تغییر اساسی سیاست ایران نسبت به مهاجران افغانی: اخراج بیش از یک میلیون افغانی در یکسال

منبع روزنامه النهار العربی چاپ بیروت

نویسنده : امیر دبیری مهر

وزیر کشورایران اعلام کرده ۶ میلیون نفر ازاتباع خارجی در ایران حضور دارند که ۲ میلیون نفر از انها غیرمجازهستند و ایران د یک سال گذشته بیش از یک میلیون ازاین اتباع فاقد مجوزرا دستگیر به کشور خودشان بازگردانده است . منظور سرداراسکندر مومنی وزیر کشورایران از اتباع خارجی ٬افغانستانی ها هستند که در چهاردهه اخیردرایران اغلب به مشاغل ساختمانی وخدماتی  و باغداری مشغول هستند. کارفرمایان ایرانی همیشه کارگران افغانستانی را بعلت پرکاری ودستمزد کم به کارگران ایران ترجیح می دهند اما ازیکسال اخیر با تغییرسیاست جمهوری اسلامی نسبت به اتباع افغانی شرایط کار و زندگی انها در ایران سخت و با موانع فراوانی مواجه شده .

مهاجرت افغانی ها به ایران به سالهای جنگ شوروی سابق با افغانستان در اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی بازمی گردد وایران با اعمال سیاستهای بشردوستانه ٬میزبان مهاجرین افغانی بود و این روند تا چند سال اخیرادامه یافت و حتی در دوره ظهور داعش درعراق وسوریه٬ لشگری نظامی با عضویت افغانی ها مقیم ایران به نام لشکر فاطمیون ایجاد شد که زیر نظر سپاه پاسداران به جنگ با داعش رفت .

اما پرسش مهمی وجود دارد که سیاست جدید جمهوری اسلامی مبنی بر بازگرداندن افغانی های غیرمجاز چه دلایلی دارد که در این مقاله به مهمترین انها اشاره می شود:

  • دولت در ایران بودجه کافی رفاهی برای ارایه به شهروندان خود ندارد ودرحوزه انرژی و کالاهای اساسی بویژه نان یارانه های سنگینی پرداخت می کند.برخی امارها حکایت از این دارد که اتباع افغانستانی از حجم وسیعی از این سوبسیدها استفاده می کنند درحالی که ۲۰دست کم میلیون نفر از جمعیت ایران زیر خط فقرهستند. بر همین اساس وزیر کشور ایران رسما اعلام کرده افغانی های هر چند میهمان ایران هستند اما ایران دیگر امکان میهمان نوازی ندارد و انها باید ایران را ترک کنند حتی به زور. نمونه ان بازداشت وسیع افغانی در ایستگاههای مترو درتهران و پلمپ شدن مغازه هایی است که از اتباع افغانی استفاده می کنند.
  • ارتکاب تعداد محدودی از اتباع افغانی به جرایم و بزرگ نمایی آن در رسانه های اجتماعی موجب نگرانی افکارعمومی ازخطرات ناشی از حضور افغانی ها در ایران شده . این مساله از گذشته وجود داشته اما در سالهای اخیربا افزایش مهاجرت افغانی ها به ایران حساسیت بیشتری ایجاد کرده است .البته سیاه نمایی علیه مهاجرین درهمه کشورها یکی ازمعضلات اجتماعی و فرهنگی است ومختص افغانی های مقیم ایران نیست در مریکا هم نسبت به سیاه پوستان چنین نگاه غلطی وجود دارد که با واقعیت فاصله دارد.
  • بعد از روی کار امدن طالبان در افغانستان و پایان جنگ در این کشور دولت ایران دیگر بهانه ای برای پذیرش این حجم از اتباع غیرمجاز افغانی درایران نداشت و تحت فشار شدید افکار عمومی مجبور شد در سیاست گذشته خود تجدید نظر کند و مقدمات اخراج انها را فراهم سازد. البته برخی معتقدند جمهوری اسلامی از این موضوع بعنوان ابزار فشارعلیه طالبان در موضوعات محل اختلاف مانند منابع ابی رودخانه هیرمند استفاده می کند.
  • برخی از کارشناسان مسایل اجتماعی در ایران از چند سال پیش هشدار دادند که با افزایش بی رویه افغانی ها در ایران و شکل گیری محلات و حتی شهرک ها و روستاهای فقیر و فاقد امکانات افغانی نشین در اطراف شهرهای بزرگ ٬احتمال شکل گیری تهدیدهای امنیتی برای ایران بالا می رود و در صورتی که انها بتوانند این جمعیت زیاد – حدود ۱۰ درصد جمعیت ایران -را سازماندهی کنند امکان هراقدامی را برای طرح مطالبات وفشار به حکومت برای اجرای ان را خواهند داشت و بهتر است با اخراج اتباع غیر مجاز جلو این تهدید بالقوه گرفته شود.
  • ایران با مشکل بیکاری مواجه است وبسیاری از کارگران ساده در شهرهای بزرگ مانند تهران نیز فرصت کار پیدا نمی کنند. حضور تعداد بسیاری زیادی از افغانی ها ٬همین فرصتهای محدود شغلی را هم از کارگران ایرانی از بین می برد واخراج افغانی ها می تواند فرصت اشتغال برای کارگران ایرانی را بیشتر کند.

 

ایران همزمان با اخراج افغانی ها در مرزهای شرقی با افغانستان نیز که  ۹۳۰ کیلومتر است شروع به احداث دیوارهای بلند مرزی کردهه  تا جلو ورود غیر قانونی اتباع افغانی گرفته شود زیرا به گفته وزیر کشور ایران ۵۰ درصد از افغانی های اخراجی مجددا بطور قاچاقی به ایران باز می گردند.

بنابراین  ایران به دلایل بالا با قدرت و جدیت درحال اخراج اتباع افغانی ازایران است اما از انجا که ایدیولوژی د نظام تصمیم گیری ایران نقش پر رنگی دارد معلوم نیست این سیاست در دراز مدت ادامه پیدا کند هر چند تا الان با استقبال اکثر ایرانیان مواجه شده است .

خشکسالی در ایران تهدیدی نوین علیه سرزمینی کهن

منبع : روزنامه التهار العربی چاپ بیروت نوشته امیر دبیری مهر

رسانه های ایران با اشاره به کاهش ۵۷ درصدی ظرفیت سدهای این کشور ٬ این احتمال را مطرح کرده اند که آب در تابستان اینده درایران سهمیه‌بندی شود. این درحالی است که امسال ایران با ناطرازی وکمبود برق وگازهم مواجه بود وهمین مساله موجب نارضایتی عمومی شده . ایران از معدود کشورهایی است که اب و برق وگاز وبنزین وگازوییل را با سوبسید و قیمت بسیار پایین به مردم می فروشد ولی بخاطرقدرت خرید پایین اکثر مردم بازهم نارضایتی وجود دارد. ارزان فروشی حامل های انرژی در شرایطی که اقتصاد ایران بخاطرتحریم های امریکا کوچک وضعیف شده عملا قابل تداوم نیست و دولت در حال بررسی گزینه هایی است که قیمت حامل های انرژی را افزایش دهد.اما مساله اب متفاوت است و می تواند به سرعت بحران ساز شود چنانچه در سالهای اخیر دراصفهان و خوزستان چند بار به اعتراضات مردمی منجر شد.

