسعه سیاسی می‌داند و ریشه مشترک آنها را در غیبت گفت‌وگوی نقادانه میان سه لایه نخبگان قدرت، ثروت و اندیشه جست‌وجو می‌کند. به باور او، هر جا توسعه رخ داده، گفت‌وگو بوده؛ هر جا گفت‌وگو حذف شده، بحران بازتولید شده است.
این کتاب نه تنها نقدی بر رویکردهای اقتدارگرایانه در حل مسائل ایران است، بلکه تلاشی برای ارائه راه‌حل نیز هست؛ راه‌حلی که از دل شش شاخص گفت‌وگوی عقلانی و شش شاخص گفت‌وگوی انتقادی بیرون آمده و مخاطب آن نه فقط دولت، بلکه کل جامعه نخبگانی کشور است. «رویای ایرانی» در واقع دعوتی است به بازاندیشی در راه رفته و پرسشی جدی درباره آینده: بدون گفت‌وگو، رؤیای توسعه تا چه اندازه دست‌یافتنی است؟
دغدغه دولت توسعه گرا
امیر دبیری مهر، نویسنده کتاب «رویای ایرانی یا ایران رویایی» هدف خود را از انتشار این کتاب چنین به خبرنگار «آرمان امروز» می گوید: «آن چیزی که دغدغه و مطالعات، پژوهش و فکرم است، در یک چشم‌انداز کلان توسعه ایران و رهیافت آن، دولت در واقع توسعه‌گرای ملی است. یعنی هرچند برای جامعه سهم مؤثری در فرایند توسعه قائل هستم، اما در مسیر توسعه تقدم را برای دولت قائل می دانم، دولتی که هم ملی باشد، یعنی بر مدار منافع ملی عمل کند، برآمده از خواسته ملت و هم توسعه‌گرا باشد؛ یعنی دغدغه اصلی آن دولت و حکومت، امر توسعه در ابعاد مختلف باشد. به این تقدم، در همه نوشته‌ها و دیدگاه‌ها و سخنرانی‌ها و مصاحبه‌ها و… قائل هستم که در کشوری با مختصات ایران، با سوابق تاریخی، با تجاربی که اندوخته، دولت توسعه‌گرای ملی یا دولت ملیِ توسعه‌گرا، اجتناب‌ناپذیر است. در این مسیر و در ابعاد توسعه، بحث توسعه سیاسی هم امری بسیار مهم است، چون اتفاقاً زمینه‌ساز و ساختارساز توسعه سیاسیِ دولت و حکومت است. در این کتاب، دغدغه توسعه و به طور خاص توسعه سیاسی دارم. اما رویکرد ویژه این کتاب، تأکید بر «دیالوگ عقلانی و انتقادی» است؛ دیالوگی که هم دولت و حکومت باید به آن مقید و متعهد و مسئول باشد و هم جامعه را به این سمت سوق بدهد و جامعه در این حوزه توانمند و تقویت بشود.
وی با اشاره به اینکه این دیالوگ قرار است در چه سطحی صورت بگیرد و بین چه گروه‌هایی؟ می افزاید: «در متن کتاب که اگر مراجعه کنید، به دقت و به تفصیل توضیح داده‌ام، بین نخبگان سیاسی، نخبگان فکری و نخبگان اقتصادی. نخبگان سیاسی صاحب قدرت‌اند، نخبگان فکری صاحب علم و دانش و اندیشه‌اند، و نخبگان اقتصادی صاحب ثروت‌اند. این دیالوگ عقلانی و انتقادی، یا خردمندانه و منتقدانه، باید بین این‌ها شکل بگیرد تا در واقع مسیر توسعه سیاسی هموار بشود.»
ایران رویایی، چه نوع ایرانی است؟
اما دبیری مهر به دو موضوع «رویای ایران» یا «ایران رویایی» در عنوان کتابش اشاره دارد، اما وی در رابطه با مولفه های «ایران رویایی» از دید خود می گوید: ایران رویایی از دید من، ایرانِ توسعه‌یافته است؛ ایرانی که فقر در آن نباشد، تولید ثروت صورت بگیرد، رونق و شکوفایی همه‌جانبه در آن موج بزند، عزت و احترام و کرامت انسان‌ها به شکل ساختاری، نه در شعار، رعایت شود. آزادی‌های شهروندان مطابق با قانون اساسی به رسمیت شناخته شود و از آن پاسداری صورت بگیرد؛ این‌قدر کشور قدرتمند شود که از امنیت پایدار وجود داشته باشد و در نهایت ملت بر امور مسلط باشند و حکومت صرفاً یک تنظیم‌گر و پاسبان قانون، آن‌هم قانون برآمده از رأی ملت، باشد. این طبیعتاً ایران رویایی از نظر من است و معتقدم این یک معیاری برای تشخیص راه درست از راه نادرست، سیاستِ غلط از سیاست درست و بقیه ارزیابی‌ها از اوضاع و احوال کشور است. اما اینکه چرا اسم کتاب رو گذاشتم «رویای ایرانی» یا «ایران رویایی»، اینجا لفاظی صورت نگرفته و بازی با کلمات هم صورت نگرفته. «رویای ایرانی» از یک ذهنیت روایت می‌کند؛ نیتِ ایرانی درباره کشورش، درباره ایران و ایرانی. توجه می‌کنید؟ آنچه که دائم در ذهن دغدغه‌مندان توسعه، روشنفکران، متفکران، دلسوزان، پژوهشگران، سیاستمداران کارآمد و غیره درباره ایران می‌گذره، «رویای ایرانی» است. این روزها متعلق به امروز هم نیست، از دیرباز وجود داشته. شاید شاه عباس هم این دغدفه را داشته، شاید ناصرالدین شاه هم از این نوع طرز تفکر برخوردار بوده، امیرکبیر و کسانی که دغدغه پیشرفت و قدرت ایران را داشتند؛ مثل کریم‌خان و نادرشاه، حالا هر فرد به سهم خود؛ بعد از انقلاب هم مثلاً آقای هاشمی رفسنجانی و برخی از سیاستمداران دیگر داشته‌اند. اینها در واقع رویای یک ایرانِ قدرتمند رو داشتند. اما وقتی می‌گیم ایران رویایی، از یک عینیتِ قابل تحقق و قابل دستیابی داریم صحبت می‌کنیم. و من معتقدم که توسعه بین این دو مفهوم در حال رفت و برگشت است؛ یعنی ما به همان میزان، نتیجه می‌خواهیم این‌طور بگیریم، به همان میزان که به عمل برای توسعه، اقدام برای توسعه نیاز داریم، به اندیشه و فکر و گفتگو و دیالوگ و ذهنیت و نظریه‌پردازی برای توسعه ایران هم نیاز داریم. و هیچ‌کدام، یعنی ذهن و عین و گفتار و عمل و اندیشه و سیاست، نباید سیاست عملی را، قربانی دیگری کنیم. توسعه ایران در این فضای بین ذهنیت و عینیت قابل دستیابی است.
این فعال سیاسی و اجتماعی در پاسخ به این سوال که برای رسیدن از «رویای ایران» به «ایران رویایی»، باید چه اقداماتی به خصوص در حوزه اجتماعی و سیاسی انجام شود؟ می گوید: من معتقدم جامعه ما در درون خود یا بیرون خود، به‌شدت به گفت‌وگو از نوع عقلانی و انتقادی نیاز دارد. ما، پیش‌درآمد و پیشگفتار هرگونه حرکتی به سمت ایرانِ رویایی، دیالوگ عقلانی و انتقادی است؛ گشوده‌شدن به سوی خودمان، دیگری و جهان.
ما (یعنی ما که می‌گویم، ایران و ایرانی اعم از جامعه و حکومت را عرض می‌کنم) راه ما به رهایی، از طریق دیالوگ عقلانی و انتقادی می‌گذرد. شرح این بحث، آن چیزی‌ست که ماحصل این کتاب
شده است.

هالووین در ایران:  غربزدگی یا شادی طلبی نسل جوان

گزارش تحلیل اجتماعی منتشر شده در روزنامه النهار چاپ بیروت

به قلم امیر دبیری مهر

در ایران چند سالی است نسل جوان همراه با دیگر کشورها د جشن هایی مانند هالووین و ولنتاین شرکت می کنند و محدودیت ها و ممنوعیت ها و حتی تبلیغات رسمی حکومت علیه آنها   نتوانسته تاثیری در گسترش این مراسم داشته باشد.

بخش از جوانان بویژه نوجوانان ایرانی ساکن در شهرهای بزرگ مانند تهران و مشهد و أصفهان و شیراز در جشن های رسمی و مذهبی و ملی شرکت  نمی کنند و مایل هستند جشن های متفاوت غربی را برگزار کنند  مانند هالووین و ولنتاین و حتی برخی جشن کریسمس را نیز در ایران برپا می کنند. این در حالی است که حکومت ایران نه تنها این جشن ها را تایید نمی کند بلکه در مخالف با  ان موانع و ممنوعیت و محدودیت های زیادی ایجاد می کند.

جشن هالووین جشنی است  که  بیش از دو هزار سال پیش در ایرلند و اسکاتلند برگزار می‌شد. برگزار کنندگان   باور داشتند در این شب، فاصله  میان دنیای زندگان و مردگان کم می‌شود و ارواح به زمین بازمی‌گردند. آن‌ها برای در امان ماندن از ارواح، لباس‌های ترسناک می‌پوشیدند و آتش می‌افروختند .

اما در دوران مدرن، هالووین در ایران و دیگر کشوها ا دیگر صرفا جشنی مذهبی یا آیینی  نیست؛ بلکه به فرصتی برای سرگرمی، خلاقیت و برگزاری مهمانی‌ ها و شادمانی است .  .

درهالووین در  کشورهای غربی، کودکان در خانه‌ها را می‌زنند و از همسایگان شکلات و آب‌نبات می‌گیرند. بزرگسالان نیز با لباس‌های فانتزی و گریم چهره خود و برگزاری میهمانی  این شب را جشن می‌گیرند.

جامعه شناسان معتقدند در ایران نیز بسیاری از جوانان که در جشن هالویین شرکت می کنن دبه  معنا و مفهوم کلاسیک  این جشن و دیگر جشن های غربی  مشابه اعتنایی ندارند بلکه صرفا ان را بهانه ای برای شادی و دورهمی همراه با مردم جهان می دانند . با این تفاوت که  در ایران جوانان هر وقت متوجه شوند  حکومت و طبقات  اجتماعیسنت گرا  به موضوعی حساسیت منفی دارند به ان علاقمند تر می شوند و جشن هالووین نیز اینگونه است . به گفته جامعه شناسان بسیاری از جوانان ایرانی  هویت خود را تمایز واعتراض جستجو کرده و نمایش می دهند..

مقامات و نهادهای حکومتی و طبقه اجتماعی سنت گرای  حامی حکومت این مراسم را نشانه تهاجم فرهنگی غرب و فساد پرور می دانند و با تمام ابزارها و امکانات تبلیغاتی و اجرایی و حتی پلیسی با ان برخورد می کنند اما هر سال که می گذرد وقتی در خیابانهای تهران تردد می کنید نشانه های استقبال دختران و پسران ایرانی از این جشن ها بیشتر به چشم می خورد و این استقبال در فضای مجازی نیز بازتاب پیدا می کند.

مشاهدات امسال در تهران نشان می دهد بیشتر جشن های هالووین درخانه ها و ویلاها و بطور خصوصی برگزار شده  و حتی برخی در فضاهای بزرگتر برای شرکت علاقمندان مبلغی را نیز بعنوان ورودیه دریافت می کنند . عکس ها و ویدیوهای این جشن ها فقط در فضای مجازی بازتاب پیدا کرده است .

امسال نیز همزمان با ۳۱ اکتبر، جشن «هالووین» بهانه بسیاری از دورهمی‌های جوان‌های ایرانی  شد به شکلی که از چند روز قبل در فروشگاه‌های آنلاین هم ابزارهای مربوط به این جشن برای فروش دیده می‌شود و از لباس اسکلتی و پمپ خون تا خفاش تزئینی و انواع ماسک‌های ومپایر همه با قیمت‌های متنوع به فروش می‌رسد. با این حال برخی رستوران و کافه‌های سطح شهر برای آخر هفته هالووینی برنامه‌هایی دارند و عمدتا با حضور جوان‌ها تکمیل ظرفیت می‌شود. این استقابل با وجودی است که پلیس ایران و اتاق اصناف در اطلاعیه‌ های جداگانه ای تهدید کرده  بودند  که برگزاری هرگونه مراسم، جشن، تبلیغ یا فروش اقلام مرتبط با هالوین در واحدهای صنفی ممنوع است و تخلف منجر به  جریمه  حتی تعطیلی انها می‌شود.

