Skip to content

۱. نظریه برجسته‌سازی (Agenda Setting Theory) مفهوم اصلی: رسانه‌ها تعیین می‌کنند مردم به چه موضوعاتی فکر کنند؛ نه اینکه «چگونه» درباره آن فکر کنند. کاربرد در فضاسازی منفی: انتخاب گزینشی اخبار منفی، تکرار، برجسته‌کردن یک مشکل و حذف دستاوردها. مثال: تمرکز رسانه بر «یک حادثه کوچک» تا اینکه آن را به «بحران ملی» تبدیل کند. ۲. نظریه چارچوب‌گذاری (Framing Theory) مفهوم اصلی: رسانه‌ها با نوع روایت، کلمات، تصاویر و چیدمان اطلاعات تعیین می‌کنند مردم چگونه درباره یک موضوع فکر کنند. کاربرد در فضاسازی منفی: • انتخاب تیترهای هراس‌زا • روایت تک‌بعدی و سوگیرانه • استفاده از واژه‌هایی با بار ارزشی منفی • القای مقصر بودن یک نهاد/فرد ۳. نظریه مارپیچ سکوت (Spiral of Silence) مفهوم اصلی: افراد وقتی احساس کنند نظرشان در اقلیت است، سکوت می‌کنند؛ در نتیجه، صدای اقلیتِ پرصداتر غالب می‌شود. کاربرد در فضاسازی منفی: با ایجاد تصور «اکثریت مخالف»، رسانه‌ها فضای ناامیدی را غالب می‌کنند و مخالفان روایت منفی را به سکوت می‌کشانند. ۴. نظریه کاشت (Cultivation Theory) مفهوم اصلی: مصرف مداوم پیام‌های رسانه‌ای، جهان‌بینی افراد را در بلندمدت شکل می‌دهد (به‌ویژه تلویزیون و شبکه‌های اجتماعی). کاربرد در فضاسازی منفی: تکرار مستمر تصاویر و اخبار منفی باعث شکل‌گیری احساس «جهان خطرناک» یا «کشور در بحران دائمی» می‌شود. ۵. نظریه وحشت‌افکنی یا ایجاد هراس (Fear Appeal Theory) مفهوم اصلی: ایجاد ترس برای تأثیرگذاری بر رفتار مخاطب. کاربرد: رسانه‌ها با برجسته‌سازی خسارات، تصاویر تکان‌دهنده و آمار اغراق‌آمیز، حس تهدید را تشدید می‌کنند. ۶. نظریه پنجره اُوِرتون (Overton Window) مفهوم اصلی: رسانه‌ها با تغییر تدریجی مرزهای «قابل‌قبول» در جامعه، می‌توانند یک موضوع حاشیه‌ای را به بحران عمومی تبدیل کنند. کاربرد: از طریق گفت‌وگوهای مکرر، مطرح‌کردن موضوعات حاشیه‌ای، و کشاندن آن به گفتمان عمومی. ۷. نظریه قاب‌سازی اخلاقی (Moral Panic Theory) مفهوم: بر اساس «وحشت اخلاقی» استنلی کوهن؛ رسانه‌ها با ارائه یک گروه/رفتار به‌عنوان تهدیدکننده ارزش‌های اجتماعی، بحران مصنوعی می‌سازند. ۸. نظریه انتشار اطلاعات نادرست (Disinformation Theory) مفهوم: اطلاعات غلط، ناقص یا ساختگی می‌تواند فضای ذهنی منفی و بی‌اعتمادی را ایجاد یا تشدید کند. ۹. نظریه جریان دومرحله‌ای ارتباطات (Two-Step Flow) مفهوم: پیام‌ها ابتدا بر «رهبران افکار» اثر می‌گذارند، سپس از آنها به عموم منتقل می‌شود. کاربرد: استفاده از اینفلوئنسرها/سلبریتی‌ها برای طبیعی‌سازی یا تقویت فضای منفی. ۱۰. نظریه چارچوب‌بندی بحران (Crisis Framing Theory) مفهوم: نحوه روایت یک بحران می‌تواند آن را «عمیق‌تر»، «بی‌اعتمادکننده‌تر» یا «تهدیدآمیزتر» کند. ۱۱. نظریه جنگ روانی (Psychological Warfare Theory) مفهوم: استفاده سازمان‌یافته از پیام‌های رسانه‌ای برای تضعیف روحیه، اعتماد عمومی و مشروعیت نهادها. جمع‌بندی کوتاه: «فضاسازی منفی» بیشتر با گزینش پیام‌ها، نحوه روایت، تکرار، القا و سکوت‌سازی ساخته می‌شود. مهم‌ترین نظریه‌های پشتیبان آن عبارت‌اند از: برجسته‌سازی – چارچوب‌گذاری – کاشت – مارپیچ سکوت – ترس‌آفرینی – پنجره اورتون – وحشت اخلاقی – دوسطحی بودن جریان ارتباطات – جنگ روانی – اطلاعات نادرست https://t.me/andishehvaghalam