در حال حاضر ۶ سد مهم ایران  کمتر از ۱۰ میلیون مترمکعب آب دارند و برخی سدهای جنوب ایران  کاملا خالی‌اند. همچنین ورودی آب به سدها نسبت به سال گذشته با ۵ درصد کاهش  به ۶میلیارد مترمکعب رسیده است. و در مقابل خروجی آب سدها نیز افزایش یافته و به ۸ میلیارد مترمکعب رسیده .این یعنی کمبود۲ میلیارد متر مکعب اب در تابستان اینده.

به همین دلیل عباس علی‌آبادی وزیر نیروی ایران گفته چاره ای جز مدیریت مصرف و برخورد جدی با پر مصرف ها وجود نداردو احتمال سهمیه بندی اب درتابستان اینده بالاست. گفتنی است  ۸۹ درصد اب در ایران در بخش کشاورزی٬ ۹ درصد برای شرب و ۲ درصد درصنعت مصرف می شود.

اولین نشانه های بحران اب در ایران چند سال پیش با خشک شدن دریاچه ارومیه درشمال غرب ایران ظهوریافت واعتراض طرفداران محیط زیست  را برانگیخت تا جایی که دولت تا ۱۵۰ میلیون دلار برای احیای دریاچه ارومیه تخصیص داد . اما کاهش بارش در ایران ٬ پهنه های طبیعی و محیط زیستی دیگری را نیز تهدید می کند از جمله خلیج گرگان درشمال شرق ایران که گفته شده تا ۵ سال دیگر کاملا خشک خواهد شد.

 

بحران خشکسالی مختص ایران نیست  با یک درجه گرم شدن کره زمین در صد سال اخیر٬  دوسوم مردم جهان با خطر بی ابی و کم ابی مواجه هستند اما ایران به دلایلی شرایط سخت تری دارد زیرا درحال گذر از دوره ۳۰ ساله خشکسالی است وبخاطرمصرف بی رویه  وغیر مکانیزه بویژه در بخش کشاورزی وسو مدیریت ٬ منابع اب زیرزمینی ایران  نیز به شدت کاهش یافته. ایرانیان هزاران سال با تکیه برمدیریت قنات به تمشیت امورخود واقتصاد مبتنی برکشاورزی میپرداختند اما الان  تنها ۱۲۰میلیارد مترمکعب درذخایر زیر زمینی ایران باقی است و ۴۵ درصد از ۹۰۰ هزار چاه عمیق در ایران غیرمجاز است .

سازمان ملل می گوید  ۴۵ کشور مانند ایران  درمعرض خشکسالی هستند حتی  ۴۷ درصد از قاره اروپا تحت تاثیر خشکسالی است این یعنی دو سوم جمعیت جهان اما وضع ایران به  دلایل  زیر بحرانی تر است:

أولا میزان بارش باران در ایران یک سوم متوسط بارش در جهان است

دوما بیش از ۸۵ درصد ازتمام مناطق ایران با مشکل خشکسالی مواجه هستند.

سوما ایران با بیش از ۳۴ میلیون هکتار بیابان از جمله کشور‌های خشک و بیابانی درمنطقه و جهان شناخته می‌شود.

یکی ازپیامدهای خسارت بارخشکسالی ٬کوچ و مهاجرت اجباری مردم است و تا سال ۲۰۵۰ پیش بینی می شود بیش از ۲۰۰ میلیون نفراز مردم جهان به دلیل خشکسالی، کمبود آب وبالا آمدن سطح دریا مجبور به مهاجرت شوند مساله ای که در ایران نیز بطور محسوسی مشاهده می شود و هزاران ایرانی ساکن مناطق مرکزی ایران برای خرید زمین و ملک به شمال ایران و استانهای همجوار دریای خزرهجوم برده اند و همین مساله موجب بروز مشکلات جدید در مناطق ساحلی شده .

غیر از مسایل زیست محیطی ٬ بحران آب یکی از مهم‌ترین بحران‌هایی ا‌ست که در کمین اقتصاد ایران است.خشکسالی در درجه اول بر سهم ۸ درصدی بخش کشاورزی بو سهم ۱۴ درصدی بخش صنعت در اقتصاد ایران اثر منفی می گذارد اما ازهمه اینها مهم تنش های ابی است که می تواند به منازعات اجتماعی ٬ جابجایی هاُی جمعیتی با پیامدهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی منجر شود. بنابر این در ماههای اینده نمی توان از مسایل مربوط به کمبود اب و خشکسالی در ایران به اسانی چشم پوشید.

چرا ناگهان مذاکره با امریکا ممنوع شد؟

با وجودی که درهفته های اخیرفضای خوش بینانه ای درایران برای مذاکره ایران وامریکا شکل گرفته بود موضع گیری شدید وصریح ایت الله خامنه ای درهفتم فوریه علیه هرگونه مذاکره با امریکا٬ جامعه ایران وناظران بین المللی را در بهت وحیرت فرو برد. رهبر جمهوری اسلامی دردیداربا فرماندهان نیروهای هوایی ارتش ایران مذاکره با امریکا را شرافتنمندانه و عقلانی وهوشمندانه ندانست ورسما به همه حدس وگمان ها دراین خصوص پایان داد. این در حالی است که رهبرایران چند هفته قبل درخصوص  مذاکره با امریکا به دولت چراغ سبز نشان داده بود . بازار ایران بلافاصله  تحت تاثیرسخنرانی ایت الله خامنه ای قرارگرفت و قیمت دلار و طلا در روز تعطیل به شدت افزایش یافت .در فضای رسانه ای  هم ایرانیان بطور کلی مواضع متفاوتی اتخاذ کردند که در ۴ دسته زیر قابل دسته بندی است.

گروه اول کسانی بودند که خواستاراستعفای مسعود پزشکیان رییس جمهورایران شدند به نظر اینها پزشکیان بدون مذاکره با امریکا ورفع تحریم ها نمی تواند به وعده های خود عمل کند و بهتراست از قدرت کناره گیری کند.

گروه دوم ازموضع رهبرایران انتقادکردند که درتصمیمات وسیاستهای خود به معیشت واقتصاد مردم انچنان که باید توجه نمی کند و این موضع    نیز موجب تشدید فشارهای اقتصادی خواهد شد.

گروه سوم اقلیت مخالف مذاکره با امریکا هستند که با ابراز خوشحالی از موضع گیری رهبری این سخنان را فصل الخطاب خوانده و حتی حسین شریعتمداری مدیر روزنامه کیهان٬ طرفداران مذاکره با امریکا را احمق و خاین خواند. در نمازهای جمعه هم علیه محمد جواد ظریف معاون رییس جمهور ایران که نماد طرفداری از مذاکره با امریکاست ناسزا و شعارهای تندی داده شد و امام جمعه تهران از معترضین تشکرکرد.