 

فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت ایران که اغلب سعی می کند موضعی علیه خواسته های مردم نگیرد  با اشاره به اینکه جشن هالووین در فرهنگ ایران جایگاهی ندارد گفت : ما کلی جشن‌های ملی داریم و می‌توانیم روی همان جشن‌ها متمرکز شویم.

بازتاب هالووین در فضای مجازی ایران

در ایران، هر چند جشن هالویین رسما برگزار نمی‌شود، اما در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی  حضور پر رنگی دارد و  موافقان و  مخالفان ان در فضای مجازی درباره این جشن اظهار نظرهای فراوانی  می کنند..

در حالی که بخشی از جامعه ایرانی برگزاری چنین مناسبت‌هایی را نوعی «تقلید فرهنگی» می‌دانند، عده‌ای دیگر از آن به عنوان فرصتی برای خلاقیت، سرگرمی و تجربه فضاهای متفاوت زندگی  یاد می‌کنند. بسیاری باور دارند، حضور پررنگ نمادهای هالووین در فضای مجازی، به‌ویژه در میان نسل جوان، نشان‌دهنده گرایش روزافزون به فرهنگ‌های جهانی و جشن‌های غیررسمی است و نباید ان را تهدید فرهنگی تلقی کرد. .

در عین حال برخی معتقدند در شرایطی که اقتصاد ایران در رکود بسر می برد این جشنها می تواند به رونق اقتصادی ایران هم کمک کند زیرا به مناسبت ان  صنعت مد، سرگرمی و بازی و پوشاک می تواند رونق پیدا کند و  شرکت‌های فیلمسازی، برندهای لوازم آرایشی، طراحان لباس و حتی تولیدکنندگان شکلات از این مناسبت برای تبلیغ محصولات خود می توانند بهره ببرند.اما مخالفان جشن های غربی می گویند وقتی حکومت ایران میلیاردها دلار صرف ترویج فرهنگ و سبک زندگی مطلوب خود می کند نباید اجازه داد با ورود سبک زندگی غربی تلاشهای رسمی خنثی شود.

 

 

تشدید منازعات سیاسی درایران درباره روسیه

تشدید منازعات سیاسی درایران درباره روسیه

:  انتقاد قالیباف از مواضع ضد روسی روحانی و ظریف

 

نوشته امیر دبیری مهر

منبع : روزنامه النهار

انتقاد محمد باقر قالیباف رییس مجلس ایران از مواضع ضد روسی حسن روحانی و محمد جواد ظریف واکنش های زیادی را در فضای سیاسی و رسانه ای ایران برانگیخته است .

قالیباف در جلسه علنی یکشنبه مجلس  در سخنانی علیه حسن روحانی رییس جمهور اسبق و محمد جواد ظریف  وزیر امور خارجه اسبق ایران مدعی شد  درشرایطی که مسیر همکاری های راهبردی ایران  با کشور روسیه در حال پیشرفت است به این مسیر لطمه وارد شده

قالیباف به این دو مقام سابق جمهوری اسلامی هشدار داد دستاوردهای ملی کشور که با حمایت چین وروسیه  به ثمر نشسته را  قربانی  مصالح جناحی نکنند. منظور قالیباف از دستاوردها ٬مخالفت پکن و مسکو با برگشت تحریمهای سازمان ملل پس از پایان دوران ۱۰ ساله برجام است و اشاره او به سخنان اخیر روحانی و ظریف است .

حسن روحانی  رئیس‌جمهوری پیشین ایران اخیرا از مشارکت روسیه و چین در رای به تحریم‌ها علیه تهران انتقاد کرده و گفته بود: روسیه و چین به شش قطعنامه‌ای که بین سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ علیه ایران تصویب شدبود   رای مثبت داده بودند .

 

محمد جواد ظریف نیز سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه را به مانع تراشی در مسیر شکل‌گیری برجام متهم  کرده بود .وی همچنین

گفته بود که مسکو در باره ایران دو «خط قرمز» دارد: نخست آن‌ که ایران نباید هیچ وقت با دنیا روابط آرام داشته باشد، و دوم این‌ که  نباید با دنیا به درگیری برسد.

همین سخنان رییس مجلس ایران را به انتقاد شدیداز مقامات سابق جمهوری اسلامی  برانگیخت اما واکنش ها به سخنان قالیباف در دو سطح بود . برخی آن را نشانه نفوذ وسیع روسیه در حکومت  ایران دانستند در حدی که نباید انتقاد از سیاست های مسکو حتی از جانب مقامات سابق ایران مطرح شود و برخی نیز ان را صرفا بهانه ای می دانند که  رقابتهای سیاسی برای جابجایی قدرت و جانشینی رهبری در ایران را تشدید کرده .

در سطح اول احمد زیدآبادی روزنامه نگار سرشناس ایرانی در واکنش به اظهارات قالیباف نوشت :

چگونه دو نفر که در حال حاضر هیچ سمت رسمی ندارند، صرفاً با اظهارنظر خود به “مسیر همکاری راهبردی با روسیه لطمه زدند”؟ در حالی که هیج کجای عالم اظهارنظر مقام‌های سابق و اسبق کمترین لطمه‌ای به همکاری دولت‌ها با دولت‌های دیگر وارد نمی‌کند!

زیدابادی با طرح این سوال که آیا روس‌ها سکوت شهروندان ایرانی در برابر سیاست‌های کرملین را شرط همکاری با جمهوری اسلامی دانسته‌اند؟ افزود: اگر اینطور باشد که خیلی معنای زشت و زننده و غیرشرافتمندانه‌ای دارد و این به معنای   رابطۀ استعماری و تحت‌الحمایگی است!

 

برخی از مخالفان جمهوری اسلامی در خارج از کشور نیز دررسانه های خود مدعی شدند احتمالا روسیه که قول داده سامانه های پدافندی در اختیار ایران بگذارد از تهران خواسته مانع از گسترش انتقادها از سیاستهای مسکو شود.

 

سایت میانه رو اما پرطرفدار عصرایران نیز درواکنش به سخنان قالیباف نوشت:

آیا مسوولان روسی از انتقادات روحانی و ظریف شده ناراحت شده اند؟ و بعد از این ناراحتی دست به اقداماتی علیه روابط تهران – مسکو زده اند؟ آیا گلایه مسوولان روسی به قالیباف رسیده ؟اگر این اتفاق رخ داده واقعا جای تاسف و تاثر بسیار است.

این سایت در ادامه نوشت : آیا مسوولان روسیه فکر می کنند ایران مثل برخی کشورهای منطقه، کاملا بسته است ؟ ایا فکر می کنند ایران، سوریه بشار اسد است که هیچ کس، هیچ انتقاد و موضع گیری متفاوتی ندارد؟ در سوریه بشار اسد، روسیه یکی از مقدسات بود و هیچ کس در هیچ جایگاه فعلی یا سابق نمی توانست کمتر از گل به روسیه بگوید. آیا مقامات مسکو انتظار دارند در مقابل حمایت از ایران در شورای امنیت، در فضای داخلی ایران، هیچ کس هیچ انتقادی از روسیه مطرح نکند؟

عبد الله رمضان زاده سخنگوی اسبق دولت ایران  نیز تلویحا قالیباف را روسوفیل یعنی طرفدار سرسخت روسیه خوانده که به نظراو نباید از روسیه انتقاد کرد تا مبادا  پوتین ناراحت شود!

برخی از کاربران فضای مجازی هم با انتشار دیالوگی از یک سریال معروف  محبوب ایرانی به نام امیرکبیردرباره وابستگی مقامات دوران قاجار به انگلیس و روسیه  مخالفت خود را با وابستگی مقامات ایرانی به روسیه نشان دادند. انها می گویند همانطور که وابستگی حکومت به غرب قابل قبول نیست وابستگی به شرق هم مغایر با استقلال ملی است .

اما  برخی دیگر از منتقدین و تحلیل گران سخنان  قالیباف را مساله ای فراتر از مساله روسیه می دانند و همزمانی ان با حملات شدید برخی نمایندگان تندرو مجلس و چهره های سیاسی به روحانی و ظریف را نشانه جدی شدن رقابت های سیاسی برای جابجایی قدرت و جانشینی رهبری پس از ایت الله خامنه ای می دانند.

اشاره انها به سخنان تند امیر حسین ثابتی نماینده جوان و رادیکال مجلس علیه حسن روحانی است که پس از سخنان قالیباف در جلسه علنی مجلس مطرح شد او با  حمله شدید به روحانی رییس جمهور اسبق ایران خواستار محاکمه و زندانی شدن او شد .

حمید اصفی تحلیل گر سیاسی در این باره نوشته آنچه در ظاهر یک مجادله پارلمانی است، در واقع آغاز جنگ بر سر جانشینی رهبری سوم در ایران است. این نزاع فقط دعوای سیاست خارجی نیست؛ دعوا بر سر هویت آینده نظام است. در آرایش جدید قدرت، هر جناح تلاش می‌کند جای خود را در دوران پس از رهبر، تثبیت کند .

به نظراین روزنامه نگار  قالیباف در این میدان، نقش نماینده نظم آینده را بازی می‌کند؛ مدیری از درون سپاه و نظام که می‌خواهد خود را گزینه‌ای میانه میان نظامیان و روحانیت معرفی کند .

به گفته او انتخاب روحانی به عنوان هدف حملات تندروها  تصادفی نیست زیرا  روحانی هنوز در ذهن بخش‌هایی از حاکمیت، نماد عقلانیت دیپلماتیک و تمایل به گفت‌وگو با غرب است. حمله به او یعنی هشدار به هر صدایی که از تفاهم، مذاکره یا واقع‌گرایی حرف بزند و حذف روحانی یعنی پاک‌سازی مسیر برای حاکمیت در دوران جانشینی.

 

 

انتشار کتاب رویای ایرانی یا ایران رویایی

در کتاب رویای ایرانی یا ایران رویایی نوشته امیر دبیری مهر درباره تجربه های زیسته سیاسی در ایران پس از انقلاب با محوریت رابطه توسعه سیاسی با گفتگوی عقلانی و انتقادی تحقیق شده و اینکه در ایران برای دستیابی به توسعه راهی جز سامان سیاسی و توسعه نهادها و فرهنگ دموکراتیک وجود ندارد و این مهم نیز تابعی است از فرهنگ گفتگو یا شاخص های عقلانی و انتقادی .به عبارت دیگر بدون تمرین و ترویج و‌تثبیت دیالوگ عقلانی و‌خردورزانه و انتقادی نمی توان در مسیر دموکراتیزاسیون قرار گرفت . این اثر پاسخی است در رد آرای انانکه سهم سیاست را در امر توسعه ایران ناچیز می دانند یا انکار می کنند.در این پژوهش تلاش شده بین نظریه های سیاسی و تجربه های عینی و‌عملی در ایران پیرامون این مهم سازگاری و هم داستانی ایجاد شود تا هم یافته ها مبنای نظری داشته باشند هم متکی بر تجربه ها باشند. تجارب انباشته ی کنش گری رسانه ای نویسنده و دانش آموختگی در حوزه علوم سیاسی رانه ‌و پیشران اصلی این تحقیق بود که به با اتخاذ رویکرد بین رشته ای به فرجام رسید. این اثر برای همه علاقمندان به توسعه ایران واجد یافته ها و آموزه های جذاب و تامل کردنی است .

