نویسنده : دکتر امید ملکی سعید ابادی
عضو هیات علمی گروه پژوهشی اندیشه و قلم
دیروز نوبت به آسمان دمشق جولانی رسید تا صحنه ای باشد برای جولان تجاوزگری های اسرائیل. درک دکترین جدید اسرائیل، که بر «سیالسازی مرزهای تهدید» استوار است، کلید فهم بسیاری از اقدامات اخیر این رژیم است. در چارچوب این دکترین، امنیت ملی اسرائیل نه در مناطق سبز یا دیوارهای بتن ی حایل، بلکه در قلب پایتخت های دشمنانش تأمین میشود. در این چارچوب دمشق، بغداد، بیروت، و حتی تهران، بخشی از قلمرو سیال «امنیت پیشدستانه» تعریف شده اند که در آن، هیچ خط قرمزی برای عملیات اطلاعاتی یا نظامی رژیم وجود ندارد. اگر کسی تا دیروز هنوز در صحت «دکترین مرزهای سیال امنیتی اسرائیل» تردید داشت، امروز ناچار است که این واقعیت را بپذیرد که اسرائیل دیگر مرز ندارد؛ نه در ترور، نه در تجاوزگری، و نه در گروگان گیری.
به نظر آنچه از خاکسترهای برخواسته از وزارت دفاع ، ستاد مشترک ارتش و منطقه کاخ ریاست جمهوری سوریه در دمشق می توان دید این هلهله پیروزمندانه رژیم است که «در منطقه ای که در برابر شبکه نفوذ ما ایستادگی نکرده است، اتاق های فرماندهی جولانگاه ما خواهد بود» این پیام، البته تنها خطاب به سوریه نیست. ایران، لبنان، عراق، و حتی عربستان و امارات نیز باید این سیگنال را دریافت کرده باشند.
باید بپذیریم که زیر ساخت های نظامی، امنیتی و اطلاعاتی دیگر به اشکال سنتی شان قابل دفاع نیستند. حمله از راه دور، فعالسازی سلول های خفته، جنگهای سایبری و … همه و همه برای اسرائیل در خدمت هدفی واحد قرار گرفته اند: تضعیف ساختار مقاومت در منطقه و ایجاد بازدارندگی معکوس.
در چنین شرایطی به نظر می رسد که فرصتی طلایی برای سیاست منطقهای ایران فرا رسیده است، آنجایی که ایران می تواند نقش خود را از «دایره تهدید» به «نقش آفرین نظم ساز» ارتقا دهد تا جایی که از موازنه شکننده «لنگر امنیتی درون مرزی» عبور کرده و یک « لنگر امنیتی منطقهای » بسازد. به عبارت دیگر، در ساختار جدید، تهران باید بتواند تا امنیت خود را از طریق تعادلبخشی به امنیت منطقهای تضمین کند، نه صرفاً از طریق دفاع در مرزهای جغرافیای ملی و پذیرش ضرورت عملیاتی این مهم ممکن نمی شود مگر با ایجاد شبکه ای گفتمان ساز که بتواند نشان دهد «تأمین امنیت زیست ملی» بدون اتکا به «امنیت زیستی منطقه ای» خشت بر آب زدنی کم حاصل خواهد بود.
کشورهای منطقه باید این پیام استدلالی را از ایران دریافت کنند که چرا جای تعجب نخواهد بود اگر در روزهای آینده شاهد حملاتی مشابه در دیگر مناطق در منطقه باشند تا جایی که نباید غافلگیر شوند اگر بهزودی، پالایشگاهی در بصره، بندری در فجیره، یا حتی مرکز دادهای در ریاض هدف حملات یا خرابکاری های رژیم قرار گیرد، چرا که تا وقتی که الگوی امنیتی اسرائیل بر ناامنی همهجانبه استوار است، در منطقه هیچ کجا در امان نخواهد ماند.
به همین دلیل به نظر یک اقدام گفتمانی اقناع گرا در شرایط فعلی بسیار موثرتر از هر مانور نظامی می تواند اثر بخشی امنیتی از طریق محدود سازی دکترین مرزهای ترور اسرائیل خواهد داشت، آنجایی که بتوانیم این روایت از زیست را در منطقه خاورمیانه بتوانیم به کشورهای منطقه بقبولانیم که خاورمیانه اکنون نه فقط در آستانه یک جنگ چندجانبه بلکه در میانه یک آتش پنهان فراگیر قرار دارد، آتشی که اگر فوران کند، نه بهصورت لشگرکشی بلکه در صورت بندی های پیچیده ای چون خرابکاریهای صنعتی، ترورهای هدفمند، و فروپاشیهای نرم بروز خواهد کرد. بدیهی است که راه مقابله با این سناریو، نه تسلیح بیشتر بلکه همکاری امنیتی بیشتر است. این آزمونی فیصله بخش و مهم برای ما است که بتوانیم در الگویی تجویزی به همسایگان مان بقبولانیم که راه نجات همه نه در افزایش هزینه های امنیتی ملی، بلکه در همافزایی اطلاعاتی – امنیتی منطقهای است، نشان دهیم که اگر منطقه برای امنیت خود اقدامی مبتنی بر همکاری نکند، این آتش، دیر یا زود، در جای جای منطقه نفت خیز خاورمیانه زبانه خواهد کشید و آن زمان دیگر آنقدر دیر شده است که پای تخت هیچ پایتختی مصون نخواهد ماند. جولان اسرائیل در سوریه جولانی را از یاد نبریم.