دسته چهارم هم کسانی بودند که سعی کردند سخنان رهبری را اینگونه تفسیر کنند که این سخنان مکمل مواضع قبلی است و برای این مطرح شده که دست دولت برای مذاکره باز باشد تا بتواند امتیاز بیشتری بگیرد. مواضع برخی ازمقامات دولتی از جمله رییس جمهور و وزیر امور خارجه ایران در حمایت از سخنان رهبری نیز درهمین چارجوب ارزیابی می شود.

فارغ از این دسته بندی ها یک مساله برای کارشناسان مشخص بود و اینکه به رهبرجمهوری اسلامی اطلاعاتی رسیده که منجر به این موضع گیری صریح و شدید الحن شده .بویژه که ایت الله خامنه ای سخنرانی خود را خارج ازعرف همیشگی دررو جمعه انجام داد در حالی که دیدارهای رسمی رهبر ایران در بیت رهبری چهارشنبه ها انجام می شود  برخی حدس زدند این اطلاعات مربوط به دیدار نتانیاهو و ترامپ در واشنگتن بوده و احتمالا از طریق روسیه به ایران منتقل شده برخی نیز احتمال دادند ترامپ پیامی را از طریق واسطه هایی مثل عمان به رهبر ایران منتقل کرده است.

در این فضای حدس و گمان بود که محمد باقر قالیباف رییس مجلس اعلام کرد ترامپ دریادداشت مربوط به تشدید تحریم هاعلیه ایران خواستار توقف فعالیتهای هسته ای ٬ ساخت موشک وسلاحهای نامتقارن ونامتعارف نظامی شده. به تعبیر قالیباف این پیشنهاد یعنی ترامپ می خواهد ایران را کاملا خلع سلاح کند.

با این اظهارات مشخص شد که علت موضع شدید اللحن رهبر ایران علیه مذاکره با امریکا چه بوده  البته به نظر می رسد این نظر ترامپ غیر از یادداشت مورد اشاره ٬از کانالهای دیگر نیز  به رهبر ایران رسیده باشد.

درنتیجه در این شرایط دو وضعیت در اینده نزدیک  روابط ایران و امریکا قابل تصوراست: اول تغییرموضع ترامپ ازدرخواست خود وکاهش انتظار از ایران با هدف کشاندن ایران به پای میز مذاکره و ارایه امتیازهای جذاب به ایران

وضعیت دوم رویارویی ایران و امریکاست که درفازاول تشدید تحریم ها بویژه علیه فروش نفت ایران است و درفاز دوم بازگذاشتن دست اسراییل برای اقدامات نظامی علیه تاسیسات هسته ای ایران با حمایت امریکاست. یعنی همان چیزی که اسراییل سالهاست به دنبال آن است تصمیم امریکا برای فروش بمبهای سنگر شکن در روزهای اخیر در همین راستا ارزیابی می شود.

 

منبع : روزنامه النهار العربی نوشته امیر دبیری مهر

سیاست ترامپ در قبال ایران چه خواهد بود؟

تقابل ایران و ایالات متحده آمریکا

ترامپ در چهار سال نخست ریاست‌جمهوری خود (سال‌های ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰) سیاست‌هایی خصمانه علیه ایران به کار گرفت که تأثیرات زیادی بر منطقه خاورمیانه داشت. با توجه به بازگشت او به ریاست‌جمهوری آمریکا از ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵، این سؤال مهم مطرح می‌شود که سیاست‌ها و اقدامات او در قبال ایران چه خواهد بود و آیا او بار دیگر همان مسیر پیشین را در پیش خواهد گرفت یا تغییراتی در رویکرد خود ایجاد خواهد کرد؟

نگاه به سیاست‌های ترامپ در گذشته نشان می‌دهد که او عمدتاً از طریق اقداماتی همچون خروج از توافق هسته‌ای (برجام)، اعمال تحریم‌های اقتصادی شدیدتر، تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران و، از همه مهم‌تر، ترور ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده نیروهای برون‌مرزی سپاه، سعی در مهار نفوذ ایران در خاورمیانه و تضعیف اقتصاد ایران داشت. این اقدامات به تشدید تنش‌های دیپلماتیک و نظامی بین دو کشور انجامید. اکنون که ترامپ مجدداً راهی کاخ سفید می‌شود، او در قبال ایران با چند انتخاب سرنوشت‌ساز روبه‌روست که نتیجه آن بر امنیت منطقه خاورمیانه اثرگذار خواهد بود. این گزینه‌ها که ریشه در سیاست‌های ترامپ در دوره قبلی ریاست‌جمهوری او دارند، عبارت‌اند از:

۱ (بازگشت به توافق هسته‌ای با ایران (برجام)

ترامپ در ماه مه ۲۰۱۸ آمریکا را به‌طور یک‌جانبه از توافق هسته‌ای ایران (برجام) خارج کرد. او برجام را توافقی ناکارآمد خواند که ایران را به سلاح هسته‌ای نزدیک‌تر می‌کند. از دیدگاه ایران، این اقدام نقض صریح تعهدات بین‌المللی آمریکا بود. بازگشت تحریم‌ها پس از خروج آمریکا از برجام، ایران را تحت فشار اقتصادی قرار داد. ترامپ در انتخابات اخیر آمریکا چند بار اعلام کرده که اگر ایران تضمین دهد به دنبال بمب اتم نیست، حاضر به توافق با ایران است. در حال حاضر، همه ناظران بین‌المللی منتظرند ببینند آیا او پس از به‌دست گرفتن قدرت چنین اقدامی خواهد کرد یا نه.

۲) کمپین «فشار حداکثری» علیه ایران

پس از خروج از برجام، ترامپ استراتژی «فشار حداکثری» را آغاز کرد که شامل مجموعه‌ای از تحریم‌های اقتصادی گسترده علیه ایران بود. این تحریم‌ها که بر صادرات نفت، مبادلات مالی و تجاری ایران تمرکز داشت، اقتصاد ایران و به‌ویژه معیشت مردم را به‌شدت تحت فشار قرار داد. این سیاست نتوانست فعالیت‌های منطقه‌ای ایران یا نفوذ نیابتی آن در خاورمیانه و حتی برنامه‌های هسته‌ای و موشکی ایران را مهار کند. رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، در جلسه سنای آمریکا درباره مذاکرات هسته‌ای ایران در سال ۲۰۲۲ به این واقعیت اعتراف کرد. ایران نیز اعلام کرده که در صورت رفع یا کاهش تحریم‌های اقتصادی، آماده مذاکره با آمریکاست. ایران برای توسعه اقتصادی نیازمند سرمایه‌گذاری خارجی است و تحریم‌های آمریکا مانع اصلی این هدف به شمار می‌رود. مردم ایران نیز می‌گویند که تحریم‌های آمریکا فقط موجب فقر بیشتر مردم شده است و تأثیری بر امکانات حکومت نداشته است.

۳) تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران

دولت ترامپ در آوریل ۲۰۱۹ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را به‌عنوان یک سازمان تروریستی خارجی معرفی کرد. این نخستین بار بود که آمریکا بخش نظامی یک کشور را به‌عنوان سازمان تروریستی معرفی کرد. در صورتی که واشنگتن از این تصمیم عقب‌نشینی نکند، بهبود رابطه با ایران غیرممکن به نظر می‌رسد.