نویسنده در مقدمه این کتاب می نویسد:
در سیر و صیرورت توسعه ایران موانع فراوانی در حوزه های فرهنگی و تاریخی و اقتصادی و سیاسی وجود دارد که برخی از آنها در قالب موانع سیاسی و مباحث توسعه سیاسی قابل شناسایی و تحلیل است. به عبارت دیگر می توان گفت توسعه سیاسی بخش لاینفک فرایند توسعه در ایران است که موانع تحقق آن هم در سطح دولت و هم در سطح جامعه مورد توجه اندیشمندان و صاحب نظران در سطوح مختلف بوده است. در این رساله رابطه توسعه سیاسی با گفت و گوی عقلانی و انتقادی بین نخبگان فکری و ابزاری یعنی صاحبان فکر، قدرت و ثروت مورد توجه و سوژه تحقیق قرار گرفته است. یعنی توسعه سیاسی هم در سطح دولت و نخبگان سیاسی صاحب قدرت و هم در سطح جامعه و نخبگان فکری صاحب اندیشه مورد توجه بوده است. بررسی های صورت گرفته نشان می دهد اگر شش حلقه بحران در فرایند توسعه سیاسی در دوره جمهوری اسلامی «یعنی بحرانهای سیاسی با تأکید بر مفهوم مشروعیت؛ اقتصادی با تأکید بر دولت و اقتصاد رانتیر، حقوقی با تأکید بر مسأله شخصی شدن سیاست؛ فرهنگی با تأکید بر چالش تأسیس رسانه های آزاد و مستقل، اجتماعی با تأکید بر عناصر رقابت و مشارکت و بوروکراتیک با تأکید بر بحران تخصص، برنامه و انباشت تجارب مدیران» را  مهمترین موانع توسعه سیاسی در ایران در نظر بگیریم؛ فقدان اجماع نسبی نظری و در فاز ایده آل همگرایی عملی بین سه لایه از نخبگان کشور پیرامون این مفاهیم موجب استمرار بحرانها در مقاطع مختلف و گاه موجب انباشت معضلات و بروز آن در قالب بحرانهای هزینه ساز برای جمهوری اسلامی شده است. ادعای اصلی این پژوهش این است که علت اصلی فقدان این اجماع نسبی بین نخبگان؛ نبود گفت وگوی عقلانی و انتقادی بین نخبگان بعنوان رهیافتی فرهنگی است و بالعکس در مواردی که اجماع و توافقی بین برخی افراد و گروهها حتی در سطح محدودی نیز حاصل شده، که می توان از آن بعنوان دستاوردهای توسعه سیاسی نام برد، از معبر و مجرای گفت وگوی عقلانی و انتقادی بوده است. پیشنهاد اصلی این رساله نیز توجه جدی و نهادینه به رهیافت گفت و گوی با تأکید بر صفات کلیدی «انتقادی» و «عقلانی» با هدف اولیه اقناع و اجماع سازی بین نخبگان و هدف ثانویه برای عبور از بحرانهای پیش روی توسعه سیاسی در ایران است زیرا رهیافتهای اقتدارگرا اعم از رهیافت نرم مثل تبلیغات سیاسی و تک صدایی و رهیافت سخت مثل اجبار و سرکوب و الزام نه تنها کمکی به حل بحرانها نمیکند بلکه موجب افزایش حلقه های بحران و بازتولید بحران های جدید نیز می گردد که در نهایت فرایند توسعه سیاسی و در فاز بالاتر توسعه را با مشکل و موانع روبرو میسازد. در این رساله با ذکر شش شاخص برای گفت و گوی عقلانی و شش شاخص برای گفت وگوی انتقادی برای ایجاد اجماع نسبی بین سه سطح از نخبگان پیرامون مفاهیم کلیدی مرتبط با توسعه سیاسی راهکارهایی پیشنهاد شده است که سطح تحقیق منحصر به اسیب شناسی باقی نماند.

کتاب رویای ایرانی یا ایران رویایی هفتمین کتاب امیر دبیری مهر است که منتشر می شود. پیشتر از این نویسنده کتاب اسلام و دمکراسی در ایران / شاخص های رسانه و ارتباطات در چشم انداز ایران ۱۴۰۴/ ملک سلطانی و نگین سلیمانی / خردمندی و پارسایی / فرزانگی و جهانداری و همجنین مولفه های فرهنگی گفتمان مقاومت در خاورمیانه منتشر شده است .

پی نوشت : برای خرید کتاب در تعداد محدود یا بیشتر با تخفیف ۵تا ۱۰ درصدی لطفا به بخش انتشارات موسسه پژوهشی اندیشه و قلم با شماره ۰۹۲۰۱۰۵۲۱۸۳ پیام بدهید . سفارش ها بعد از چند روز به آدرس پستی متقاضی ارسال خواهد شد.

روابط ایران و روسیه : از تهدید یکجانبه در گذشته  تا همکاری  متقابل در امروز

منتشر شده در روزنامه النهار به قلم امیر دبیری مهر

 

اگر بخواهیم تاریخ روابط ایران و روسیه  در ۵۰۰ سال اخیررا تحلیل و ارزیابی کنیم می توانیم این  تاریخ پر فراز و نشیب را  در سه مقطع اصلی  دسته بندی کنیم که عبارتند از :

  • رابطه ایران با روسیه دوران تزاری که حدود ۴۰۰ سال به طول انجامید . این روابط در ابتدا و همزمان با دولت صفویه در ایران  مبتنی بر رقابت بود اما در دوره قاجار  مبتنی بر تهدید از جانب روسیه تزاری  شکل گرفت .
  • رابطه ایران با  شوروی کمونیستی که مبتنی بر همکاری محدود اقتصادی وبیشتر تهدید از جانب ایدیولوژی کمونیستی دردوران جنگ سرد بود.
  • روابط در دوره روسیه پس از  فروپاشی از سال ۱۹۹۰ که روابط دو کشور از تهدید و رقابت به سطح همکاری های راهبردی ارتقا یافت.

 

نکته جالب اینجاست که  رابطه با روسیه در هر سه مقطع مذکور برای مردم ایران و خاطره جمعی ایرانیان  به دلایل ده گانه زیرتداعی کننده خاطرات تلخی است :

  • رقابت روسیه با دولت عثمانی از دوره پطر کبیربه بعد علیه ایران و وقوع جنگهای مکرر ایران و روس برای اشغال سرزمین های تحت سلطه ایران در منطقه  قفقاز مانند  گرجستان و داغستان و ابخازیا
  • تحمیل دو قرارداد ننگین و ظالمانه گلستان و ترکمنچای در اوایل قرن نوزدهم در دوره قاجاربعد از دو جنگ  که منجر به جدایی شهرهای مهمی از ایران شد .
  • دخالت مداوم در امور داخلی ایران و گرفتن امتیازات گوناگون اقتصادی شبه استعماری در رقابت با بریتانیا در قرن نوزدهم
  • مخالفت روسیه تزاری با انقلاب مشروطه در ایران و مطالبات مدرن مردم ایران از جمله ازادی و پارلمان و نوسازی کشور که نقطه اوج کارشکنی روسیه اشغال تبریز و بندر انزلی توسط قوای نظامی روس و قتل تعدادی از مشروطه خواهان بود.  به توپ بستن مجلس ایران در تهران در دوره محمد علی شاه قاجار در ذهن ایرانیان سمبل دشمنی روسها با مردم ایران شناخته می شود.
  • باوجودی که بعد از انقلاب بلشوویکی روسیه در ۱۹۱۷ و طبق پیمان مودت همه قراردادهای روسیه تزاری با ایران لغو شد اما شوروی در جنگ جهانی دوم شمال ایران را اشغال کرد و از دست نشانده های خود در برخی از مناطق شمالی و غربی ایران بویژه در اذربایجان و کردستان  علیه استقلال و تمامیت ارضی ایران حمایت کرد.
  • تشکیل و حمایت از حزب توده در ایران در سالهای پس از جنگ جهانی دوم تا سال ۱۹۸۴ -که این حزب در ایران منحلو اعضای ان دستگیر و محاکمه شدند –  یکی دیگر از سیاست های شوروی سابق علیه ایران ارزیابی می شود که علت بسیاری از ناکامی ها و شکست های ملی خوانده می شود از جمله می توان به  نقش حزب توده در زمینه سازی کودتا علیه دولت ملی دکتر مصدق در سال ۱۹۵۳ اشاره کرد.
  • حمایت همه جانبه شوروی ازصدام در جنگ ۸ ساله عراق علیه ایران که طولانی ترین جنگ قرن بیستم بود و دران یک میلیون نفرازجمله ۲۰۰ هزار ایرانی کشته شدند.
  • بد قولی روسیه در همکاری های نظامی و هسته ای بویژه درفروش سامانه های پدافندی به ایران و ساخت نیروگاه اتمی بوشهر که بعد از چند دهه هنوز اتمام نیافته است .
  • استفاده روسیه از کارت ایران در پرونده هسته ای برای امتیاز گرفتن از اروپا وامریکا
  • عدم همکاری نظامی با ایران در جریان جنگ ۱۲ روزه اسراییل علیه ایران که نشان داد روی کمک روسیه حساب کردن خطای راهبردی است .

مطالعه این فرایند ها و تحولات  در روابط ایران وروسیه نشان می دهد که بعد از فروپاشی شوروی کمونیستی و تشکیل فدراسیون روسیه روابط ایران و روسیه تا به امروز از سطح تهدید و رقابت  به همکاری  تبدیل شده٬ هر چند برخی معتقدند هزینه  این همکاری بسیار زیاد و بیشتر از فواید ان بوده و نتیجه ان  افزایش تنش بین ایران  با  امریکا و اروپا بوده . نکته ای که محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه اسبق ایران اخیرا به ان اشاره کرد اینکه خط قرمز روسها در رابطه با ایران جلوگیری از بهبود رابطه ایران با غرب است .به گفته ظریف در عین حال روسها از تشدید تنش در روابط ایران و غرب نیز استقبال نمی کنند و به قول ما ایرانی های مسکو مایل است اختلافات ایران و غرب مانند استخوان لای زخم باقی بماند و حل نشود اما به جنگ و تنش هم منجر نشود تا مسکو بتواند از این اب گل الود ماهی بگیرد و منافع بیشتری بدست اورد.

بر همین اساس در ۳۰ سال اخیر که در روسیه پوتین و در ایران ایت الله خامنه ای نقش اصلی  را در سیاست گذاری های کلان دارد  همکاری های نظامی و امنیتی و اقتصادی ایران و روسیه تحت تاثیر وجود دشمن مشترک یعنی امریکا گسترش بی سابقه ای یافته  و نقطه اوج ان را می توان در امضای سند جامع همکاری های راهبردی ۲۵ ساله ایران و روسیه دانست .

تاکید چند باره ایت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی بر رویکرد شرق محوری در سیاست خارجی نقش اساسی در بهبود رابطه با روسیه ایفا کرده است . در واقع شرق محوری بدین معناست که ایران باید همکاری با کشورهای روسیه و چین را مبنای تعاملات بین المللی و همکاری های اقتصادی و نظامی و سیاسی خود قرار دهد و نباید روی رابطه با غرب سرمایه گذاری کند زیرا به نظر رهبر ایران امریکا و کشورهای اروپایی قابل اعتماد نیستند ضمن اینکه جهان بینی و سبک زندگی انها با الگوهای ایده ال جمهوری اسلامی در تضاد است  و بهبود رابطه با غرب موجب استحاله فرهنگی و فروپاشی نظام اسلامی از درون می شود. البته این نگاه با انتقاداتی  در ایران مواجه است که معتقدند تضاد فرهنگی و اعتقادی ایران با چین کمونیست و روسیه بسیار بیشتر از کشورهای غربی است .

اما بهر حال  سیاست شرق محوری جمهوری اسلامی کاملا همسو با سیاست روسیه و شخص ولادیمیر پوتین است و به همین علت پوتین در سالهای اخیر چند بار به تهران سفر کرده و با ایت الله خامنه ای دیدار کرده و رهبران دو کشور دایم در قالب ارسال پیام و نامه های محرمانه با هم در تماس هستند که اخرین ان تقدیم نامه رهبرایران به پوتین در هفته گذشته بود که علی لاریجانی ان را به مسکو برد.

گفته می شود پوتین برای کمک نظامی به ایران قولهایی داده و هم زمان نتانیاهو را نیز از حمله مجدد به ایران نهی کرده و همین اتفاق منجر به افزایش اعتماد به نفس مقامات ایرانی و تشدید رویکرد ضد امریکایی در ایران در ماههای بعد از جنگ ۱۲ روزه شده است .

روابط دولت جمهوری اسلامی با روسیه در سالهای اخیر انقدر خوب و صمیمانه شده است که برخی از مردم و کارشناسان می گویند ایران برای نشان دادن

خصومت با امریکا عملا به مجری سیاست های درخواستی پوتین تبدیل شده  و این رویکرد با سیاست نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی در زمان رهبری ایت الله خمینی در تضاد است .

منتقدین می گویند ایران در رابطه با روسیه با هدف ایستادگی در برابر استکبار و سرمایه داری غربی حاضر است به شرق یعنی روسیه و چین باج یا امتیاز سیاسی و اقتصادی بدهد که این رویکرد با منافع ملی سازگار نیست.

البته سیاست بهبود و تقویت رابطه با روسیه در ایران در سطح کارشناسان  طرفدارانی دارد کسانی که معتقدند سیاست عاقلانه این است که ایران در قالب موازنه مثبت و همزمان به گسترش روابط خود با غرب و شرق بپردازد و هیچ کدام را قربانی دیگری نکند و در فضای رقابتی برای تامین منافع ملی  از طرفین امتیاز بیشتری بگیرد و در این فضا رابطه با روسیه برای ایران از اهمیت زیادی برخوردار است .

 

 

ویدیوی جنجالی شمخانی : تسویه حساب سیاسی یا پروژه پایان یک سردار

منبع : روزنامه النهار چاپ بیروت

امیر دبیری مهر

 

انتشار یک ویدیو از مراسم جشن عروسی دختر سردار علی شمخانی مشاور رهبر جمهوری اسلامی که یکسال و نیم پیش برگزار شده بود در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی ایرانیان بیش از آن چیزی که انتظار می رفت  واکنش برانگیز شده است  . در این ویدیو شمخانی دبیر اسبق شورای عالی امنیت ملی ایران که سالها نیز وزیر دفاع و فرمانده نیروی دریایی در ایران بوده دست در دست دخترش در تالاری مجلل راه می رود و زنان حاضر در مراسم برای او اواز عربی می خوانند و هلهله می کشند. یکسال پیش معین الدین سعیدی نماینده مجلس از برگزاری جشن عروسی لاکچری دختر یکی از مقامات نظام جمهوری اسلامی خبر داده بود اما برای افکار عمومی مشخص نشد منظور او کدام مقام است .   اما این ویدیو در چند روز اخیر بهانه ای شد تا انتقادات وسیعی به مواضع و عملکرد و سبک زندگی و مناسبات و ثروت علی شمخانی در جامعه ایران مطرح شود .

البته همزمان  برخی نیز با انتقاد از انتشار  ویدیو از حریم خصوصی شمخانی  این اقدام را پروژه تخریب یکی از مهمترین رجال نظامی و امنیتی ایران دانستند که در حال حاضر نیز مشاور ایت الله خامنه ای و عضو شورای عالی دفاع جمهوری اسلامی است . شمخانی تنها فردی است در حملات ماه جوون گذشته اسراییل به تهران جان سالم به در برد. عزت الله ضرغامی رییس اسبق سازمان صداو سیمای ایران که خود زمانی معاون شمخانی در وزارت دفاع بوده انتشار این فیلم را روش جدید ترور اسراییل از طریق هک کردم حریم خصوص دانست .

مخالفین انتشار این فیلم ان را پروژه عملیات روانی برای تخریب وجهه مقامات جمهوری اسلامی در افکار عمومی می دانند . برخی از اصلاح طلبان مخالف شمخانی هم می گویند امثال اقای شمخانی در زمانی که مسوولیت های مهم داشتند نسبت به صیانت از حریم خصوص مردم بی توجه بودند و امروز نتیجه ان را علیه  خودشان مشاهده می کنند.

منتقدان می گویند چرا زنان و دختران ایرانی بخاطر نپذیرفتن حجاب اجباری باید تحت فشار باشند اما شمخانی که تمام نیروهای نظامی و انتظامی و امنیتی در جنبش مهسا امینی تحت امر و فرمان او در سرکوب دختران بودند باید  در مجلس زنانه که در ان زنان بدون حجاب حضور دارند شرکت کند؟ در مقابل مدافعین شمخانی می گویند مجلسی که فیلم ان منتشر شده یک جشن زنانه بوده و شمخانی بعنوان  پدر عروس فقط چند دقیقه دخترش را همراهی کرده و کار خلاف شرعی انجام نشده بلکه انتشار این فیلم کاری غیر اخلاقی و غیر شرعی بوده است .

منتقدین می گویند برگزاری این جشن عروسی در هتل اسپیناس پالاس تهران که گران ترین و مجلل ترین هتل ایران است پذیرفته نیست در شرایطی که اکثر مردم در تنگنای معیشتی و رفاهی  زندگی می کنند انها می گویند  قابل قبول نیست مقامات ایرانی با استفاده از موقعیت و مقام و امکانات عمومی  در رفاه و اسایش باشند   اما مردم را به مقاومت در برابر سختی های اقتصادی ناشی از تحریم های بین المللی دعوت  کنند تحریم هایی که ناشی از سیاست های جمهوری اسلامی است . برای نمونه حمید اصفی روزنامه نگار در مقاله ای نوشت عروسی دختر شمخانی یک جشن خانوادگی نیست ایینه ای است از تبعیض مقدس در جمهوری اسلامی که مسوول ارشد ان مردم را به ریاضت دعوت کند اما خودش در تالار چند میلیاردی جشن بگیرد؟

برخی دیگر از منتقدین انتشار این ویدیو را بهانه قرار دادند تا از ثروت هنگفت و شبکه بزرگ کشتیرانی محمد حسین شمخانی فرزند سردار شمخانی پرده برداشتند. مخالفان شمخانی می گویند فرزند او  شبکه گسترده ای با دهها کشتی  در ابهای ازاد دارد که با وجود تحریم از سوی امریکا و بریتانیا نقش مهمی در فروش نفت ایران به مشتریان بین المللی و همچنین خرید و فروش اسلحه ایفا می کند . برخی سیاست مداران نزدیک به حسن روحانی می گویند شمخانی به همین خاطر با برجام و عادی سازی رابطه ایران و امریکا و رفع تحریم های مخالف بود زیرا منافع خانواده او  به شدت تحت تاثیر قرار می گرفت .

محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران نیز در مصاحبه اختصاصی با النهار با ذکر خاطراتی تاکید داشت که علی شمخانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی ایران در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی با وزارت خارجه و اجرای برجام همکاری نمی کرد و در مواقعی کارشکنی می کرد.

برخی دیگر از منتقدین شمخانی می گویند وقتی علیرضا اکبری معاون شمخانی به اتهام جاسوسی برای انگلیس اعدام شده چرا شمخانی به افکار عمومی درباره دلیل اعتمادش به این جاسوس بزرگ پاسخگو نیست و چرا باید همچنان در مناصب مهم سیاسی و نظامی و امنیتی حضور داشته باشد؟

برخی از تحلیل گران نیز انتشار این فیلم را بخشی از یک پروژه سیاسی و اقتصادی برای حذف شمخانی و تضعیف شبکه اقتصادی خانوادگی او می دانند و مدعی هستند این ویدیو مقدمه ای است برای پایان عمر سیاسی علی شمخانی . یکی از دهها سردار کلیدی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از ابتدای انقلاب تا امروز  که همیشه و و در همه دولتها صاحب نفوذ و قدرت بوده و در حلقه های نخست تصمیم گیری در جمهوری اسلامی حضور داشته است .

 

تشدید انتقادها از روسیه همزمان با سفر لاریجانی به مسکو

منبع : روزنامه النهار چاپ بیروت

امیر دبیری مهر

 

علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران پنجشنبه گذشته ۱۶ اکتبر در سفری کوتاه راهی مسکو شد تا پیام ایت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی  را به «ولادیمیر پوتین»، رئیس‌جمهوری روسیه تحویل دهد.

هر چند هیچ اطلاعاتی از محتوای نامه در دسترس نیست اما این سفر  تلاشی برای تثبیت همکاری‌های راهبردی میان تهران و مسکو توصیف می شود  بویژه  در زمانی  که برجام پایان یافته و تحریم های سازمان ملل علیه ایران  تحت عنوان اسنپ بک بازگشته است  .

اهمیت حضور دبیر شورای عالی امنیت ملی در کرملین

زمانی روشن‌تر می‌شود که مسکو  بازگشت تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران را به رسمیت نمی‌شناسد و با صدور بیانیه‌ای رسمی به مناسبت پایان اعتبار قطعنامه ۲۲۳۱ اعلام کرد که محدودیت‌ها و رویه‌های مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران از این پس فاقد وجاهت حقوقی است.

این موضع‌گیری روسیه نشان‌دهنده همگرایی تازه‌ای میان تهران و مسکو است که بیش از هر زمان دیگری بر پایه منطق مقابله با فشارهای غربی و حفظ تعادل در معادلات منطقه‌ای و جهانی شکل گرفته است.

در جریان جنگ ۱۲ روزه اسراییل علیه ایران بسیاری از ایرانیان از مسکو انتقاد کردند که با ایران همکاری نظامی نکرده و به نظر می رسد سفر لاریجانی به مسکو به ارتقای همکاری های نظامی مربوط باشد زیرا

مقامات جمهوری اسلامی  برای مقابله با حمله احتمالی مجدد اسراییل بر  بازسازی و ارتقای توان نظامی خود بویژه سامانه پدافند هوایی خود تمرکز کرده اند.

 

ایران از سامانه‌های قدرتمند پدافند هوایی زمین‌پایه بهره می‌برد اما وسعت سرزمینی ایران اثر بخشی این سامانه را کم می کند. برای حفاظت از سرزمینی با وسعت  ایران که با وسعت غرب اروپا برابر بوده و ۷۰ برابر اسراییل  است، غیر از سامانه هایی پدافندی ٬وجود جنگنده‌های شکاری پیشرفته بسیار ضروری‌ است

از این‌رو بلافاصله پس از پایان جنگ و در تقارن با سفر وزیر دفاع ایران به چین، رسانه‌ها ادعا کردند ایران درپی انعقاد قرارداد خرید فوری  ۴۰ فروند جنگنده J-10 است.

اطلاعات موثفی  درباره توافق با چین وجود تدارد اما ایران از مدت‌ها قبل قرارداد خرید جنگنده Su-35 را با روسیه به امضا رسانده و ضمن دریافت تعداد کمی از سفارش خود، درپی سرعت دادن به دریافت جنگنده‌ها است.

پیش از سفر لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، بنیامین نتانیاهو، در تماس تلفنی با ولادیمیر پوتین،  خواستار قطع روابط نظامی  روسیه  با ایران شد که این خواسته  توسط رئیس جمهور روسیه رد شد؛ درنتیجه نتانیاهو از پوتین درخواست کرد به تهران اطلاع دهد درپی جنگ نیست.

به موازات سفارش Su-35 بحث دریافت سامانه‌های پدافند هوایی S-400 نیز داغ است. اگر سامانه S-300 که ایران پیشتر آن را دریافت کرده بر علیه جنگنده‌ها و موشک‌های کروز که ارتفاع پروازی پایینی دارند عملکرد مناسبی دارد، S-400 برای مقابله با موشک‌های بالستیک که ارتفاع پروازی بالایی دارند، توسعه یافته است.

دریافت تعداد مناسبی از سامانه‌های S-400 باعث تقویت ایران  در برابر حملات با موشک‌های بالستیک می‌شود. در جریان هر سه تجاوز رژیم صهیونی به خاک ایران در اوریل و اکتبر ۲۰۲۴ و جنگ ۱۲ روزه در جون  ۲۰۲۵، موشک‌های بالستیک هواپایه پرتاب شده از جنگنده‌های اسراییل  که بردهایی فراتر از یک هزار کیلومتر داشتند، نقش مهمی در سرکوب سامانه های پدافندی ایران ایفا کردند. با دریافت S-35 و S-400  تجاوز به حریم هوایی ایران دشوارتر خواهد شد.

اما همزمان  با سقر لاریجانی به مسکو  و تلاش برای تقویت روابط نظامی و امنیتی دو کشور اظهارات

سرگئی لاوروف  وزیر خارجه روسیه روز در۱۳ اکتبر در مصاحبه‌ای با خبرنگاران رسانه‌های عربی در مسکو علیه محمد جواد ظریف وزیر أمور خارجه سابق ایران  و واکنش تند ظریف موجب تشدید اعتراضات و انتقادها به سیاست روسیه درباره ایران شد .

لاوروف گفته بود که از ابتدا معلوم بود که مکانیسم ماشه یک “دام حقوقی” برای ایران است.

و ظریف با همکاری جان کری وزیرا أمور خارجه وقت امریکا این مکانیسم را در متن برجام گنجاند.

«محمدجواد ظریف» عصر پنجشنبه همزمان با سفر لاریجانی به مسکو  در یک  گردهمایی «در تهران  به ادعاهای وزیر امور خارجه روسیه واکنش تندی نشان داد  و گفت:

روسیه کشور مهمی در همسایگی ماست ولی دو خط قرمزدارد اول اینکه ایران نباید هیچ وقت با دنیا روابط آرام داشته باشد و دوم اینکه ایران نباید با دنیا به درگیری برسد

ظریف مدعی شد بر همین أساس روس‌ها سفر محرمانه  قاسم  سلیمانی به مسکو در سال ۲۰۱۵را خبری کردند و ارسال پهپادهای ایرانی به روسیه در جنگ اوکراین را فاش کردند .