۴) ترور سردار قاسم سلیمانی

یکی از مهم‌ترین وقایع دوران ترامپ که به نظر می‌رسد بزرگ‌ترین مانع توافق با ایران در دور جدید ریاست‌جمهوری او باشد، دستور مستقیم او برای ترور سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروهای برون‌مرزی سپاه ایران بود. این عملیات در دی ماه ۱۳۹۸ و در فرودگاه بغداد انجام شد. ایران اعلام کرده است که سلیمانی فرمانده نیروهای مردمی مقابله با داعش بوده و ترور او وجاهت قانونی نداشته است. قاسم سلیمانی یکی از محبوب‌ترین نظامیان ایران در نیم قرن اخیر بود و کشته شدن او بسیاری از ایرانیان را از ترامپ متنفر کرد. به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی دست‌کم خواستار عذرخواهی ترامپ از این اقدام است.

۵) حمایت از اعتراضات داخلی ایران

ترامپ در سال ۲۰۱۹ و هم‌زمان با وقوع اعتراضات خشونت‌بار داخلی در ایران به‌دلیل افزایش قیمت بنزین که به کشته شدن عده‌ای از معترضان انجامید، از این اعتراضات حمایت کرد و معترضان را «شجاع» خواند. او در چندین بیانیه و توییت اعلام کرد که آمریکا در کنار مردم ایران ایستاده و از معترضان حمایت می‌کند. ایران همواره حمایت آمریکا از مخالفان حکومت را تهدیدی علیه امنیت ملی خود می‌داند و هر مذاکره‌ای را مشروط به این می‌داند که آمریکا تصمیمی برای براندازی نظام سیاسی ایران نداشته باشد. این خواسته در دور جدید ریاست‌جمهوری ترامپ نیز پابرجاست.

جمع‌بندی:

در صورت استمرار سیاست‌های دور اول ترامپ، نه‌تنها هیچ امیدی به بهبود روابط دو کشور وجود ندارد، بلکه باید منتظر تشدید تنش‌های دوجانبه و منطقه‌ای نیز بود. اما در صورتی که آمریکا حاضر باشد برای رفع تحریم‌ها قدمی بردارد، احتمال بهبود رابطه در برخی حوزه‌ها قابل تصور است. در مقابل، فعالیت‌های هسته‌ای ایران در چارچوب پادمان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و تضمین به واشنگتن مبنی بر عدم تهدید نیروهای آمریکا و متحدانش در خاورمیانه می‌تواند زمینه توافق دو کشور را فراهم کند.

قدرت نمایی ایران در سه رزمایش بزرگ نظامی

رزمایش ایران برای مقابله با تهدیدات آمریکا و اسرائیل

پس از انتشار چند گزارش در رسانه‌ها، از جمله وال‌استریت ژورنال، مبنی بر اینکه آمریکا و اسرائیل در حال رایزنی درباره حمله احتمالی به تأسیسات هسته‌ای ایران هستند و تنها چند روز مانده به مراسم تحلیف دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور جدید آمریکا، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در دو هفته متوالی سه مانور بزرگ نظامی را اجرا کردند. این اقدامات با هدف ایجاد بازدارندگی در برابر دشمن و نمایش آمادگی نیروهای نظامی ایران برای مقابله با هرگونه تهدید احتمالی انجام شد.

نوع و ابعاد مانورهای نظامی ایران در چند روز اخیر، که دقیقاً و مشخصاً متناسب با تهدیدهای اسرائیل و آمریکا طراحی شده بود، شامل سه بخش اصلی بود:

  1. نمایش آمادگی کامل پدافند هوایی: برای مقابله با حمله احتمالی به تأسیسات هسته‌ای ایران در نطنز و فردو.
  2. رونمایی از شهر موشکی زیرزمینی: به‌منظور تقویت توان حمله احتمالی به اسرائیل.
  3. مقابله با آشوب‌های خیابانی: علیه جمهوری اسلامی با سازماندهی ۱۱۰ هزار نیروی بسیجی.

پس از ضربات سنگین حماس و حزب‌الله و فروپاشی حکومت بشار اسد، برخی از مخالفین جمهوری اسلامی ایران اعلام کردند که پس از سوریه نوبت ایران است که سرنگون شود. اما آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، در چند سخنرانی متوالی در پاسخ به این مواضع تأکید کرد که ملت ایران به هرگونه اقدام علیه جمهوری اسلامی، چه از خارج و چه از داخل، پاسخی دندان‌شکن خواهد داد. اجرای این مانورها، به‌ویژه مانور ۱۱۰ هزار بسیجی در تهران، در همین چارچوب تحلیل می‌شود.

در یکی از مراحل این مانور نظامی، روز جمعه ۱۱ ژانویه، برای نخستین بار تصاویری از شهر جدید موشکی سپاه منتشر شد. بخشی از عملیات‌های موشکی علیه اسرائیل تحت عنوان «وعده صادق ۱ و ۲» در سال گذشته با استفاده از این پایگاه موشکی زیرزمینی اجرا شد. در دو عملیات اخیر، موشک‌های همین پایگاه توانستند پایگاه صهیونیستی نواتیم در اسرائیل، که محل استقرار جنگنده‌های پیشرفته «اف-۳۵» است، را هدف قرار دهند.

در بخش دیگری از این مانورها، با هدف دفاع از سایت هسته‌ای نطنز، سامانه موشکی پدافندی و پهپاد پرسه‌زن معروف به «۳۵۸» با موفقیت شلیک شد. تاکنون سپاه به دلایل امنیتی، اطلاعات دقیقی از مشخصات و توان این موشک پدافندی ارائه نکرده است.

پس از دو حمله موشکی ایران به اسرائیل در سال گذشته، اسرائیل در آخرین حمله هوایی خود به ایران مدعی شد که به سامانه پدافند هوایی ایران آسیب جدی وارد کرده است. برخی منابع غربی نیز این ادعا را تأیید کردند. با این حال، فرمانده پدافند هوایی ایران، این آسیب را بسیار محدود توصیف کرد. رونمایی از برخی تجهیزات جدید نیز پاسخی به ادعاهای اسرائیلی‌ها بود. به‌عنوان نمونه، در این رزمایش، سامانه «۹ دی» سپاه نیز آزمایش شد. این سامانه قادر است در کمتر از ۱۵ ثانیه، بمب سنگرشکن رها شده از جنگنده دشمن را رهگیری کرده و در فاصله ۱۷ کیلومتری منهدم کند. به گفته مقامات سپاه، این سامانه می‌تواند علیه بمب‌های بالدار، بمب‌های هوشمند، بمب‌های سنگرشکن و موشک‌های کروز به‌کار گرفته شود.

مقامات نظامی جمهوری اسلامی ایران همچنین اعلام کرده‌اند که در آینده نزدیک، سامانه دفاع ضدبالستیک ساخت ایران را نیز آزمایش خواهند کرد که می‌تواند معادلات نظامی دشمنان ایران را بر هم بزند.