وی افزود به محض اینکه مذاکرات جامع با غرب را شروع کردیم بازی روس‌ها هم شروع شد چون می‌دانستند اگر برجام به سرانجام برسد روابط ایران با دنیا عادی می‌شود و روابط عادی ایران با دنیا خط قرمز روس‌ها است.

 

گفتنی است محمد جواد ظریف در مصاحبه اخصاصی هفته پیش با روزنامه النهار این جزییات را علیه روسیه بیان کرده بود اما در اصلاح متن نهایی مصاحبه خواستار حذف انها شد  اما بعد از اظهارات لاوروف علیه او تصمیم گرفت دست به افشاگری علیه روسیه بزند.

واکنش ها به عدم حضور ایران در اجلاس صلح شرم الشیخ

منبع: روزنامه النهار چاپ بیروت

امیر دبیری مهر

 

عدم حضور ایران در اجلاس صلح غزه شرم‌الشیخ در  ۱۳ اکتبر ۲۰۲۵ واکشن های وسیعی را در ایران برانگیخت.

این اجلاس، با حضور رهبران و نمایندگان بیش از ۲۵ کشور و با ریاست مشترک عبدالفتاح السیسی (رئیس‌جمهور مصر) و دونالد ترامپ (رئیس‌جمهور آمریکا) برگزار شد و دولت مصر از مسعود پزشکیان رییس جمهور  و عباس عراقچی وزیرامور خارجه ایران برای شرکت در این اجلاس دعوت رسمی کرده بوداما           وزیر امور خارجه ایران اعلام کرد  به دلیل تحریم‌ها، تهدیدات و حملات اخیر اسراییل و امریکا علیه ایران در این اجلاس شرکت نمی کند.

 

این موضع گیری ایران در شرایطی اعلام شد که که بسیاری از مردم ایران  خواستار این هستند که جمهوری اسلامی برای جلوگیری از جنگ جدید و کاهش تحریم های اقتصادی که موجب فشار بر زندگی مردم شده با امریکا وارد مذاکره و توافق شود .  این گروه از مردم که نظراتن خود را در شبکه های اجتماعی و رسانه ها بازتاب می دهند معتقدند جمهوری اسلامی نباید هیچ فرصتی را برای بهبود روابط با امریکا از دست بدهد .

در مقابل برخی  نیز معتقدند امریکا در مذاکرات احتمالی حاضر نیست به درخواست های ایران توجه کند و امتیازی به تهران بدهد بلکه هدف واشنگتن  از مذاکره تحمیل خواسته های خود به ایران است .بنابر این مخالف مذاکره دولت با امیکا هستند و طرفداران مذاکره را به غرب زدگی و ترس از امریکا متهم می کنند. این اختلاف نظر در ایران همیشه وجود داشته و هر بار به بهانه ای داغ می شود  و این بار اجلاس شرم الشیخ این مجادله را دوباره بالا برده و در رسانه ها و شبکه های اجتماعی درباره ان بحث های زیادی شده است

افرادی  و گروههای همسو با جمهوری اسلامی و موافق شرکت نکردن ایران در  اجلاس شرم الشیخ می گویند:

نقشه تجزیه ایران در دستور کار آمریکا و اسرائیل هست. وجود پایگاه‌های نظامی در اطراف ایران، ادامه تهدید و تحریم و ترور و فعال شدن مکانیسم ماشه نشان می دهد امریکا توجهی به منافع ایران نداردو حضور در این نشست به منزله تأیید مشی آمریکا و اسرائیل است. در هر صورت، چه ایران حضور داشته باشد چه نداشته باشد، آنها از سیاست حذف و نابودی ایران دست نخواهند کشید.

این گروه میگویند شرکت در این اجلاس مشروعیت بخشیدن به نقش های امریکا علیه مردم فلسطین از جمله خلع سلاح حماس است .

همچنین این گروه نگران هستند حضور ایران در چنین اجلاسی و رفتارهای غیر قابل پیش بینی ترامپ موجب تحقیر مقامات ایرانی و تمسخر سیاستهای جمهوری اسلامی توسط ترامپ شود.

برخی از موافقان عدم شرکت ایران نیز می گویند وقتی ایران ایده و برنامه دقیقی برای شرکت در این اجلاس ندارد و حتی گر داشته باشد امکان پیاده سازی ان وجود ندارد حضور در ان نیز بی فایده خواهد بود.

برخی هم می گویند حضور رییس جمهور یا وزیر امورخارجه ایران در اجلاسهای مشابه باعث می شود با مقامات امریکایی روبرو شده و تابوی عدم مذاکره مستقیم با مقامات امریکایی شکسته شود و این اتفاق به وجاهت نظام انقلابی خدشه وارد می کند .

امااکثریت نظرهای مطرح شده در رسانه ها و شبکه های اجتماعی در مخالف با  عدم شرکت ایران در اجلاسش شرم الشیخ بود.

معترضین به عدم حضور ایران در اجلاس شرم الشیخ می گویند :

جمهوری اسلامی با  فرصت‌سوزی هر روزدر جامعه جهانی  منزوی‌تر و تنهاتر می‌شود. و قصد ندارد از  لجاجت و توهم‌پردازیی دست بردارد  و به همین خاطر ایران از  قافله توسعه و پیشرفت جهان فرسنگ‌ها عقب مانده است.

 

برخی از کاربران شبکه های اجتماعی نیز با طرح این ادعا که جمهوری اسلامی حامی اصلی  حماس بوده  نوشته اند: ایران با چه رویی و چه بهانه‌ای در اجلاس صلحی  شرکت کند که سال‌ها مخالف آن بوده است؟

جمهوری اسلامی از  مدافعین  حمله ۷ اکتبر بوده و این یعنی در مرگ ۶۰ هزار انسان بی‌گناه به نوعی شریک است پس معنی ندارد در اجلاس صلح شرکت کند! این تصمیم به معنی از دست دادن آخرین فرصت‌های خروج ایران از انزوای بین‌المللی است؛ به معنای از دست دادن فرصت برای حل ابربحرانی است که جمهموری اسلامی  ایران با دستان خودش گرفتار آن شده است! متأسفانه لجبازی حاکمیت با مردم و مملکت در کنار شعارزدگی و بی‌خردی ایران را در   مسیر انزوا و نابودی قرارداده  . ایران می‌توانست با شرکت در اجلاس شرم‌الشیخ بهانه‌های آتی علیه خودش را از بین ببرد. حیف از این مردم، کشور و تمدن چند هزارساله ایران که زیر دست یه مشت افراد بی‌کفایت، نادان، جاه‌طلب و خودشیفته نابود شد

 

یک استاد دانشگاه در توییتی در واکش به موضع وزیر خارجه ایران نوشته :

حضور نیافتن ایران در اجلاس_شرم_الشیخ هیچ معنایی ندارد جز انفعال در دیپلماسی و خالی کردن میدان تصمیم‌گیری و اجازه دادن به دیگران برای اینکه برای شما تصمیم بگیرند. به قول ظریفی، وقتی پشت میز نباشی، دیگران روی میز برات تصمیم می‌گیرند.

 

حمید ابوطالب معاون سیاسی سابق رییس جمهور در دوره حسن روحانی در اعتراض به موضع عراقچی  وزیر خارجه نوشت اگر بپذیریم جنگ مانع از مذاکره است ، هیچ جنگی در جهان پایان نخواهد گرفت؛ هیچ مخاصمه‌ای هرگز تمام نمی‌شود، و انسان ناگزیر خواهد بود در چرخه‌ای بی‌پایان از خشونت زیست کند. حال آن‌که فلسفه‌ی دیپلماسی، دقیقاً برای شکستن همین چرخه است؛ برای آن‌که دشمنی‌ها پایان یابد، نه آن‌که تداوم پیدا کند. او خطاب بهع عراقچی نوشت : اگر در زمان جنگ ایران و عراق جنابعالی بر سر کار بودید، شاید ما هنوز با عراق در حال جنگ بودیم. قرار بود از عربستان نگذریم، اما گذشتیم؛ قرار بود با صدام صلح نکنیم، اما کردیم. تاریخ سیاست ایران، تاریخ عبور از جنگ با تدبیر است، نه ماندن در میدان آن. و اگر قرار باشد نگاه امروز شما معیار باشد: حماس اکنون به آرمان فلسطین خیانت کرده است، مذاکره با اسرائیل تابو بود و دیپلماسی پلید، کشتار باید ادامه می‌یافت، و نابودی غزه آخرالزمانی می‌شد؛ و ایران نیز که دوباره در دوران دولت‌تان به چاه فصل هفتم منشور افتاده است، هرگز از آن خارج نخواهد شد؛ و ما برای همیشه «تهدیدی برای صلح» باقی خواهیم ماند، نه «شریکی برای آن».

 

 

موافقین حضور می گویند ایران می‌تواند در صلح غزه شرم‌الشیخ مصر شرکت کند و با قدرت، بدون ترس و واهمه حرفش را بزند و از سیاست در قبال فلسطین دفاع کند و اگر در صلح غزه حضور نداشته باشد، مخالف صلح قلمداد می‌گردد. ایران نباید کاتولیک‌تر از پاپ باشد، نمی‌تواند از خود فلسطینی‌ها نسبت به سرنوشت فلسطین حساسیت بیشتری از خود نشان بدهد.

نبودن ایران در چنین صحنه‌هایی، یعنی واگذاری میدان به دیگران تا بدون حضور و صدای ایران  درباره منطقه تصمیم بگیرند. دیپلماسی مؤثر به معنای حضور فعال، گفت‌وگو با مخالفان و استفاده از فرصت‌های جهانی برای بیان مواضع و دفاع از مظلوم است. قهر سیاسی هرچند گاهی لازم است، اما در پرونده‌هایی مانند غزه، سکوت یا غیبت به معنای از دست دادن تریبون بین‌المللی است.

جعفر شیرعلی‌نیا از نویسندگان سرشناس جنگ در ایران در اعتراض با عدم شرکت ایران در مطلبی با اشاره به مذاکرات ایران و عراق برای اتش بس در دهه ۸۰ میلادی و اینکه اگر ایران وارد گفتگو و مذاکره نمی شد  ان جنگ هشت ساله به پایان نمی رسید ٬ نوشت: به نظر می‌رسد در سیاست خارجی ایران گاه مسیرهای طولانی‌تر و پرهزینه‌تر بر مسیرهای مستقیم و کم‌هزینه‌تر ترجیح داده می‌شود تا شعارها آسیب نبینند. کاش اجازه داده می‌شد رئیس‌جمهور به اجلاس مصر برود؛ اگر بد شد، همه به او حمله کنند و اگر خوب شد، در کتاب درسی افتخارش را به اسم دیگران بنویسند.

یکی از مخالفان سیاست های جمهوری اسلامی در مطلبی مملو از کنایه و طعنه  نوشته :جمهوری اسلامی در یکی از تحقیرآمیزترین بزنگاه‌های تاریخ خود ایستاده است. دعوت به اجلاس شرم‌الشیخ با حضور ترامپ، برای بسیاری از حکومت‌ها شاید فرصتی برای بازسازی چهره باشد، اما برای این نظام، یعنی برهنه‌شدن در برابر جهانی که دیگر به دروغ‌هایش باور ندارد. اگر بروند، باید زیر سقفی بنشینند که بر پایه پیمان ابراهیم بنا شده؛ همان پیمانی که میان اسرائیل و اعراب امضا شد تا نظم تازه‌ای در خاورمیانه شکل گیرد. حضور در آن نشست یعنی اعتراف رسمی به شکست تاریخیِ شعار «محور مقاومت». یعنی تأیید نابودی حماس، تکه‌تکه شدن حزب‌الله، فروپاشی سوریه و بی‌خاصیتی کامل سپاه در منطقه. یعنی پذیرش این واقعیت تلخ که دیگر نه از “قدس” خبری هست و نه از “امت اسلامی” — جز یک پوسته توخالی برای توجیه سرکوب در داخل ایران. اما اگر نروند؟ نرفتن یعنی انزوا. یعنی تأیید جهانی بر پایان کار جمهوری اسلامی. یعنی دادن فرصت طلایی به ایالات متحده، اسرائیل و جهان آزاد برای تشکیل ائتلاف رسمی علیه تهران. دنیا سال‌هاست منتظر چنین نشانه‌ای است تا مشروع‌ترین بهانه را برای قطع کامل روابط دیپلماتیک و آغاز فشارهای نهایی به دست آورد. هر دو راه، ذلت است. رفتن یعنی شکست ایدئولوژیک، نرفتن یعنی نابودی سیاسی. دوراهی شرم‌الشیخ، در حقیقت دوراهی «پایان» است. حکومتی که سال‌ها از “ایستادگی در برابر استکبار” گفت، حالا بین دو انتخاب مانده: یا با همان استکبار عکس یادگاری بگیرد، یا با تمام استکبار جهان در یک جبهه مقابل مردم خودش بایستد. این بن‌بست، حاصل همان سیاست دروغ و تزویر است.

نویسنده دیگری نوشته  عدم حضور ایران در اجلاس صلح غزه، هرچند می‌تواند نشانه‌ای از اعتراض مشروع به تحریم‌ها و رفتار ناعادلانه قدرت‌های غربی باشد، اما در نهایت به سود منافع ملی و منطقه‌ای ایران تمام نخواهد شد. این اجلاس با کاستی‌ها و جهت‌گیری‌هایش محلی است که تصمیم‌ها و پیام‌های سیاسی درباره آینده غزه و فلسطین مطرح می‌شود. نبودن ایران در چنین صحنه‌هایی، یعنی واگذاری میدان به دیگران تا بدون حضور و صدای ما درباره منطقه تصمیم بگیرند. دیپلماسی مؤثر به معنای حضور فعال، گفت‌وگو با مخالفان و استفاده از فرصت‌های جهانی برای بیان مواضع و دفاع از مظلوم است. قهر سیاسی هرچند گاهی لازم است، اما در پرونده‌هایی مانند غزه، سکوت یا غیبت به معنای از دست دادن تریبون بین‌المللی است.

تحلیل رضا سیف اللهی از تحولات اخیر منطقه : اتلاف فرصتها جایز نیست

دکتر رضا سیف اللهی که ۴ دهه تجارب ارزشمند حضور در میدان های نظامی و امنیتی و سیاسی دارد در تحلیلی که در اختیار موسسه پژوهشی اندیشه و‌ قلم قرار داده به تحلیل جامعی از تحولات اخیر منطقه پرداخته است و در انتهای آن از دریافت نقدهای وارده به این تحلیل استقبال کرده است . متن کامل تحلیل دکتر سیف اللهی به شرح زیر است :

۱) با توجه به موضع جمهوری اسلامی ایران در مشورت با حماس مبنی بر ورود به فرایند صلح از موضعی منطقی و تأیید روند صلح شرافتمندانه توسط حماس، که حتی ترامپ نیز آن را اعلام و از ایران تشکر کرد، اتهام «تخریب صلح و جنگ‌طلبی» در این موضوع اخیر ـ که به سرنوشت مقطعی غزه و منطقه مربوط می‌شود ـ نه‌تنها به ایران نمی‌چسبد، بلکه در سطح جهانی و از زبان مقامات آمریکایی نیز تصریح شد که ایران به یاری حماس برای ایجاد صلح شرافتمندانه آمده است.

۲) در حالی که اسرائیل در دو جبهه غزه و ایران سرافراز، با جنگ ترکیبی خود که با کمک ناتو، آمریکا و همکاری برخی کشورهای عربی و منطقه‌ای انجام گرفت، نتوانست به اهداف اعلامی خود برسد، ایران و جبهه مقاومت همچنان استوار ایستادند.

۳) اسرائیل در غزه دو سال تمام جنگید، امری که در هیچ زمان دیگری، آن هم در چند جبهه هم‌زمان (از جمله در کنار جبهه حزب‌الله)، سابقه نداشته است. امروز نتانیاهو رسماً اعلام کرده است که دو هزار نفر از نظامیان اسرائیلی کشته شده‌اند؛ آماری که تاکنون پنهان مانده بود و بی‌سابقه است.
در نهایت، اسرائیل نه‌تنها نتوانست حماس را از میان بردارد، بلکه اکنون پس از دو سال، همان حماس است که در یک سوی میز صلح قرار دارد، و اسرائیل و آمریکا در سوی دیگر. حماسی که با خون رهبرانش، بیش از ۷۵ هزار شهید، و مقاومت تاریخی خود ـ به بهای نابودی بسیاری از زیرساخت‌ها و اماکن ـ به این جایگاه رسیده است.

۴) هدف دوم اسرائیل، در این جنگ نسل‌کشی بی‌نظیر تاریخی، آزادی گروگان‌هایش بود که حتی به یک نفر از آن‌ها دست نیافت و در نتیجه در اهداف اعلامی خود نیز شکست خورد.

۵) مهم‌تر از همه آنکه در جهان شرق و غرب، دیندار و بی‌دین، این پرچم مظلومیت حماس است که می‌درخشد، و در مقابل، انزوای کامل و بی‌سابقه اسرائیل، به‌روشنی برای جهانیان آشکار شده است.

۶) از ترک جلسه اعضای سازمان ملل و هو کردن نتانیاهو هنگام سخنرانی ـ حرکتی کم‌نظیر و باشکوه ـ تا اعتراض‌های چندصدهزارنفری مردم در کشورهای مختلف جهان، و تا صدور حکم جنایتکار جنگی برای نخست‌وزیر و وزیر جنگ رژیم صهیونیستی از سوی دادگاه لاهه، همه از رخدادهای شگفت‌انگیز این دوران است.
در این میان، حتی آمریکا نیز نتوانست مانع این روند شود، تا جایی که ترامپ، مهم‌ترین حامی نتانیاهو، برای توجیه طرح صلح خود اعتراف کرد که «اسرائیل در جهان منزوی شده است.»

۷) اعلام تشکیل کشور فلسطین از سوی اکثریت قاطع کشورهای عضو سازمان ملل ـ حتی برخی کشورهای اروپایی از جمله انگلستان ـ از مهم‌ترین دستاوردهای مردم مظلوم غزه و مقاومت حماس در این مقطع است؛ دستاوردی که بی‌تردید با حمایت‌های فراگیر و مؤثر ایران در تمامی عرصه‌ها ممکن شد.

۸) ازاین‌رو، در مواجهه با اسرائیل و با وجود کمک‌های گسترده نظامی و سیاسی آمریکا به آن رژیم، ایران و حماس همچنان ایستاده و پیروز نسبی میدان‌اند، در حالی که دشمنان ناکام ماندند.

۹) در خصوص ایران، در جنگ دوازده‌روزه اخیر، لطف الهی همراه ملت ایران بود.

۱۰) اسرائیل، آمریکا، ناتو و برخی کشورهای منطقه و غرب، با همکاری گسترده، جنگی ترکیبی و تمام‌عیار را علیه ایران آغاز کردند. در این حمله، با هدف ترور سران نظامی و دانشمندان هسته‌ای، و تخریب مناطق مسکونی ـ از جمله در تهران ـ دست به اقدام زدند، اما به اهداف خود نرسیدند.

۱۱) هدف نخست آن‌ها از بین بردن توان موشکی ایران بود، که ناکام ماند.

۱۲) هدف دوم، ایجاد اختلال در کشور از طریق اعلام «تخلیه تهران» توسط ترامپ بود، که آن نیز شکست خورد.

۱۳) هدف سوم، حذف سران کشور و ایجاد خلأ قدرت در ایران بود، که تحقق نیافت.

۱۴) برعکس، همین حملات موجب شد مردم، حتی مخالفان، در جبهه حمایت از نظام و نیروهای مسلح متحد شوند و همبستگی ملی تقویت گردد.

۱۵) حماسه حضور مردم شریف ایران، به‌ویژه تهران، در شرایط جنگی و سخت معیشتی، بی‌نظیر بود و تأثیری عمیق و راهبردی بر روحیه داخلی و محاسبات دشمنان گذاشت.

۱۶) کشورهای منطقه و جهان دیدند که ایران چه قدرت عظیمی دارد. با وجود شبیخون دشمن در جنگ ترکیبی و همه‌جانبه، ملت سلحشور ایران با درایت و استقامت، جنگ نظامی و اقتصادی را تاب آورد و دشمنان را ناکام گذاشت.
در پایان دوازده روز نبرد، اسرائیل که به اهدافش نرسید، به ترامپ پناه برد و درخواست آتش‌بس کرد؛ در حالی که خود آغازگر جنگ بود. ایران نیز با صلابت و تدبیر، آتش‌بس را پذیرفت.

۱۷) ایران با قاطعیت، پس از شکست «گنبد آهنین» و خنثی‌سازی حملات موشکی تاو و تهاجمات هوایی جنگنده‌های F-35 و بمب‌افکن‌های B2، در بزرگ‌ترین رویارویی تاریخ میان غرب، صهیونیسم جهانی، ناتو و اروپا با کشوری مستقل، ایستادگی کرد و با قدرت موشکی خود، اراده‌اش را بر دشمن تحمیل نمود.

۱۸) دشمنان، پس از شکست در اهدافشان، اکنون می‌کوشند ایران را به نشست شرم‌الشیخ بکشانند تا در آنجا جنگ ناتمام خود را پشت میز صلح ادامه دهند؛ صلحی که در آن، حماس رضایت نسبی دارد و اسرائیل ناراضی است.
اما قانون عزت اجازه نمی‌دهد تا پیش از دستیابی به تضمین‌های واقعی و روشن، وارد مذاکره‌ای شویم که هدفش فریب و فرسایش ایران باشد.
همان‌گونه که دکتر عراقچی گفته است، این روندِ ناقص جز به بن‌بست نخواهد رسید.
اگر ایران در جریان این تحرکات دوباره مورد شبیخون قرار گیرد، منتقدان شرکت نکردن در نشست شرم‌الشیخ نیز دیگر چنین سادگی را نخواهند بخشید.

۱۹) اسرائیلِ ناکام در اهداف خود، به شرم‌الشیخ نخواهد رفت.

۲۰) ایران، تنها حامی واقعی مردم غزه در این دو سال پرماجرا بود. هیچ کشور عربی یا اسلامی جرأت حمایت از آنان را نداشت، اما ایران، با پشتیبانی حزب‌الله و همکاری مؤثر انصارالله یمن، تمام‌قد در کنار حماس ایستاد. در حالی که مصر، ترکیه و دیگر کشورهای عربی تنها نظاره‌گر صحنه بودند.

۲۱) اگر فرضاً حماس نقش ایران را نادیده بگیرد، دشمنان خود بارها تکرار کرده‌اند که ایران باید از حمایت مقاومت دست بردارد؛ پس این واقعیت غیرقابل انکار است.

۲۲) تمام تلاش آمریکا و اروپا و دست‌وپا زدن‌های رژیم صهیونیستی بر آن است که آبروی ازدست‌رفته هفتادساله اسرائیل را بازسازی کنند و خود را در افکار عمومی جهان، صلح‌طلب جلوه دهند. اما با عنایت الهی، در این هدف دروغین نیز شکست خوردند و چهره سفاک، کودک‌کش و اشغالگر اسرائیل و حامیان آمریکایی و اروپایی آن بیش از پیش برای جهانیان آشکار شده است.

۲۳) از سوی دیگر، آمریکا و اروپا پس از ناکامی در جنگ دوازده‌روزه علیه ایران و با تداوم بدعهدی در برجام و عمل نکردن به تعهدات بین‌المللی، جایگاه جهانی خود را تضعیف کرده‌اند. اکنون در تلاش‌اند با سیاست‌های قلدرمآبانه، وجهه از‌دست‌رفته خود را در جهان ـ به‌ویژه در غرب آسیا ـ بازسازی کنند، اما تضاد میان اهداف اعلامی و واقعی‌شان، صحنه را آشفته و پارادوکسیکال کرده است؛ ازاین‌رو، بعید است بتوانند به موفقیت جامع و پایداری دست یابند.

ادامه تحلیل و جمع‌بندی وقایع اخیر

قسمت دوم

۲۴) امروز ایالات متحده آمریکا، به‌عنوان قدرت نخست نظامی جهان، در دو جبهه فعال است و ناگزیر از نقش‌آفرینی در هر دو می‌باشد:

الف) جبهه خاورمیانه:
آمریکا با ایجاد تعهدات اجباری به میزان سه و نیم میلیارد دلار برای سه کشور قطر، عربستان و امارات در سفر اخیر ترامپ به منطقه، نوید وضعیت جدیدی در خاورمیانه را داد. این اقدام، به‌ویژه در جهت ترویج ایران‌هراسی ـ آن‌گونه که در سخنرانی‌های ترامپ مشهود بود ـ صورت گرفت تا فعالیت‌های جبهه مقاومت، از جمله حزب‌الله لبنان، حوثی‌های یمن و جنگ غزه، متوقف شود و در نهایت، به سود اسرائیل و در قالب طرحی موسوم به «خاورمیانه جدید» به انجام برسد.
اما آمریکا در تمامی این تلاش‌ها یا توفیق نیافت یا با شکست مواجه شد.