در این رزمایش، جدیدترین پهپاد پرسه‌زن انتحاری با نام «رضوان» نیز رونمایی و عملیاتی شد. پهپاد رضوان ۲۰ کیلومتر برد داشته و مدت زمان پرواز آن بیست دقیقه است. دوربینی که در جلوی این پهپاد تعبیه شده است، پس از پرتاب از لانچر استوانه‌ای شکل خود، تصاویر را به کاربر ارسال کرده و امکان انتخاب هدف موردنظر و حمله به آن را فراهم می‌کند.

مقامات جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده‌اند که این رزمایش‌ها، بر اساس برنامه‌های از پیش تعیین‌شده، تا دو ماه آینده ادامه خواهد داشت.

گفته می‌شود این مانورها با این وسعت و در این مقطع زمانی برگزار شده است تا قدرت دفاعی ایران را برای مذاکرات احتمالی با دولت ترامپ در ماه‌های آینده به نمایش بگذارد. ایران امیدوار است با نشان دادن توانمندی‌های دفاعی خود، در مذاکرات از واشنگتن امتیازات بیشتری بگیرد و امتیازات کمتری بدهد.

ایران و گزینه‌های مواجهه با دولت ترامپ

ایران و گزینه‌های مواجهه با دولت ترامپ

ایران پس از انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ با هفت رئیس‌جمهور آمریکا روبه‌رو شده است و میزان تنش با هیچ‌کدام به اندازه دوره دونالد ترامپ، بین سال‌های ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰، نبوده است. همین تجربه باعث شده ایران در تدارک اتخاذ سیاست‌های بازدارنده برای دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ باشد که از ۲۰ ژانویه آغاز می‌شود. دو مسئله اصلی ایران در خصوص آمریکا عبارت‌اند از:

  • جلوگیری از حمله نظامی به تأسیسات صلح‌آمیز هسته‌ای ایران یا ارجاع مجدد پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل در سپتامبر ۲۰۲۵.
  • جلوگیری از تشدید تحریم‌های اقتصادی و مالی.

اما سؤال اینجاست که تهران برای رسیدن به این دو هدف استراتژیک چه تدابیر و اقداماتی را می‌تواند اجرا کند؟ ترامپ رسماً اعلام کرده اگر ایران به دنبال بمب اتمی نباشد، می‌تواند با تهران تعامل کند. مقامات ایرانی برای ایجاد اطمینان در جامعه جهانی، از ۲۰ سال پیش که فعالیت‌های هسته‌ای ایران مورد توجه جامعه جهانی قرار گرفت، اقدامات خود را تحت نظر بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و طبق پادمان‌ها و پروتکل‌های این آژانس انجام داده‌اند. تهران با همین سیاست توانسته تأسیسات و دانش هسته‌ای خود را توسعه دهد، به گونه‌ای که در مواقع لازم درصد غنی‌سازی اورانیوم خود را به بالای ۶۰ درصد برساند.

البته همین توانایی موجب شده است که اسرائیل و برخی کشورهای اروپایی مدعی شوند ایران به شکل بالقوه به قدرت اتمی تبدیل شده و آزمایش بمب اتم تنها به یک تصمیم سیاسی در تهران نیاز دارد. آمریکا نیز در تعامل با مسئله هسته‌ای ایران نگران است که مبادا فشارها به ایران منجر به تغییر سیاست کلان هسته‌ای کشور، از فعالیت صلح‌آمیز به رونمایی از بمب اتم، شود.

بنابراین، به نظر می‌رسد در دوره ترامپ نیز از یک سو سیاست همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و توسعه دانش هسته‌ای در دستور کار ایران باشد تا هم بهانه‌ای برای ارجاع مجدد پرونده ایران به شورای امنیت نباشد و از سوی دیگر با افزایش توان هسته‌ای، تهران برگ برنده‌ای برای مذاکره با آمریکا داشته باشد.

واقعیت این است که در دو دهه گذشته توان هسته‌ای ایران در برابر اقدامات خصمانه آمریکا جنبه بازدارنده داشته و قدرت چانه‌زنی ایران را در مذاکرات بین‌المللی بالا برده است. چنان‌که در سال ۲۰۱۵، در دوران ریاست‌جمهوری اوباما، ایران با همین قدرت توانست بخشی از تحریم‌ها علیه خود را رفع کند و ۳ میلیارد دلار از پول‌های بلوکه‌شده خود را از آمریکا به صورت نقدی دریافت کند.

در خصوص دومین سیاست ایران در قبال ترامپ می‌توان گفت جمهوری اسلامی از بعد سیاست‌های داخلی، به‌ویژه در حوزه اقتصادی، در وضع با‌ثباتی قرار ندارد. مقامات دولتی از ناترازی انرژی و سوخت، از جمله برق، بنزین و گاز در ایران خبر می‌دهند؛ یعنی میزان تولید با قیمت کنونی پاسخگوی تقاضا نیست. دلیل اصلی این ناترازی نیز عدم سرمایه‌گذاری در سال‌های اخیر، به‌خاطر تحریم‌های آمریکا بوده است.

از سوی دیگر، به دلیل تورم بالای اقتصادی و افزایش فقر در ایران، افزایش قیمت بنزین، گاز و برق می‌تواند به آشوب‌های اجتماعی منجر شود. از این رو، دولت ایران در وضعیتی است که نمی‌تواند با ادامه تحریم‌های کنونی، ثبات کشور و رضایت عمومی را تأمین کند. در متن جامعه نیز نسبت به ادامه تحریم‌ها اعتراضات وسیعی وجود دارد که در شبکه‌های اجتماعی قابل مشاهده است.

در نتیجه، ایران ناچار است به هر طریقی که شده، تحریم‌ها را کاهش دهد. مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، نیز چندین بار به صراحت گفته است که بدون رفع تحریم‌ها نمی‌توان کشور را بهتر از این اداره کرد.

در چنین وضعیتی، به نظر می‌رسد ایران مانند سال ۲۰۱۰ وارد مذاکره با واشنگتن شود. در آن سال، صالحی، وزیر خارجه وقت، بدون اطلاع محمود احمدی‌نژاد و با اجازه آیت‌الله خامنه‌ای در عمان با مقامات آمریکایی مذاکراتی را آغاز کرد که در دولت حسن روحانی به توافق برجام منجر شد. بر این اساس، برخی گمان می‌کنند دیدار ایلان ماسک با سعید ایروانی، سفیر ایران در سازمان ملل، برای هماهنگی همین مذاکرات بوده است.

 

مهمترین چالش‌های دولت ترامپ در خاورمیانه

مهمترین چالش‌های دولت ترامپ در خاورمیانه

دونالد ترامپ، چهل‌وهفتمین رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا، کمتر از ۲۰ روز دیگر در کاخ سفید قدرت را به دست می‌گیرد. اولویت اصلی ترامپ مسائل داخلی آمریکا، به‌ویژه رونق اقتصادی است؛ اما همواره از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون، مسائل خاورمیانه به‌عنوان یکی از اولویت‌های دولت آمریکا مطرح بوده است. اکنون نیز با توجه به وضعیت بی‌ثبات خاورمیانه، دولت جدید آمریکا نمی‌تواند نسبت به رخدادهای این منطقه بی‌تفاوت باشد. در این مقاله، چالش‌های دولت ترامپ در خاورمیانه در سه سطحِ کشورها، موضوعات و اولویت‌ها بررسی می‌شود.