۲۵) آمریکا برای تحقق هدف اصلی خود، یعنی به زانو درآوردن ایران، تا آنجا پیش رفت که به‌طور مستقیم و با پیشرفته‌ترین سلاح هوایی خود (B2)، مأموریتی حساس برای از بین بردن تأسیسات هسته‌ای ایران را آغاز کرد؛ اقدامی که برخلاف تمام مقررات بین‌المللی و مصوبات آژانس اتمی بود.
با وجود این، در اغلب ابعاد جنگ ترکیبی علیه ایران نیز شکست خورد، هرچند خساراتی نسبتاً سنگین در حوزه هسته‌ای و انسانی وارد ساخت.

حزب‌الله لبنان که قرار بود خلع سلاح شود، مقتدرانه اعلام کرد که سلاح خود را زمین نخواهد گذاشت؛ و ارتش لبنان نیز، برخلاف دستور دولت، اعلام کرد که در فرایند خلع سلاح حزب‌الله وارد نخواهد شد.

حوثی‌های یمن نیز به‌طور کامل در معادلات دریای سرخ، در حمایت از غزه و در مقابله با اسرائیل، نقش‌آفرینی کردند. آمریکا در کنار اسرائیل با آنان درگیر شد، اما سرانجام، این آمریکا بود که به‌جای نابودی حوثی‌ها، ناچار شد به‌عنوان یک ابرقدرت با گروهی مقاوم به نام «حوثی‌ها» قرارداد امضا کند. پس از غرق شدن یک فروند جنگنده F-18 در دریای سرخ و برای جلوگیری از خسارت بیشتر، آمریکا ناچار به عقب‌نشینی شد.

ملت مظلوم و مقاوم غزه نیز از حماسه حماس جدا نشد. حماس استوارتر از پیش ایستاد؛ گروگان‌ها آزاد نشدند و در دست این جنبش باقی ماندند تا امروز، که در ازای آزادی نزدیک به چهار هزار زندانی فلسطینی، مرحله‌ای معاوضه صورت می‌گیرد. این رویداد نشان داد که قدرت چانه‌زنی برخاسته از مقاومت، فداکاری و شهادت، بسیار مؤثرتر از چانه‌زنی پشت سلاح‌های پیشرفته است.

در تمامی موارد سه‌گانه فوق، به‌علاوه موضوع خلع سلاح حزب‌الله و حشدالشعبی عراق، آمریکا و هم‌پیمانانش ناکام ماندند. این در حالی است که گروه‌های مقاومت، از جمله حزب‌الله، حماس و انصارالله، در سطوح مختلف رهبری خود شهدای اثرگذاری تقدیم کردند.

۲۶) به فرموده قرآن کریم:
«مَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا»
این بازماندگان و ادامه‌دهندگان راه، همان بقیهالسّیف‌اند که خون رهبران مجاهد و پاک‌سرشت خود و سایر عزیزانشان را دست‌مایه حفظ و گسترش ارزش‌های حیاتی خود می‌سازند. آنان می‌کوشند تا این الگوی قرآنی را زنده نگاه دارند که:
«إِحْدَى الْحُسْنَیَیْنِ» (پیروزی یا شهادت) هدف نهایی آنان است.

۲۷) ب) جبهه اروپای شرقی:
در این جبهه، شاهد درگیری سخت و پایان‌ناپذیر میان روسیه و اوکراین هستیم. سرازیر شدن سلاح‌های جدید آمریکایی به اوکراین، که قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای با برد ۲۵۰۰ کیلومتر دارند و می‌توانند تمام نقاط روسیه را هدف قرار دهند، باعث واکنش شدید مسکو شد. مدودف در واکنشی صریح، تهدید و اخطار جدی به آمریکا داد.
این جبهه، در کنار جبهه خاورمیانه، فشار مدیریت بحران را بر غرب ـ به‌ویژه آمریکا ـ دوچندان کرده است.

از سوی دیگر، اروپا میان سه جبهه خاورمیانه، اوکراین و شرق اروپا که به پیمان ناتو پیوسته و مجهز شده‌اند، احساس خطر فزاینده‌ای می‌کند.

۲۸) آنچه مسلم است، آمریکایی که در مدیریت خاورمیانه نتوانست از طریق قدرت نظامی، امنیت اسرائیل را تأمین کند، اکنون با ارائه طرح صلح مرحله‌ای، در پی ایجاد آرامش نسبی است. شاید این رویکرد به‌منظور تعیین تکلیف نافرمانی راهبردی روسیه در جنگ اوکراین و جلب رضایت متحدان اروپایی خود باشد.

۲۹) با این حال، چشم‌انداز این جبهه بسیار تیره است و بیم آن می‌رود که به درگیری هسته‌ای یا حتی جنگ جهانی منجر شود.

۳۰) از همین‌رو، روسیه اخیراً از سیاست کند و محافظه‌کارانه خود در قبال ایران فاصله گرفته و رهبران کرملین صریحاً اعلام کرده‌اند که علیرغم تحریم‌ها و سازوکار اسنپ‌بک، سلاح‌های نسل ۴ و ۵ و دیگر تجهیزات نظامی را برای تقویت اقتدار دفاعی ایران ارسال می‌کنند، و آموزش نیروهای ایرانی نیز آغاز شده است.

۳۱) سرعت تحولات و تغییر معادلات بسیار بالاست. مسئولان ایران باید از اتلاف فرصت‌ها جلوگیری کرده و تهدیدات موجود و محتمل را با درایت و هوشمندی، و با رویکردی متفاوت از گذشته ـ که ضعف‌هایی بر آن حاکم بود ـ به فرصت تبدیل کرده و در عمل به اجرا گذارند.

شایان ذکر است این جمع‌بندی با نگاهی تقریبی و بر پایه اطلاعات موجود نگاشته شده است. بدیهی است که بخشی از داده‌ها ممکن است دستخوش تحول شود و برخی داوری‌ها نیز محل گفت‌وگو باشد.
از خوانندگان دعوت می‌شود نقدها و منابع تکمیلی خود را ارائه کنند؛ زیرا هرچه روایت ما دقیق‌تر، بی‌طرفانه‌تر و متکی بر شواهد باشد، اثرگذاری بیشتری خواهد داشت.
هدف مشترک همه ما حفظ کرامت انسان‌ها، کاستن از رنج‌ها و پیگیری راه‌حل‌های شرافتمندانه و پایدار است.

اندکی صبر، سحر نزدیک است
أَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ
آیا صبح نزدیک نیست؟
فَاصْبِرْ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ
وَ مَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ

 

محمد جواد ظریف :همچنان مذاکره واقعی و از موضع قدرت را عقلانی ترین گزینه می دانم

 

گفتگوی اختصاصی محمد جواد ظریف با روزنامه النهار چاپ بیروت

مصاحبه کننده : امیر دبیری مهر مدیرموسسه پژوهشی اندیشه و وقلم

امیر دییری مهر

اشاره :

ایران از دوره قاجار به این سو و در ۱۵۰ سال اخیر ۶۷ وزیر امور خارجه داشته است که فقط تعدادی از انها بواسطه سطح دانش و عملکرد تاثیر گذار خود ٬ از مقام کارگزاردولتی بالاتر رفته و بعنوان یک رجل سیاسی اثرگذار در تاریخ ایران نام دار شده اند. افرادی مانند مشیرالدوله پیرنیا٬ میرزا حسن مستوفی الممالک٬ محمد مصدق ٬احمد قوام السلطنه ٬محمد علی فروغی ٬علی اصغر حکمت ٬ علی اکبر سیاسی٬حسین فاطمی و….  در بین وزیران خارجه ایران پس از انقلاب هم  تقریبا این اجماع نظر وجود دارد که محمد جواد ظریف ۶۶ ساله  در سالهای وزارت خود از سال ۲۰۱۳تا ۲۰۲۱ از همه وزیران خارجه ایران مشهور تر  وفعال تر واثرگذارتر بود.  شاید مهمترین تفاوت ظریف با بقیه وزیران خارجه را بتوان در دو ویژگی جتسجوکرد: اول اینکه ظریف دانشمند روابط بین الملل و اهل نظریه پردازی است  و فعالیت او در این بخش هیچ گاه متوقف نمی شود ثانیا او وزیرخارجه  پیشرو و جریان ساز بود نه صرفا مدیر اداری دستگاه دیپلماسی و شاهد ان توافق نامه برجام بود که اخیرا دوران ۱۰ ساله ان تمام شد اما ظریف برخلاف مخالفان سازماندهی شده خود همچنان ان را به نفع ایران می داند.

مدتها بود مایل بودم با دکتر ظریف  درباره مهمترین مسایل مربوط به سیاست خارجی ایران و روابط بین الملل گفتگویی تفصیلی داشته باشم تا اینکه روز نامه معتبرو پر نفوذ النهار چاپ بیروت از من خواست در صورت امکان با ظریف معاون وقت راهبردی رییس جمهور  گفتگو کنم و این درخواست انگیزه نخست را تقویت کرد . در حال هماهنگی انجام گفتگو  بودم که او از سمت مهم معاونت راهبردی رییس جمهور از کار برکنار شد . ظاهرا مخالفان او درمجلس دنبال برکناری او بودند اما در این مصاحبه مشخص شد ماجرا ابعاد دیگری هم داشته اما نتیجه برکناری او ریزش  پایگاه اجتماعی دولت و مسعود پزشکیان بود . بسیاری همراهی ظریف با پزشکیان را دلیل مقبولیت دولت جدید می دانستند و وقتی ظریف کنار رفت معلوم شد این دولت ان دولتی نیست که توقع داشتند.

در تدارک برگزاری نشست با ظریف بودم که جنگ اسراییل با ایران رخ داد و مجددا مصاحبه به تاخیر افتاد  چند ماه بعد هم ماجرای اسنپ بک و پایان برجام.  هر چند این اتفاقات گفتگوی من با دکتر ظریف را را به تعویق انداخت اما موضوعات قابل گفتگو را جذاب تر کرد. تا اینکه در نیمه دوم مهرماه ( دهه اول اکتبر) در دو جلسه با دکتر ظریف در مؤسسه اندیشه و قلم و گروه پایاب که ظریف به تازگی تاسیس کرده است به گفتگو نشستم. این گروه که نامش بر گرفته از کتاب خاطرات ظریف است که اخبرا با عنوان صمود الدبلوماسیه در بیروت به عربی منتشر شد، با هدف عبور از زندان ذهنی پیروزی‌ها و ناکامی‌های گذشته برای شناسایی امکان‌ها جهت ساختن آینده الهام بخش و وجد آفرین تأسیس شده است. ظریف در این ۵ ساعت گفتگو صریح تر و شفاف تر از ان چیزی بود که انتظار می رفت و نشان داد برخلاف اتهام مخالفینش  او یک دیپلمات انقلابی است نه تکنوکرات و در بیان نظراتش واهمه ای ندارد.ای کاش مصلحت اجازه می داد همه نظرات ظریف در این گفتگو منتشر می شد اما به قول بهرام بیضایی شاید وقتی دیگر .

 

در این گفتگو از محمد جواد ظریف پرسیدم بسیاری از منتقدین مذاکره با غرب و امریکا می گویند حمله اسراییل به ایران در حالی که در مذاکره با امریکا بودیم نشان داد مذاکره بی فایده است او در پاسخ گفت باید به اینها یاد اور شد   همین مذاکرات با وجود نقدهایی که به شیوه و فرایند آن دارم باعث شد مردم با حفظ انسجام و وحدت خود بطور یکپارچه در برابر دشمن صهیونیست ایستادند و نقشه انها مبنی بر فروپاشی نظآم  ناکام ماند در حالی که  اگر ما میز مذاکره را ترک کرده بودیم مورد سوال مردم قرار می گرفتیم که دولت با ترک مذاکره زمینه حمله دشمن متجاوز را فراهم کرده است .

از دکتر ظریف درباره احتمال حمله مجدداسراییل به ایران پرسیدم و اینکه برخی می گویند دست کم تا شش ماه این اتفاق نخواهد افتاد و به اظهارات اخیر پوتین هم اشاره می کنند . او  گفت : اینها همه حدس و گمان است و نمی توان قطعی تحولات پیش رو را پیش بینی کرد . مهم این است که کشور باید با تقویت بنیه دفاعی و حفظ انسجام داخلی و ابتکار عمل در مذاکره واقعی از موضع قدرت با مسایل مواجه شود و برای هر احتمالی آمادگی داشته باشد.