چهار کشور کلیدی که در دوره ریاست‌جمهوری ترامپ در دستور کار واشنگتن قرار دارند عبارتند از: اسرائیل، سوریه، یمن و ایران.

چهار مسئله کلیدی خاورمیانه نیز، با در نظر گرفتن اولویت‌ها، عبارتند از:

  1. برقراری آتش‌بس در جنگ غزه
  2. جلوگیری از بی‌ثباتی احتمالی در سوریه
  3. سرکوب حوثی‌ها در یمن
  4. جلوگیری از اتمی شدن ایران

ترامپ رسماً اعلام کرده است که جنگ غزه باید تا ۲۰ ژانویه پایان یابد. جنگی که طی آن اسرائیل در طول ۱۵ ماه، بیش از ۴۰ هزار فلسطینی را کشته است تا انتقام کشته شدن بیش از هزار اسرائیلی را در حمله نیروهای حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ بگیرد. این جنگ یکی از تراژیک‌ترین رخدادهای قرن ۲۱ را رقم زده است. در این جنگ، همانند سایر جنگ‌ها، اصلی‌ترین قربانیان غیرنظامیان، به‌ویژه کودکان و زنان فلسطینی هستند. دولت آمریکا در دوره جدید اگر نتواند این جنگ را متوقف کند، اقتدار و قدرت بین‌المللی آن به‌شدت زیر سؤال خواهد رفت.

در مقاله قبلی، درباره سوریه و سناریوهای احتمالی آن پس از سقوط دولت بشار اسد به‌تفصیل صحبت کردیم. شکل‌گیری جنگ داخلی و موفقیت نیروهای اسلام‌گرای تندرو که موفق به سرنگونی اسد شده‌اند، گزینه‌های مطلوب دولت ترامپ نیستند. اینکه آمریکا در سوریه چه هدفی را ترسیم کرده است، در هاله‌ای از ابهام قرار دارد، اما یک چیز مشخص است: دولت آینده سوریه نباید با اسرائیل خصومت داشته باشد و همچنین نباید به ایران اجازه دهد تا در منطقه حضور یابد و از نیروهای نیابتی مخالف آمریکا و خواستار نابودی اسرائیل حمایت کند. به‌ویژه که در یک ماه اخیر، رهبر جمهوری اسلامی ایران چهار بار تهدید کرده است که آمریکا و اسرائیل نمی‌توانند در سوریه دولتی مستقر کنند که جبهه مقاومت ضد اسرائیلی و آمریکایی را تضعیف کند.

سومین مسئله مهم و مشترک آمریکا و اسرائیل در خاورمیانه، یمن است. حوثی‌ها که مورد حمایت ایران هستند، چند سالی است که با عربستان در حال جنگ بوده و از آغاز جنگ غزه نیز با آمریکا و اسرائیل وارد درگیری‌های هوایی و دریایی شده‌اند. حوثی‌ها شبه‌نظامیانی هستند که پس از سرنگونی دولت علی عبدالله صالح، رئیس‌جمهور یمن، توانستند مردم یمن را بسیج کنند و با وجود فقر و گرسنگی شدید در این کشور، همچنان حاکمیت خود را بر یمن حفظ کنند. به نظر می‌رسد ترامپ به‌خاطر منافع مشترک با اسرائیل و عربستان، سرنگونی حوثی‌ها و زمینه‌سازی برای روی کار آمدن دولتی همسو را در دستور کار قرار خواهد داد.

آخرین اولویت آمریکا در دوره ترامپ، جلوگیری از دستیابی ایران به بمب اتمی است. این مسئله آن‌قدر برای دولت جدید آمریکا مهم است که چند هفته پیش روزنامه «وال‌استریت ژورنال» مدعی شد تیم ترامپ در حال بررسی عملیاتی هستند که اگر مذاکرات هسته‌ای با ایران به بن‌بست بخورد، آمریکا و اسرائیل تأسیسات صلح‌آمیز هسته‌ای ایران را بمباران کنند. آمریکا اگر نتواند با ایران به توافقی دست یابد، ثبات و امنیت خاورمیانه به‌شدت آسیب خواهد دید.

در آینده، هرکدام از این مسائل را به‌طور دقیق‌تر تجزیه‌وتحلیل خواهیم کرد.

 

تحلیلی بر پیامدهای فروپاشی سریع حکومت در سوریه

نقشه پیش روی تحریر الشام در سوریه

حکومت دیکتاتوری و ناکارآمد سوریه، پس از ۵۳ سال سلطه خاندان اسد (حافظ و بشار)، در روزهای آغازین دسامبر ۲۰۲۴ با پیشروی بدون مزاحمت مخالفان مسلح دولت و عقب‌نشینی ارتش این کشور به پایان رسید. اما این سقوط آرام و بدون درگیری دولت سوریه، ریشه‌ای طولانی و بسیار خون‌بار دارد که نمی‌توان آن را نادیده گرفت.a

حافظ اسد از سال ۱۹۷۱ قدرت را در سوریه به دست گرفت و حدود ۳۰ سال بر این کشور حکومت کرد. پس از مرگ او، پسرش بشار اسد دیکتاتوری پدر را ـ البته در قالبی ناشیانه‌تر ـ به مدت ۲۴ سال ادامه داد. اما از سال ۲۰۱۱ به بعد، سوریه به دلیل فقر، بی‌عدالتی، تبعیض قومیتی و البته سرکوب صدای معترضان سیاسی، به عرصه نبرد و جنگ مدعیان داخلی و خارجی قدرت تبدیل شد.

در داخل سوریه، سه جریان اصلی در برابر حکومت بشار اسد قد علم کردند که هر کدام حامیانی نیز در خارج از کشور داشتند:
۱. ارتش آزاد سوریه: این گروه شامل نظامیان مخالف دولت بود که علیه بشار اسد دست به شبه‌کودتا زدند و از حمایت دولت‌های غربی، به‌ویژه آمریکا، برخوردار بودند.
۲. کردهای خواهان خودمختاری در شمال سوریه: این گروه نیز از حمایت آمریکا برخوردار بودند و حضور آن‌ها در مرز بین سوریه و ترکیه موجب نگرانی عمیق ترکیه شده بود.
۳. نیروهای اسلام‌گرای تندرو: گروه‌هایی مانند جبهه‌النصره و داعش که خواهان تشکیل دولت اسلامی در عراق و سوریه بودند. این گروه‌ها از حمایت عربستان، به‌ویژه رهبران مذهبی سنت‌گرای این کشور، بهره‌مند بودند.

دولت سوریه نیز در برابر این صف‌بندی مخالفان و مردم غیرنظامی مخالف خود، از حمایت ایران و روسیه برخوردار بود. ایران با حمایت نظامی در زمین و روسیه با دفاع هوایی، از دولت بشار اسد در برابر مخالفان مسلح پشتیبانی کردند. در سال ۲۰۱۷، دولت بشار اسد توانست به‌طور نسبی بر بخش عمده‌ای از سرزمین سوریه مسلط شود. با این حال، مخالفان دولت در گوشه و کنار کشور حضور داشتند و به تجدید قوا می‌پرداختند.