ظریف معتقد است در شرایط کنونی  جمهوری اسلامی راهبرد مذاکره مستقیم ، چندوحهی و معطوف به نتیجه را در پیش بگیرد. از او پرسیدم منظورتان از مذاکره واقعی چیست ؟ مگر مذاکرات قبلی واقعی نبود؟ او گفت : مذاکره واقعی یعنی از زندان گذشته بیرون امدن و از همه امکان‌ها و ظرفیتهای قدرت ملی استفاده کردن .  در جنگ ۱۲ روزه ایران نشان داده تنها کشوری است که جرات و امکان ضربه زدن  به اسراییل را دارد همچنین این واقعیت که ترامپ قبل از ضربه زدن به ایران پایگاه‌های نظامی آمریکا در منطقه را خالی می‌کند و پیام می‌دهد که پاسخ ایران را می‌پذیرد، بیانگر پذیرش اراده و توانمندی ایران حتی برای رویارویی با آمریکاست.  این واقعیت پنجره محدودی برای ورود به مذاکره  از موضع قدرت  را برای ایران باز کرده است تا درباره مسایل مورد اختلاف با غرب و امریکا وارد مذاکرات جدی شود . من با ۴ دهه سابقه دیپلماسی عرض می کنم مذاکرات مستقیم و چندوجهی درباره مسایل مورد اختلاف ایران و امریکا چاره کار است. بر خلاف نظر برخی در آمریکا و ایران که مذاکره  را به معنای تسلیم می‌دانند، ظریف بر این باور است که ایران در مذاکرات برحام به خواسته‌های طرف مقابل تن نداد و توانست بسیاری از خواسته‌های خود را به طرف مقابل بقبولاند. در مذاکرات آتی هم همین است  و بده بستان امری طبیعی است. آنهایی که در ایران یا امریکا می خواهند در مذاکره فقط امتیاز بگیرند و امتیاز ندهند الفبای مذاکره را نمی دانند. همانطور که دست بالا گرفتن بیش از اندازه در مذاکره هم خطای بزرگی است و کشور را سرانجام به ورطه امتیاز دادن می کشاند. ازاین رو من برخلاف کسانی که می گویند نظام در این مقطع مجبور است جام زهر  را مانند سال ۱۳۶۸ بنوشد معتقدم این کار نه امکان پذیر است نه ضروری و نه به مصلحت. بلکه الان می توانیم با اتکای به مردم و به توان و اراده ملی  با اعتماد به نفس وارد مذاکره شویم و از حقوق مان در مذاکرات دفاع کنیم.

دکتر ظریف در عین حال هشدار داد در حال حاضر گذشت زمان لزوما به نفع ما نیست و شاید ماههای اینده برای مذاکره بهتر از امروز نباشد. وزیر اسبق امور خارجه در تایید سخن خود به خطای تصمیم گیری در دولت قبل برای احیای برجام در دوره بایدن اشاره کرد و گفت در ابتدای دولت اقای رییسی ٬ همه چیز برای بازگشت امریکا به برجام فراهم بود. حتی قبل از تصویب قانون راهبردی در مجلس شورای اسلامی، قرار بود همزمان با تحلیف بایدن این تصمیم اعلام شود. حتی پس از تصویب قانون، در مذاکرات ایران و اعضای باقی‌مانده برجام  با حضور غیر مستقیم آمریکا، توافق برای بازگشت آمریکا به برجام در پایان دولت روحانی آماده بود، اما با این تفکر درایران که مذاکرات فرسایشی به نفع ایران است از یک سو و زیاده‌خواهی اروپا و آمریکا از سوی دیگر فرصت خوب برای ایران و جهان از بین رفت و همان دولت هم نتوانست از این فرصت برای موفقیت  خود استفاده کند .

به ظریف گفتم وقتی رهبری می گوید مذاکره با امریکا بی فایده است شما با چه منطقی همچنان از مذاکره دفاع می کنید در پاسخ گفت رهبری بارها به من گفتند که کارشناسان می توانند و باید نظرات خود را درباره مسایل بدون ملاحظه مطرح کنند.  از این رو من معتقدم دلسوزان کشور نباید نظام و رهبری را از دیدگاهها و راهکارهای منطقی خود به تصور این‌که  این پیشنهاد مخالف دیدگاه رهبری است محروم کنند. البته کشور سازو کارهای تصمیم گیری قانونی دارد و تجمیع نظرات مورد توجه قرار می گیرد.

دکتر ظریف درباره شرایط جدید ایران در پی تحولات دو سال اخیر در منطقه خاورمیانه و ضعیف شدن نیروهای نیابتی ایران و تضعیف میدان گفت : تمامی شواهد در ۴۰ سال گذشته نشان می‌دهد که ایران هیچگاه نیروی نیابتی در منطقه نداشته است. یعنی هیچ گروه غیر ایرانی اهداف ایران در منطقه را اجرا نمی‌کرده است. رابطه ایران با مقاومت کاملا بر عکس بوده و این ایران بوده است که برای اهداف مقاومت که مورد احترام نه تنها ایران بلکه کل منطقه و جهان است به آنها کمک می‌کرده و برای این کمک هزینه سنگینی پرداخت کرده است. لذا حتی اگر مقاومت ضعیف شده باشد که خود موضوعی قابل مناقشه است، تاثیری بر توان ایران ندارد چون در ۴۰ سال گذشته مقاومت برای اهداف خود مبارزه کرده است و نه از سوی ایران و برای اهداف ایران.  از سوی دیگر در شرایط امروز بین سیاست امریکا و اسراییل و کشورهای همسایه عرب در قبال ایران تفاوت وجود دارد و باید از این اختلاف سیاست ها  به نفع ایران  استفاده کنیم. برای مثال  اسراییل به دنبال سرنگونی جمهوری اسلامی و حتی فروپاشی ایران است قبل از انقلاب هم اسراییل ایران قدرتمند را مانعی برای رسیدن به هدف سلطه اقتصادی و تکنولوژیک خود در منطقه می‌دانست و می‌داند. امریکا به دلیل اولویت‌های راهبردی خود به دنبال فروپاشی ایران نیست چرا که چنین وضعیتی بلاشک آمریکا را برای آینده قابل پیش بینی در باتلاق غرب آسیا گرفتار کرده و آن را از پیگیری اهداف راهبردیش در برابر چین و نظم در حال شکل‌گیری جهانی باز می‌دارد. آمریکا به دنبال  تضعیف ایران از طریق ادامه فشار سیاسی و اقتصادی است در حالی که کشورهای همسایه  بویژه اعراب با اتفاقات اخیر و جنگ طلبی های اسراییل متوجه شدند بدون  حضور ایران قدرتمند اسراییل منطقه را خواهد بلعید.  از این رو مایل به  بهبود روابط راهبردی خود را با ایران هستند و ما نیز باید این مساله را جدی گرفته و برای استفاده از این فرصت ٬دیپلماسی فعالی داشته باشیم. ظریف تحولات اخیر در غزه را با توجه به اینکه اسرائیل بدون دستیابی به اهداف سلطه‌گرانه‌اش که مقدمه پیشروی به سمت توهم خطرناک اسرائیل بزرگ بود به توقف نسل کشی در غزه تن داده است را بسیار مهم ارزیابی کرد که باید با دقت و آینده نگری از یک سو و همبستگی کشورهای اسلامی از سوی دیگر مورد بهره‌برداری قرار گیرد.

از دکتر ظریف درباره پایان برجام و اغاز مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم ها پرسیدم و اینکه مخالفان برجام انگشت اتهام را به سوی او نشانه رفته اند. دکتر ظریف با لبخندی تلخ گفت : بسیاری از این تخریب ها و حملات علیه من و برجام سازماندهی شده است و اصالت ندارد . اما درباره علت پایان برجام و بازگشت مکانیسم ماشه غیر از بدعهدی امریکا و اروپا حرفهای زیادی می توان زد که طرح انها را الان به مصلحت نمی دانم  اما برای مثال این پرسش را مطرح می کنم  اگر مجموعه اتفاقاتی که از زمان انعقاد برجام در تیرماه ۱۳۹۴ تا زمان اجرایی شدن آن در دی ماه  ۱۳۹۴ رخ داد را دقیقا بررسی کنید بسیاری از واقعیات معلوم می شود.

او در توضیح این مساله به نکته جدیدی اشاره کرد که تا کنون کمتر به ان پرداخته شده و اینکه امریکا با توافق برجام در صدد زمینه سازی برای اجرای سیاست گردش به آسیا و چین و حضور کمتر در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس بود زیرا با کاهش تنش با ایران ضرورتی  برای گرفتار ماندن در منطقه‌ای که دیگر برای آمریکا اهمیت راهبردی گذشته را ندارد  نداشت و می‌توانست به اولویت راهبردی خود در رقابت با چین متمرکز شود. اما اسرائیل و دیگر مخالفان خارجی برجام  همراه با اشتباهات تحلیلی و ندانم کاری‌های گروهی در داخل عملا و به مرور با اقدامات تخریبی خود، راهکار اجرای استراتژی گردش به‌ آسیای امریکا را از کاهش تنش با ایران به واسپاری امنیت منطقه به اسرائیل از طریق پیمان‌های ابراهیم منحرف کردند و اسراییل و واشنگتن را به تصمیمات تند و رادیکال مانند ترور دانشمندان هسته ای و فرماندهان ایرانی سوق دادند.  از سوی دیگر با تشدید تنش میان اروپا و ایران به ویژه در پی بحران اوکراین، نتیجه این شد که ۱۳ کشور موافق ایران در شورای امنیت که آمریکا را با تنها ۲ رای موافق با یک شکست مفتضحانه در سال ۱۳۹۹ مواجه کردند به تنها ۴ کشور موافق برجام در برابر ۹ مخالف در مهر ۱۴۰۴ تقلیل پیدا کرد . ظریف با انتقاد شدید از سوء استفاده اروپا از شورای امنیت گفت که سه کشور اروپایی پس از خروج آمریکا تمامی تعهدات خود در برجام را نقض کردند و حتی در جنگ ۱۲ روزه با حمایت از اسرائیل، از راهکار نظامی برای پایان دادن به برنامه هسته‌ای ایران استقبال کردند. ولی وقتی تجاوز نظامی در رسیدن به این هدف با شکست مواجه شد با پررویی و ریاکاری دوباره به سوءاستفاده از سازوکارهای سیاسی متوسل شدند. از نظر ظریف به عنوان یک تحلیلگر روابط بین‌الملل رفتار اروپا در ماجرای برجام و کلا در چند سال گدشته منجر به کاهش شدید نقش اروپا در مسایل جهانی و حتی در مسائل مربوط به قاره اروپا همچون بحران اوکراین شده و در میان مدت در کنار پیشتازی آمریکا و چین در رقابت تکنولوژیک به ویژه در حوزه هوش مصنوعی، باعث خواهد شد که اروپا جایگاه قابل توجهی در نظم آتی جهانی نداشته باشد.

با تحریم‌های آمریکا و بازگشت تحریم‌های شورای امنیت و اروپا، ظریف پیشنهاد می‌کند حاکمیت ایران به عنوان نخستین اولویت مهمترین عامل قدرت کشور یعنی همبستگی اجتماعی را تقویت کند. از نظر او اولویت بعدی بازسازی و تقویت توان دفاعی و پدافندی و نیز گسترش روابط با منطقه است که او در مقالاتی که در یک سال گذشته در مجله اکونومیست، روزنامه گاردین؛ روزنامه الاخبار و مجله فورین پالیسی نوشته است پیشنهادهایی در این زمینه ارائه کرده است. مرحله بعدی در راهکار پیشنهادی ظریف مذاکرات چندوجهی با ایالات متحده برای مدیریت اختلافات است چرا که از نظر او روابط دوستانه واقع‌بینانه نیست.

ظریف بهبود شرایط اقتصادی را مهمترین عامل برای تقویت انسجام داخلی می‌داند که با توجه به تحریم‌های آمریکا و بازگشت تحریم‌های اتحادیه اروپا و شورای امنیت فعلا صرفا با اتکا به بهره‌برداری مولد از سرمایه عظیم ایرانیان در داخل و خارج از ایران میسر است. وی تاکید کرد هیچ سرمایه گذاری با وجود فساد و رانت حاضر به سرمایه گذاری نیست و برای رفع این مانع باید حاکمیت در عالی‌ترین سطح تضمین امنیت سرمایه‌گذاری داخلی از طریق احترام به حقوق و خواسته‌های ایرانیان و مقابله با فساد و رانت  را به عنوان مهمترین اولویت امنیت ملی دنبال کند.