برای مثال، گروه اسلام‌گرای «تحریر شام» که اکنون بر سوریه مسلط شده، در ۷ سال گذشته در شهر ادلب (شمال سوریه) حکومت محلی تشکیل داده بود تا در زمان مناسب دوباره جنگ را علیه دولت آغاز کند. ماه گذشته، با عقب‌نشینی و عدم مقاومت ارتش سوریه، این گروه توانست طی چند هفته دمشق را تصرف کند.

نتایج جنگ داخلی سوریه در ۱۴ سال اخیر بسیار وحشتناک بوده است:

  • بالغ بر ۶۰۰ هزار نفر در این جنگ کشته شدند.
  • ۶ میلیون نفر در داخل سوریه آواره شدند؛ به گفته سازمان ملل، برای تأمین حداقل نیازهای آن‌ها ۱۰ میلیارد دلار لازم است.
  • ۶ میلیون سوری به ترکیه، لبنان، اردن و کشورهای اروپایی، به‌ویژه آلمان، پناهنده شدند که ۴ میلیون نفر از آن‌ها در ترکیه ساکن‌اند.
  • مردم سوریه به شدت فقیر شده‌اند و برای بازسازی زیرساخت‌های اصلی این کشور ۲۴ میلیون نفری، دست‌کم ۴۰۰ میلیارد دلار نیاز است.

اکنون که دولت سوریه به دلیل سال‌ها جنگ داخلی، دخالت کشورهای خارجی، ناکارآمدی دولت و سرکوب مخالفان مشروعیت خود را از دست داده و از هم پاشیده، یک جریان اسلام‌گرا با سابقه‌ای تروریستی زمام امور را به دست گرفته و مدعی است روش گذشته خود را کنار خواهد گذاشت. این سؤال مهم مطرح می‌شود: آینده سوریه چه خواهد شد؟

در این خصوص سه سناریو متصور است که می‌توان مجموعه رخدادهای این کشور را در چارچوب این سه سناریو تحلیل کرد:

  1. سناریوی خوش‌بینانه: برقراری آشتی ملی بین اقوام و مذاهب گوناگون و مشارکت همه مخالفان دولت سابق در ایجاد دولت جدید و بازسازی سوریه. محمد شرع یا ابومحمد جولانی (رهبر کنونی سوریه) تلاش دارد در تبلیغات رسانه‌ای، این سناریو را برای افکار عمومی بازنمایی کند. در صورت تحقق این سناریو، امنیت و توسعه هم‌زمان تقویت خواهد شد.
  2. سناریوی بدبینانه: وقوع مجدد جنگ داخلی در سوریه بین گروه‌های ذی‌نفع به دلیل نرسیدن به توافق در تقسیم قدرت. این سناریو می‌تواند به بازگشت بشار اسد به قدرت (که در حال حاضر در مسکو در تبعید به سر می‌برد) منجر شود. در این صورت، نه امنیت شکل می‌گیرد و نه توسعه آغاز خواهد شد.
  3. سناریوی سوم: سلطه رادیکال‌های اسلام‌گرا بر سوریه، مشابه حکومت طالبان در افغانستان. در این صورت، شاید امنیت به‌طور موقت در سوریه برقرار شود اما توسعه شکل نخواهد گرفت.

غیر از عوامل داخلی، سیاست کشورهایی مانند ایران، عربستان، قطر، ترکیه، آمریکا، اسرائیل و فرانسه در احتمال وقوع هرکدام از سناریوهای بالا نقشی بسیار مؤثر ایفا می‌کند. باید منتظر ماند و تماشا کرد.


باز هم درباره سوریه خواهم نوشت.

 منبع: مجله اسپانیایی‌زبان «لوپز دوریگا»، چاپ مکزیکو سیتی

نویسنده: امیر دبیری مهر

ایران و انتخاب سخت: پیوستن به FATA یا ادامه حمایت همه جانبه از حزب‌الله و حماس

ایران و انتخاب سخت پیوستن به FATA

پنج سال پیش، کارگروه ویژه اقدام مالی مقابله با پول‌شویی موسوم به FATF (Financial Action Task Force) ایران را در لیست سیاه خود قرار داد و به کشورها و شرکت‌های بین‌المللی هشدار داد که هرگونه همکاری اقتصادی با ایران ریسک زیادی دارد. همین مسئله باعث شد حلقه تحریم‌های مالی و اقتصادی ایران تنگ‌تر شود. یک سال بعد، دولت جمهوری اسلامی در زمان ریاست جمهوری حسن روحانی لایحه پیوستن به FATF را به مجلس ارسال کرد، اما با مخالفت شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام، این لایحه مسکوت ماند تا امروز. در ایران، مخالفان FATF معتقدند در صورت پیوستن ایران به همه بندهای این معاهده، عملاً امکان حمایت مالی ایران از نیروهای مقاومت اسلامی محدود یا غیرممکن می‌شود.

اما مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور جدید ایران، در برنامه‌های تبلیغاتی خود بارها گفته بود بدون پیوستن به این معاهده مالی بین‌المللی، امکان جذب سرمایه‌گذاری خارجی وجود ندارد و وعده‌های اقتصادی دولت تحقق نخواهد یافت. در همین راستا، رئیس‌جمهور ایران به آیت‌الله خامنه‌ای نامه نوشته و از او خواسته است که پس از چهار سال مسکوت ماندن این لایحه، بار دیگر در دستور کار مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار گیرد و این درخواست نیز با موافقت مواجه شده است.

در صورت تصویب احتمالی این قانون، ایران با شفاف‌سازی، مبادلات و مراودات مالی بین‌المللی خود را با پروتکل‌های ضد پول‌شویی تطبیق می‌دهد و نگرانی بسیاری از کشورها و شرکت‌ها از همکاری با ایران کاهش می‌یابد. اما سوال مهم این است که چرا جمهوری اسلامی در این مقطع تصمیم گرفته است پیوستن به FATF را از بن‌بست خارج کند؟ دو دلیل مهم در این خصوص قابل ذکر است:

دلیل اول به وخیم شدن اوضاع اقتصادی در ایران بازمی‌گردد که اگر مهار نشود، می‌تواند به اعتراضات اصناف و گروه‌های اجتماعی منجر شود. نمونه آن مطالبات بازنشستگان است که چند سال است آنان را به اعتراضات خیابانی کشانده است. راضی کردن این اقشار و دیگر گروه‌هایی که تحت فشار اقتصادی هستند، نیازمند اعتبارات مالی است. تأمین این اعتبارات کلان که گفته می‌شود بالغ بر ۵۰ میلیارد دلار است، بدون افزایش تولید و فروش نفت و همچنین تسهیل صادرات کالا از ایران ممکن نیست. در حال حاضر، تحریم‌های آمریکا و حضور ایران در لیست سیاه FATF موانع اصلی این گشایش اقتصادی هستند.

دلیل دوم به نزدیکی آغاز به کار دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور جدید آمریکا، بازمی‌گردد. جمهوری اسلامی ایران نمی‌خواهد با دولت جدید آمریکا وارد تنش‌های جدید شود و مایل است با احیای برجام و بازگشت آمریکا به آن، هم فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای خود را ادامه دهد و هم تحریم‌های اقتصادی را از بین ببرد. نپیوستن به FATF مانع اصلی تحقق این اهداف می‌شود. به عبارت دیگر، پیوستن احتمالی ایران به این معاهده می‌تواند زمینه تعامل ایران و آمریکا را در دوران ترامپ فراهم کند.

نکته مهمی که نباید نادیده گرفت این است که با توجه به اتفاقات یک سال اخیر در منطقه و ضربه‌هایی که اسرائیل به حماس و حزب‌الله لبنان وارد کرده است و نیاز این گروه‌ها به بازسازی تشکیلاتی و سازمانی، آیا ایران حاضر می‌شود در ازای پیوستن به این معاهده بین‌المللی دست خود را برای کمک به این نیروها ببندد؟ یا حاضر می‌شود در قبال پیوستن به آن، کمک‌های خود را به این نیروها محدود یا قطع کند؟

به نظر می‌رسد انتخاب سخت بین این دو گزینه باعث تعلیق و مسکوت ماندن لایحه در ساختارهای تصمیم‌گیر در جمهوری اسلامی شده است. پیش‌بینی من این است که ایران در شرایط کنونی، گزینه اول یعنی پیوستن به FATF را انتخاب خواهد کرد.

 

آینده‌ی سوریه چگونه خواهد شد؟

سوریه و جولانی

قابل تصور نبود که رابطه جمهوری اسلامی ایران و سوریه در کمتر از یک ماه تا این حد متزلزل شده و به سوی تنش و وخامت حرکت کند، در حالی که در گذشته ایران و روسیه مهم‌ترین حامیان حکومت سوریه در زمان بشار اسد شناخته می‌شدند. مسئله سوریه آن‌قدر برای جمهوری اسلامی مهم است که آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر ایران، طی ۱۰ روز در تاریخ‌های ۱۱، ۱۷ و ۲۲ دسامبر سه بار درباره مسائل سوریه سخنرانی کرد. هر بار واژگان و لحن او علیه حوادث اخیر سوریه شدیدتر شد و با ابراز نگرانی و ناراحتی از اتفاقات سوریه، مواضع کاملاً شفافی علیه کسانی که بر سوریه حاکم شده‌اند اتخاذ کرد؛ به گونه‌ای که واکنش رهبران تحریر شام را برانگیخت. ابو محمد جولانی ایران را به تفرقه‌افکنی و حمایت از حکومت فاسد بشار اسد متهم کرد. احمد الشیبانی، وزیر خارجه تحریر شام، نیز به ایران درباره وقوع هرج‌ومرج در سوریه هشدار داد. یک روزنامه لبنانی نیز نوشت که حکومت جدید سوریه قصد دارد علیه ایران برای دریافت ۳۰۰ میلیارد دلار غرامت اقامه دعوا کند!

اما آیت‌الله خامنه‌ای چه گفت که موجب واکنش و نگرانی سوری‌ها علیه ایران شد؟

۶ محور اصلی و مضمون سخنان آیت‌الله خامنه‌ای که در واقع سیاست آینده تهران را در قبال دمشق شکل خواهد داد، عبارت است از:

  • اتفاقات سوریه محصول نقشه مشترک آمریکا و اسرائیل است و جریان حاکم بر سوریه بازیچه دست آن‌هاست.
  • دو گزینه بیشتر پیش روی سوریه نیست: هرج‌ومرج و ناامنی یا استبداد و خودکامگی؛ که هر دو گزینه به ضرر مردم سوریه است.
  • فروپاشی حکومت بشار اسد به معنای تضعیف جریان مقاومت در فلسطین، عراق، لبنان و یمن نیست و این جریان‌ها مجدداً بر منطقه غالب خواهند شد.
  • به زودی جریان مقاومت سوری نیز، متشکل از جوانان، علیه حکومت جدید سوریه قیام خواهد کرد.
  • ایران برای مقابله با آمریکا و اسرائیل نیازی به نیروهای نیابتی در منطقه از جمله سوریه ندارد و هر وقت بخواهد اقدامی کند، دستش باز است.
  • طرح نابودی اسرائیل، در پی تحولات اخیر منطقه کنار نرفته و همچنان در دستور کار مقاومت اسلامی است.

این سیاست‌ها دقیقاً در نقطه مقابل تصویری است که تحریر شام تلاش می‌کند از رخدادهای سوریه و آینده آن به نمایش بگذارد. محمد الشرع و دیگر رهبران تحریر شام با فعالیت گسترده رسانه‌ای و تبلیغات فراوان سعی کرده‌اند طی یک ماه اخیر از مواضع و اقدامات گذشته خود به عنوان یک جریان تندرو و تروریستی فاصله بگیرند و تصویری متعادل و اهل تعامل با جهان ارائه دهند. دیدار با هیئت‌های خارجی، تأکید بر این‌که قصد جنگ با اسرائیل ندارند، حتی تغییر پوشش و ظاهر اعضای آن‌ها و تأکید بر این‌که تا سه ماه آینده باید مقدمات تدوین قانون اساسی و برگزاری انتخابات فراهم شود و تضمین امنیت اقلیت‌های مذهبی و قومی نمونه‌هایی از این فعالیت‌هاست. آن‌ها می‌خواهند بگویند آینده سوریه فقط دو گزینه‌ای نیست که آیت‌الله خامنه‌ای پیش‌بینی کرده، بلکه گزینه سومی نیز وجود دارد: برقراری امنیت و آغاز بازسازی سوریه با همکاری جامعه جهانی. گفته می‌شود برای بازسازی زیرساخت‌های سوریه که در ۱۴ سال جنگ داخلی تخریب شده، ۴۰۰ میلیارد دلار لازم است. همچنین برای تأمین حداقل نیازهای بیش از یک میلیون آواره سوری در داخل و کشورهای همجوار، حدود ۱۰ میلیارد دلار باید فراهم شود.

مقامات تحریر شام درباره آینده سوریه نگرانی‌های فراوانی دارند؛ مانند خودمختاری مناطق کرد‌نشین در شمال این کشور، بروز اختلاف بین گروه‌های متعدد اسلام‌گرا با سابقه تروریستی در تقسیم قدرت، و همچنین ناتوانی در تأمین نیازهای اولیه رفاهی و امنیت عمومی مردم سوریه. اما آنچه بیش از همه باعث نگرانی آن‌هاست، دخالت ایران در تحولات آینده سوریه است؛ به‌گونه‌ای که پیش‌بینی آیت‌الله خامنه‌ای محقق شود و وعده‌های آن‌ها تحقق نیابد و آرزوهای تحریر شام بر باد رود.

این‌که کدام سناریو در آینده سوریه تحقق پیدا خواهد کرد، به عوامل بسیار زیادی بستگی دارد که رصد و تحلیل وقایع سوریه را جذاب و در عین حال پیچیده می‌کند.